بـررسی‌ تطبیقی وصیتنامه‌های اصلاحی اندیشمندان ایران و عثمانی: مستشارالدوله و فواد پاشا

پایگاه مطالعات عثمانی: در‌ قـرن نـوزدهم دولتمردان و اندیشمندان ایرانی و عثمانی برای پیشرفت و ترقی، راهکارهایی به حکومت های کشور خویش‌ ارائه دادند و خـود نیز برای اجرای اصلاحات در جامعه تلاش کردند. هر چند‌ راهکارهای آنها در برخی‌ از‌ جـنبه ها عملی شد، ولی بـرنامۀ اصـلاحات آن گونه که انتظار داشتند پیش نرفت . به همین خاطر، فؤاد پاشا و عالی پاشا، از اصلاح گران عثمانی در اواخر عمر، اصلاحات پیشنهادی خود‌ را به صورت وصیت نامۀ سیاسی به سلطان عثمانی ارائه دادند. وصیت نـامه های آن دو، از همین زمان با تاریخ ایران نیز ارتباط پیدا کرد؛ از یک طرف نقش ملکم‌ در‌ نگارش آن وصایا مطرح شــد و از طرف دیگر میرزا یوسف خان مستشارالدوله ، بعدها وصیت نامه ای نوشت که مشابه وصیت نامۀ فؤاد پاشـا بـود. بررسی تطبیقی متن وصایا، احتمال دخالت‌ ملکم‌ ، و تأثیرپذیری مستشارالدوله از فؤاد پاشا مسأله ای است که در تحقیق حاضر با روش تحلیلی متکی بر پژوهش تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته است .

مقدمه

در قــرن نوزدهــم‌ در‌ ایران‌ و عثمانی تلاش های اصلاح گرانه اوج گـرفت . در عـثمانی با صدور فرمان تنظیمات در ســال‌ ١٨٣٩‌ میلادی اصلاحات وارد دوران سرنوشت سازی شد و رجال تنظیمات مانند مصطفی رشــید‌ پاشا‌، عالی‌ پاشا و فؤاد پاشــا اصلاحاتی را با تأثیرپذیری از تمدن غرب به سرانجام رســاندند. در هـمین‌ زمـان‌ در‌ ایران ، انـجام اصلاحات توســط برخی از سیاســتمداران و انـدیشــمندان پیگـیری مـی شد. آغازکننده این‌ اصلاحات عباس میرزا بود و این جریان بعد از آن با فراز و نشیب هایی به حیات خود‌ ادامه‌ داد.

در عثمانــی ، دو تــن از دولتمردان تـنظیمات ، یعـنی عـالی و فؤاد، پس‌ از‌ تلاش های زیاد برای انجام اصلاحــات ، در‌ اواخـــر‌ عـمر‌ خود در اواخر دهه شــصت و اوایل دهه‌ هفتاد‌ قــرن نوزدهم میلادی ، طی وصیت نامه هایی سیاسی راهکارهای مورد نظر خود را‌ بـرای‌ انـجام اصـلاحات در جامعه عثمانی‌ به‌ سلطان عثمانی‌ پیشنهاد‌ دادند‌. بعد از چاپ وصـیت نامه فؤاد‌ پاشا‌، در سال ١٨٩۶ میلادی در روزنامه ها و جراید، ملکم ادعا کرد این‌ وصیت‌ نامه توســط او برای فؤاد نـوشــته‌ شـده اسـت . همین مسأله‌ موجب‌ بحث های  زیادی در مورد‌ نقش‌ ملکم در نگارش وصیت نـامه هـای فؤاد و عالی شد. حدود شش سال قبل‌ از‌ ادعای ملکم در مورد وصیت‌ نامه‌ فؤاد‌ پاشــا، میرزا یوسـف‌ خـان‌ مـستشــارالدوله در سال ١٣٠۶‌ قمری‌ (١٨٨٩م ) نامه ای خطاب به مظفرالدین میرزا نوشت که در واقع وصیت نـامۀ سـیاسی‌ او‌ بـود. لحن این وصیت نامه و محتوای‌ آن‌ مشابهت هایی‌ با‌ وصیت‌ نامۀ سیاسی فؤاد پاشا‌ دارد کـه قـابل بـحث و تأمل اند. بنابراین مقاله حاضر قصد دارد ضمن بحث از نقش‌ ملکم‌ در تنظیم وصیت نامه هـای سـیاسی‌ فؤاد‌ پاشا‌ و عالی‌ پاشا‌، با مقایسه تطبیقی‌ وصایا‌ ارتباط وصیت نامه مستشارالدوله بـا فـؤاد پاشـا را مشخص کند.

روش به کاررفته در این پژوهش‌ توصیفی‌ و تحلیلی‌ است و داده ها از متن وصایا و منابع‌ تاریخی‌ آن دوره استخراج‌ و در‌ راستای مسألۀ پژوهش تجزیه و تحلیل شده اند. وصیت نامه های سیاسی فـؤاد پاشـــا و عـالی پاشــا و نقش ملکم در تنظیم آن در تحقیقات گوناگون به زبان های ترکی‌ ، فارســی و انگلیسی مورد بحث قـرار گـرفته است .[۱]

وصیت نـامه فـؤاد پاشا

فؤاد پاشا صدراعظم عثمانی در دوره تنظیمات بود. نام کامل او کیچه جی زاده محمد فـؤاد اسـت . در صفر‌ سال‌ ١٢٣٠ قمری (١٨١۵م ) در استانبول بـه دنـیا آمد. پدرش کـیچه جـی زاده عـزت ملا (١٨٧۵- ١٨٢٩م ) از علما و شعرای مشهور عثمانی و مـادرش حـبه الله خانم دختر اسماعیل مکی از نوادگان‌ قارا‌ مصطفی پاشا‌ بود[۲]. فؤاد به رسـم مـعمول کودکان علمای آن زمان ، زبان فارسی و عـربی را فرا گرفت  و ســپس وارد‌ مـکتب طـبیه شــد. بعد از پایان تحصیلات به تـشویق مـصطفی رشید‌ پاشا‌ وارد‌ خدمات دولتی شــد. سلطان عثمانی او را در ســال ١٢۶۶ قمری (١٨۴٩م ) برای حل مشکلات پیش آمـده در‌ بـالکان به روسیه فرستاد و در بازگشت او را بـه سـمت مـستشاری صدارت گماشت‌ [۳].

فـؤاد‌ بـا‌ مأموریت روســیه مشــهور شـد[۴]  و در ٢٠ شـــوال ١٢۶٨ قمری به مقام وزارت امور خارجه منصوب‌ شــد. در ١۶ شــعبان ١٢٧١ برای بار دوم ، در جمادی الاول ١٢٧۴ برای‌ بار ســـوم[۵]  و در ٢٩‌ مـحرم‌ همان ســال برای بار چهارم بـه وزارت امـور خارجه بـرگزیده شـــد تـا این که در نوزدهم جمادی الاول ١٢٧٨ بـه مقام صدارت رسید[۶]. در ١۵ ذیحجۀ همان سال برای بار دوم‌ مقام صدارت را به دست آورد[۷].

صدارت دوم فـؤاد پاشـــا بیش از ســه ســال طول کشــید تـا این کـه ســـلطان عـبدالعزیز او را بـه خاطر مخالفتش بـا ازدواج ســـلطان با دختر‌ اســماعیل‌ پاشــا خدیو مصر عزل کرد[۸].  وی هشــت ماه کناره گیری اش از خدمات دولتی را در قصرش در قـانلیجا بـه ســـر برد، تا این که با صدارت عالی پاشـــا‌ در‌ ســـال ١٢٨٣ قـمری ، بـرای بـار پنـجم به مقام وزارت امور خارجه رســید[۹]. فؤاد در ٣٠ شوال ١٢٨۵ (١٢ فوریه ١٨۶٩) در شــهر نیس فرانسه درگذشت . بعد از مرگش‌ وصیت‌ نامه ای از او منتشر شد که  بحث‌ های زیادی را بـرانگیخت . این وصـیت نامه در ابتدا، چند ماه‌ بعد‌ از مرگ فؤاد پاشا در روزنامه د لوانت هرولد  که به دو زبان انگلیسی و فرانسه در استانبول‌ منتشر‌ می‌ شد  به چاپ رسـید. بـه گفتۀ این روزنامه ، فؤاد پاشــا وصـیت نـامه‌ را‌ خطاب‌ به سلطان عبدالعزیز نوشته و آن را به یکی از نزدیکان خود ســپرده بود تا‌ آن‌ را‌ به ســلطان تحویل دهد، اما قبل از رسیدن به دست پادشاه بـه دسـت جراید‌ افتاد‌ و منتشر شـد[۱۰].

عـلاوه بر این ، این وصیت نامه در ســال ١٨٩۶ میلادی‌ در‌ روزنامه‌ فرانسوی زبان Da La Revue De Parisue و همچنین در روزنامه مشــورت نیز منتشــر شد‌[۱۱]. سپس روزنامه میزان آن را با عنوان «وصیت نامه سیاسی » اهداءشده از طرف‌ حکمت‌ بیگ‌ چاپ کرد[۱۲].  در همین زمـان ، مـیرزا ملکم خان در نامه ای به احمدرضا ســردبیر‌ روزنامه‌ مشــورت ادعا کرد که متن وصیت نامه توسط او نوشته شده و به‌ وسیله‌ عارفی‌ پاشا به ترکی ترجمه شده است [۱۳]. این ادعای ملکم با تـوجه بـه نزدیکی او‌ بـه‌ فؤاد‌ پاشا[۱۴]  در طول سال های اقامتش در استانبول قابل باور بود، اما‌ با‌ واکنش های متفاوت مواجه شـد. عزت بیگ و مصطفی حکمت بیگ از نوادگان فؤاد پاشا ادعای ملکم‌ را‌ رد کـردند و صـحت مـتن وصیت نامه را مورد تأیید قرار دادند، ولی‌ ، رشــاد‌ نواده  دیگر فؤاد صحت متن وصیت نامه‌ را‌ رد‌ کرد[۱۵]. این تردیدها بـه  مـیان محققان‌ نیز‌ کشــیده شد. برخی محققان مانند داویسون نگارش وصیت نامه توسط فـؤاد پاشـا را‌ مـمکن‌ ارزیابــی کردنــد [۱۶]، اما در‌ مقابل‌ ، برخی مانند‌ محمد‌ غالب‌ با اســتناد به نگارش متن اصلی‌ وصـیت‌ نامه به زبان انگلیســی و فرانســه و نبودن اصل ترکی آن ، احتمال دخالت ملکــم‌ در‌ نگارش آن را مـمکن دانستند. غالب‌ اعتقاد دارد مـلکم بـه‌ منظور‌ نزدیکی به عالی پاشا بعد‌ از‌ مرگ فؤاد وصیت نامه ای به نام او جعل کرده است تا با‌ تمجید‌ از عالی از زبان فؤاد‌ توجه‌ او‌ را به خود‌ جلب‌ کند[۱۷]. حامد الگار‌ با‌ بررسی وصـیت نامه و ارتباط نزدیک فؤاد با ملکم ، مضمون وصیت نامه را با عقاید‌ فؤاد‌ و ملکم در تضاد نمی بیند.  به اعتقاد او، ملکم به خاطر ارتباط نزدیک با فؤاد پاشــا در موقعیتی قـرار داشـــت که بتواند نظریات او را در قالب یک وصیت نامه تنظیم کند. همچنین‌ ، همزمان‌ با فوت فؤاد پاشــا ملکم هم از ســفارت ایران به طور موقت رفت و این مسأله برای ملکم آزادی عمل بیشتری فراهم می آورد تـا بـا نـام فؤاد به ایران‌ حمله‌ کـند. الگـار بـا وجود طرح این دلایل ، در نهایت در مورد امکان نگارش وصیت نامه توســط ملکم می نویســد: «هیچ یک از این‌ دلایل‌ نمی تواند تنظیم وصیت نامه‌ را‌ از جانب مـلکم ثـابت کـند و چیزی بیش از انعکاس نظرات مشــترکی که با فـؤاد پاشـا در آنها سهیم بوده ، نمی باشد. تنها نتیجه ممکن‌ آن‌ اســت که شاید ملکم‌ وصیت‌ نامه را نوشــته باشد.»[۱۸] حجت الله اصـیل نـیز بـا مقایسه متن وصیت نامه با اندیشــۀ ملکم و ذکر همانندی هـایی میان آن دو، احتمال نگارش وصیت نامه توســط ملکم را‌ پذیرفته‌ است [۱۹]، با وجود این ، در این مورد هنوز نظر قطعی ارائه نشده است .

وصـیت نـامه عـالی پاشا

عالی پاشــا نیز همانند فؤاد پاشــا از مردان مهم تنظیمات بـود. او‌ در‌ سـال ١٢٢٩‌ قمری (١٨١۴م ) در استانبول به دنیا آمد. بعد از تحصیلات سنتی و آموزش زبان عربی ، در سال ١٨٣٣‌ میلادی به دایره ترجمۀ بـاب عـالی وارد شـــد و زبان فرانســه را‌ فراگرفت‌ . بعد‌ از مأموریت هایی به اتریش و روسیه به مقام تـرجمانی دیوان هـمایون رســـید. در ســال ١٨٣٨ میلادی به عنوان‌ مستشار سفارت با مصطفی رشید پاشا به لندن رفت . وی زمـانی کـه سـلطان‌ عبدالمجید‌ به‌ سلطنت رسید، دوباره به مقام ترجمانی دیوان همایون گماشته شد. در سال ١٨۴١ میلادی بـه‌ سـفارت لندن رسید و سه سال بعد به عضویت مجلس والا درآمد. با صدارت‌ مصطفی رشـــید پاشـــا، در‌ ســـال‌ ١٨۴۶ میلادی به مقام وزارت امور خارجه منصوب شــد و در سال ١٨۵٢ در سن ٣٨ سالگی به مقام صدارت رسـید. عـالی پاشا هفت بار در مصدر وزارت امور خارجه و پنج بار‌ در مصدر صدارت قرار گرفت تـا این کـه در سـال ١٢٨٧ قمری (١٨٧١ م ) درگذشت [۲۰].

مدتی بعد از درگذشــت عالی پاشا از او نیز وصیت نامه ای در روزنامه های وقت‌ انتشار‌ یافـت . این وصـیت نامه نیز همانند وصیت نامه فؤاد پاشــا مورد تردید قرار گرفت . بـه اعـتقاد مـحمد غالب ، دخالت ملکم در تدوین این وصیت نامه احتمالی است که امکان آن‌ نباید‌ نادیده گرفته شـود؛ زیرا مـلکم خـان  بــه لحــاظ اخلاقی بـرای جـعل وصیت نامه ، فرد مســتعدی بود و می توان تصــور کرد او بعد از آن که نتوانسته است با جعل وصـیت نـامه به‌ نام‌ فؤاد‌ پاشا توجه عالی پاشا را‌ جلب‌ کند‌ بعد از مرگ او خـواسته اسـت دشمنی عالی پاشا با خود را تلافی نـماید[۲۱].  در مـقابل ، حـامد الگار با تحقیق‌ در‌ متن‌ وصیت نامه ، بـه این نـتیجه رســید که تنها‌ مطالب‌ زیان آور در متن وصیت نامه عالی پاشــا، چند جمله ای است کـه در آنـها عالی اعتراف می کند‌ کـه‌ در‌ مـورد روابط بـا مـمالک تـابعه از قبیل صربســتان ، قره داغ‌ ، افلاق و تـونس غـفلت کرده است . الگار همچنین با خاطرنشان کردن همانندی هایی میان چند اصـل از اصـول وصیت‌ نامه‌ و اندیشه‌ های ملکم ، آن هـمسانی ها را برای قبول تـدوین وصـیت نامه‌ توسط‌ ملکم ناکافی مـی دانـد[۲۲].  داویســون نیز با تحقیق در متن وصیت نامه عالی پاشــا در‌ نهایت‌ احتمال‌ دخالت مـلکم در تـدوین وصیت نامه را رد نمی کند، ولی پیدا‌ کـردن‌ دلیل‌ بـرای این کـار ملکم را دشوار مـی دانـد[۲۳].

 در واقع ، ادعای نقش مـلکم‌ دربـاره وصیت‌ نامۀ فواد پاشــا، موجب شــده است چنین نقشی برای او درباره وصیت نامۀ عـالی‌ پاشـــا‌ هم مطرح شــود، ولی ، این نقش قابل اثـبات نـیســت . همانندی هـای مـیان عـقاید‌ ملکم‌ و متن‌ وصیت نـامه نیز به تنهایی برای اثبات این مدعا کافی نیســت ، چرا که ، این‌ همانندی‌ ها بیشــتر از شـــرایط مـشــابه ایران و عثمانی در مواجهه با غرب نشات مـی‌ گـرفت‌ ، چـنانچه‌ ، بـعدها مستشارالدوله ، به خاطر هـمین شـرایط مشابه دو جامعه ، وصیت نامۀ فوادپاشا را با مقداری‌ تغییر‌ الگو برای تدوین وصیت نامۀ خود قرار داد.

وصـیت نـامه مـستشارالدوله

ســال‌ ها‌ بعد‌ از نگارش وصیت نامه هـای فـؤاد پاشـا و عـالی پاشـــا، در سـال ١٣٠۶ قمری مستشارالدوله هــم‌ مکتوبی‌ خطاب‌ به مظفرالدین میرزا ولیعهد تنظیم کرد که در واقع وصیت نامۀ سیاســی‌ او‌ بود. وصیت نامۀ مستشارالدوله هم از نظر ادبی و هم از نظر محتوایی شـباهت ها و همسانی های‌ زیادی‌ با وصیت نامۀ فؤاد پاشا دارد و همین همسانی ها نشان می دهد‌ که‌ مستشارالدوله در نگارش وصیت نامه از متن‌ وصیت‌ نامۀ‌ فؤاد پاشــا بهره گرفته است . حال سوال‌ اینـجاست‌ کـه مستشارالدوله از چه طریق به وصیت نامۀ فؤاد پاشا دسترسی پیدا کرده‌ است‌ ؟ همانطور که می دانیم مستشارالدوله‌ از‌ سال ١٢٨٣‌ قمری‌ به‌ مدت ســه ســال در پاریس بود[۲۴] و از‌ نزدیک با اندیشمندان و سیاستمداران عثمانی ارتـباط  داشــت . بنابراین ، در مدت حضور در فرانســه که همزمان با‌ مـرگ‌ فـؤاد پاشا و چاپ وصیت نامه‌ او‌ در‌ روزنـامه هـا بود‌ و یا‌ از طریق اندیشمندان و رجال‌ سیاسی‌ عثمانی می توانست به متن وصیت نامۀ فؤاد پاشا دسترسی پیدا کند. اما بررسی‌ متن‌ وصیت نامۀ مستشارالدوله نشان مـی دهـد‌ که‌ او از‌ طریق‌ میرزا‌ مـلکم خـان به وصیت‌ نامۀ فؤاد پاشا دسترسی یافته است .

میـرزا ملکم خــان ، بعد از ادعای تدوین وصیت نامۀ‌ فؤاد‌ پاشــا، آن وصیت نامه را به‌ فارســی‌ هم‌ ترجمــه‌ کــرد‌. از میان گردآورندگان‌ آثار‌ ملکم ، مـحیط طـباطبایی به آن اشــاره کرده [۲۵]،  ولی آن را در مجموعۀ آثار ملکم نیاورده‌ اســت‌ . فریدون‌ آدمیت متن فارســی آن را از روی‌ نسخۀ‌ خطی‌ «ترجمۀ‌ وصیت‌ نامۀ‌ فؤاد پاشــا[۲۶]» مورد اســتفاده قرار داد و در نهایت ، حجت الله اصیل دیگر فرد گردآورنده آثار مـلکم ، تـرجمۀ فارسی وصـیت نامه را در مجموعۀ آثار ملکم و در‌ قسمت ضمایم ، منتشر کرد. این ترجمه با متن ترکی تفاوت های آشــکاری دارد و آن تفاوت هـا به همان شکل اصلی وارد وصیت نامۀ مستشــارالدوله شــده اســت . مثلا در آخـر مـتن‌ تـرکی‌ وصیت نامه ، فؤاد پاشا از تلاش های خود در راه انجام اصلاحات همانند «شهداء فی سبیل الله » یاد نکرده است ، در حالی کـه  عـبارت مزبور در ترجمۀ ملکم و وصیت‌ نامۀ‌ مستشارالدوله به یکسان تکرار شده است [۲۷]. البته مـواردی از این قـبیل زیاد اسـت که در بحث از مشابهت ها در ادامه بدان‌ پرداخته‌ خواهد شد.

در مقایســه متن‌ ترکــی‌ وصیت نامه ، تـرجمــۀ ملکم و وصیت نامۀ مستشــارالدوله مشــابهت ها و همســانی های آنها مشــخص می شــوند. هـر دو وصیت نامه با جـملاتی مـشــابه آغاز می‌ شود‌؛ هم مستشــارالدوله و هم فؤاد‌ پاشا‌ خاطرنشان می کنند که از عمرشان چند روز بیشتر باقی نمانده است .

آنهــا هر دو در اول وصیت نامه اعلام می کنند که وصیت نامه بعد از مرگ شـــان به‌ دســت‌ ســلطان عثمانی و مظفرالدین میرزا خواهد رســید و این مســأله افراد مورد خطاب آنها را مجاب می کند تا به مطالب آنها با اعتماد گوش فرا دهند؛ چراکه ، صدایی که از قبر‌ بیرون‌ آید از‌ روی صـداقت و حـقیقت و راستی خواهد بود. آنها در خطاب به سلطان عثمانی و مظفرالدین میرزا به آن دو‌ گوشزد کرده اند که خداوند عالم آنها را به مقام مهم‌ و عالی‌ ، ولی‌ بسیار مهم و خطرناک انتخاب کرده است و لازم است آنـان بـرای انجام وظیفه در مقابل حضرت حق در مورد‌ مسئولیت خطیرشان تفکر و تأمل کنند[۲۸].  فـؤاد پاشا و مستشارالدوله در ادامۀ وصیت نـامۀ خـود‌ بـه مقامات مورد نظر خود در ایران و عثمانی گوشزد می کنند که مملکت شان به خاطر «ترقیات شدید السرعه » همسایگان و به خاطر غفلت هـای دربـاریان و ســـهویات اجدادشــان در معرض خطرات و تهدیدهای‌ گوناگون‌ قرار گرفته اسـت . آنـها راه چاره رفع خطرات را چشم پوشــی از اعمال و رسوم گذشته و وضع قوانین جدید معرفی می کنند. هر دو متفق القول اعتقاد دارنـد کـه دسـتیابی به‌ عظمت‌ گذشتۀ ایران و عثمانی «با همان وسایل قدیمه » و یا «وســایل نـیاکان خود» امکان پذیر نیســت . فؤاد پاشا حرف «هموطنان نادان » خود را که چنین اعتقادی داشتند «ضلالتی … تلخ و خود فریبی‌ ای‌ … نـامسموع » مـی خـواند و مستشار الدوله حرف وزرا و درباریان دولت را در این زمینه «حرفی … بی مغز، زلالی … تلخ و قولی …. نامسموع » مـی دانـد[۲۹].

به اعتقاد فؤاد برای مقاومت در‌ برابر‌ همســایگان‌ مترقی تفوق بر گذشــتگان کافی‌ نبود‌ و لازم‌ بود دولت عـثمانی بـا آنـها «در یک پایه مســلم ایســتاده باشد.» او در ادامه به سلطان عثمانی متذکر  می شود:

ســلطنت‌ شـما‌ از‌ روی زمـین سـترده خواهد شــد اگر شما آن‌ قدر‌ پول نداشته باشید که انگلیس دارد، آن قدر معرفت نداشــته بـاشــید کـه فـرانسه دارد، آن قدر لشکر نداشته باشــید‌ که‌ روسیه‌ دارد… ما نیز باید آن قدر پیش برویم و ترقی بکنیم‌ کـه دول هـمجوار ما در اقلیم یوروپا رفته اند و کرده اند. دولت ذو قدرت ما به جهت میل‌ این‌ مـراد‌ وسـیله هـا دارد و لیکن از برای تحصیل این مرام ، تغییر در‌ امورات‌ دولتیه و در اصولات و تدابیر ملکیه از واجبات است [۳۰].  مستشــارالدوله نـیز مـانند فؤاد برای بقای ســلطنت‌ ایران‌ ، «تنها‌ تشــویق بر گذشتگان » را کافی نمی داند و مـعتقد اسـت :

[هـمسایگان مترقی یا]‌ این‌ دایگان‌ مهربان تر از مادر و این گرگان مرغابی صفت و این خیراندیشان خانمان برانداز تا دولت‌ مـقننه‌ نـشــود‌ از منافع خود چشــم نپوشــیده و برای جنبش موشی گربه های چند می رقـصانند و بـه‌ جـهت‌ تشــویق در امر سیاســت و تجارت به یکدیگر بازی های رنگارنگ به روی کار‌ می‌ آورنــد‌ ولــو آنکه بـه قـدر مـکنت انگلیســی ها در خزانۀ دولت لیره موجود باشــد و به‌ قدر‌ صنعت گران فرانسوی ها اربـاب صـنایع در کارخانجات و به قدر اهالی چین قشون‌ آزموده‌ و حاضر‌ رکاب و به قدر دول آمریکا سفاین زره پوش [داشته باشیم ].[۳۱]

فـؤاد و مستشارالدوله با بیانی همانند از وجود حقیقت واحـد در هـر‌ دین‌ سخن به میان می آورند و حق را آفتابی می دانند که عالم را عـلی السـویه روشن‌ و نورانی‌ می کند و پوشـاندن آن بـرای هیچ مـلتی امـکان نـدارد. فؤاد پاشا به‌ دنبال‌ این سخنان ، اسـلام را مـانعی برای اخذ‌ «تنظیمات‌ جدیده‌ » نمی بیند  و برای مطمئن کردن سلطان عثمانی‌ از‌ سـخنان خـود می نویسد:

من به قدر کـفایت از احکام دینیه خودمان اطـلاع‌ دارم  . خیال من هنوز جمع اسـت‌ و آن  قدر شعور‌ در‌ ســرم‌ هســت که قباحت خیانت را نسبت‌ به‌ پادشاه خود و وطن خـود و دین خـود بفهمم . علی الخصوص در ایــن حالت‌ کـــه‌ از این جـهان بـه جهان دیگر‌ رحـلت مـی کنم و در‌ دیوان‌ حاکم عـادل ، آفـریننده کاینات خواهم‌ ایســتاد‌. پس به قوه ایمان باطنی خود شــما را اطمینان می دهم که هـیچ‌ یک از اصول و قوانین دول یوروپا‌ مخالف‌ احکام‌ دین اسلام نـیست‌ [۳۲].

جـالب اســت کـه مـستشــارالدوله‌ نـیز‌ با همان عبارات وضـع قانون را مخالف با اســلام نمی بیند و  می نویسد:

پیر‌ غلام‌ شــاید به قدر کفایت از احکام‌ قـرآن‌ مـجید و احادیث‌ نبوی‌ (ص ) اطلاع‌ داشــته باشــد و شـریعت مـطهره  اسـلام ابـدا مـنافی قوانین عادلانه نـیست و خـیالاتم هنوز جمع است و آن قدر شعور دارم که‌ قباحت‌ خیانت را نسبت به وجود مقدس‌ پادشاه‌ و ولی‌ نعمت‌ زاده  خود و دین و مـذهب‌ خـود‌ و وطـن و ابنــاء وطــن خود درک نمایم و بفهمم ، خصوصا در این حـال کـه از این جـهان بـه‌ جـهان‌ دیگـر‌ باید بروم و در دیوان عدل آفریننده کاینات‌ خواهم‌ ایستاد‌…[۳۳]

هــر‌ دو‌ وصیت نامه در حوزه  سیاســت خارجی به مقام های مــورد نظر خود توصیه می کنند که با فرانسوی ها مـناسبات دوستانه خود را گسترش دهند. آنها فرانسوی‌ ها را ملتی طالب نیک نامی معرفی می کنند که از روابط با آنها ضرری به ایران و عثمانی نمی رسد.[۳۴]

فؤاد پاشــا و مستشــارالدوله برای ترقی مملکت خـویش لازم مـی‌ دانند‌ با قوانین محکم و عادلانه میان «طوایف مختلفه » در مملکت مساوات برقرار شود و همه اقوام و طوایف و اقلیت های دینی در سرنوشت مملکت دخیل و شریک شوند. برای این مسأله فؤاد پاشا‌ توصیه‌ مـی کـرد «بر طبق قوانین حکیمانه ، حیات و مال جمیع تبعه بلا تفاوت » از تعرض مصون نگه داشته شود و مستشارالدوله لازم می دانست «بر‌ طبق‌ قوانین عادلانه مـال و مـکنت جمیع‌ تبعه‌ بلا تفاوت و تـوفیر و مـلاحظه » از تعرض  داخلــه و خـارجه صـیانت گردد. آنها برای این امـر تـأســیس مــدارس و تربیت عامه را از ضرورت های گریزناپذیر معرفی می کنند.[۳۵]

وصیت‌ نامه فؤاد پاشــا و مستشــارالدوله هر دو در پایان خطاب به مقامات مورد نظرشــان متذکر می شــوند که به خاطر اصلاح خواهی مورد لعـنت هـموطنان مسلمان و تهمت بی دینی قرار می‌ گیرند‌.  فؤاد پاشــا‌ پس از اعلام وقوف خود از این مســأله می نویســد: «من از ایشان شکایت ندارم و ایشان را‌ می بخشــم . زیرا، که ایشــان حرف های مرا نمی توانند فـهمید‌ و خـیالات‌ مرا‌ درک نـمی توانند کرد.  اخلاف ما در آینده خواهند دید که مســلمان حقیقی من بوده ام نه آن‌ نادانان کور و متعصب کـه مرا تکفیر کرده مســتوجب لعنت دانسته اند و مسلمانان با‌ شــعور‌، زودتـر‌ یا دیرتـر خـواهند دانست که من مثل شهداء فی سبیل الله جهاد می کردم که‌ به دین خودمان و مملکت خودمان نجات داده بـاشم .»[۳۶] مـستشــارالدوله نیز با جملاتی‌ مشــابه وصیت نامه را‌ این‌ چنین به آخر می رساند: «یقـین دارد اکـثری بـه روح پیر غلام لعنت خواهند فرســتاد که دشمن اسلام و اسلامیان بوده ام ، این غلام به هیچ وجه از آنها شـــکایت ندارد. ایران‌ و ایرانیان را به آنها گذاشــتم و گذشــتم ، چون عرایضم را نمی فهمند و خیالاتم را درک نـمی کنند آنچه می خـواهند بـگویند. اعقاب و اخلاف ماها در آینده خواهند فهمید که ایشــان مســلمان بوده‌ اند‌ یا من که در ترقی ابنای وطن مثل شــهداء فی سبیل الله مادام العمر جهاد می کردم که اقتدار و عظمت اسلام و اسلامیان را بـدین وسایط نگذارم پامال شود.»[۳۷]

البته‌ در‌ کنار این مشــابهت ها، وصیت نامه های فؤاد و مستشــارالدوله تفاوت هایی نیز با همدیگر دارند که حاصل تفاوت موقعیت های ایران و عثمانی و اختلاف دیدگاه های آن دو در برخی‌ از‌ مسائل اســـت . تـوصیۀ فؤاد پاشــا به سلطان عثمانی برای پشــتیبانی از عالی پاشا، مسائل مربوط به یونان و مسائل مربوط به «قراداغ و صرب و ارمنیه » از جمله مطالبی بود که با‌ تاریخ‌ عثمانی‌ ارتباط داشت و فقط در وصـیت‌ نـامه‌ فؤاد‌ پاشا به آنها پرداخته شده است . نکات عمده اختلاف نظر میان مستشارالدوله و فؤاد پاشا در حوزه سیاست خارجی است . فؤاد پاشا‌ در‌ وصیت‌ نامه خود از انگلستان با عنوان «یاور نخســتین‌ و پسـین‌ » عـثمانی یاد می کند و از دســت دادن چند ولایت از ممالک عثمانی را به فقدان «تقویت و یاوری ملت انگلیس‌ » نســبت‌ می‌ دهد. در حالی که مستشارالدوله نه تنها دولت انگلیس را‌ به عنوان دوست برای دولت ایران مطرح نمی کند، بلکه از اعـمال و رفـتار دولت هـای اروپایی با تعبیر‌ «وحشی گـری بـسیار وحـشتناک » یاد می کند‌.[۳۸]  البته‌ این تغییر نگرش در مستشارالدوله محصول گـذر زمـان بود. او نیز در ابتدا مانند‌ فؤاد‌ به‌ دنبال جلب پشــتیبانی انگلیس بود[۳۹]؛  ولی بعد از جنگ ١٨٧٧ میلادی میان عثمانی‌ و روسیه‌ دیدگاهش تـغییر کـرد.

فـؤاد پاشــا در صحبت از ایران ، شــاه ایران را تابع‌ اراده ‌ روســیه‌ می داند و معتقد اســت در زمـان دشــمنی عثمانی با روســیه دولت ایران به روســیه‌ می‌ پیوندد و در صف دشمنان قرار می گیرد. فؤاد این مســأله را زیاد نگران‌ کننده‌ نـمی‌ بـیند، زیرا از یک طـرف برای سلطنت «دیسپوتیزم بربری خصلت آن » مدعیان بی شــمار وجود‌ دارد‌ و از طرف دیگـر، چـهار جانب آن «مســکون به طوایف ســنیان » اســت و دولت‌ عثمانی‌ می‌ تواند با استمداد از این شرایط دولت ایران را ساکت و خاموش نـگهدارد.[۴۰] مـستشــارالدوله در‌ مـقابل‌ این‌ طرز فکر فؤاد پاشــا در مورد ایران ، به مظفرالدین میرزا توصیه می‌ کـند‌ بـا «دولت عـثمانی و امارت افغانســتان » متحد شود و «یگانگی مسلمین » را غنیمت شمارد. او شاید در کنایه‌ از‌ صحبت های فؤاد، در مـورد وجـود تـفرقه در میان مســلمانان و اهتمام دشــمنان‌ به‌ تداوم این تفرقه و غفلت مســلمانان از این‌ مسأله‌ می‌ نویسد: «افـسوس کـه اسلامیان هنوز در خواب‌ غفلت‌ غنوده اند. خود اســلامیان باید ملتفت نکات شــده تـعصب و تـعند را کـنار گذاشته‌ زیاده‌ از این منکوب و مضمحل و مخذول‌ نشوند‌.»[۴۱]

نکته‌ مهم‌ دیگر‌ در وصیت نامۀ مستشارالدوله نسبت بـه‌ وصـیت‌ نامه فؤاد، وقوف او به خروج طلا و نقره از کشور و نیاز به‌ استقراض‌ از اروپاییان است . مـستشارالدوله ، خـاطر نـشان‌ می کند که به‌ واسطه‌ افتتاح بانک در کشــور ، بــه‌ تدریج‌ طلا و نقره ایران در «عــوض مال التـجاره هـای قلب و مصنوعی فرنگســتان » از مملکت‌ خارج‌ می شــود و «چندی نمی گذرد‌ که‌ بـه‌ واسـطۀ زیادی خـرج‌ و کمی‌ دخل دولت محتاج به‌ اولین‌ قرض از اروپاییان » می شود.[۴۲]

نتیجه گیری

  بررسی وصیت نامه های فـؤاد پاشـا‌ و عـالی‌ پاشا نشان می دهد که تردید‌ در‌ مورد نگارش‌ وصیت‌ نامه‌ ها تـوســط فـؤاد پاشا‌ و عالی پاشــا همزمان با نگارش آنها به وجود آمده و به میان محققان هم کشیده  شــده اســت . با ادعای ملکم ، در مورد نگارش وصیت نـامۀ فـؤاد پاشا، سرنوشت وصیت نامۀ او بـا تـاریخ ایران‌ و انـدیشمندان دوره قـاجار ارتـباط یافت و این ادعا موجب شد بعدها مـحققانی مـانند محمد غالب ، بــا تردید در اصالت وصیت نامۀ عالی پاشــا، آن را نیز کار مـلکــم بـدانند. هر چند‌ که‌ اثبات این قضیه کـار بسیار دشواری است .

گـرچه نـقش ملکم در تنظیم وصیت نامه در بـوتۀ ابـهام باقی ماند، ولی مســألۀ ارتباط وصیت نامۀ فؤاد پاشــا با تاریخ ایران‌ بار‌ دیگـر بـا توجه مستشــارالدوله به آن وصیت نـامه تـکرار شـــد. نشان دادن تأثیرپذیری مـستشــارالدوله از وصـیت نامۀ فؤاد پاشــا از دســـتاوردهای مـهم این‌ پژوهش‌ بود. تا پیش از ایــن‌ ، نقــش‌ احتمالی ملکم در تدویــن وصیت نامه های دولتمردان تـنظیمــات عـثمانی مورد توجه قــرار گرفتــه بود، ولی تـوجهی بـه امکان تـأثیرپذیری مـستشــارالدوله نـشــده بود. مستشــارالدوله‌ ، در‌ اصل ، وصـیت نامه خود‌ را‌ با توجه به ترجمۀ ملکم از وصیت نامه فؤاد پاشــا نوشــت . او چارچوب کلی وصـیت نـامه خود را از وصیت نامۀ فؤاد پاشا گـرفت و بـا تـوجه بـه شـرایط زمان خود‌ و مـوقعیت‌ ایران آن زمـان مطالبی را به آن افزود و مطالب مرتبط با عثمانی را از آن حذف کرد.

یافته های این پژوهش نشان می دهد کـه بـسیاری از مـسائل تاریخ ایران‌ در‌ قرن نوزدهم‌ از جمله موضوع اصـلاحات بـا مـســائل عـثمانی ارتـبــاط تـنگاتنگی پیدا کرده بود و اندیشــمندان و دولتمردان ایران برای انجام‌ اصلاحات به اقدامات صورت گرفته در عثمانی نظر داشــتند و ســعی می‌ کردند‌ از‌ تجربه های آن مملکت اســلامی بهره برنــد؛ که نمونه آن در تدوین وصـیت نامۀ مستشــارالدوله به روشــنی قابل‌ ملاحظه است . این مسأله از شــرایط مشابه ایران و عثمانی در مواجهه با تمدن‌ غرب‌ نشأت‌ می گرفت .

 

در همین باره بخوانید:

مـطالعه‌‌ای تطبیقی در خوانش‌های دینی اندیشمندان ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم‌

‌ مـناسبات‌ اجتماعی ایران و عثمانی در دوره صفویه

فـعالیت‌های دیپلمات‌های ایرانی در لژهای فراماسونی استانبول

نمونه‌ای از فرارمغزهای ایرانی به عثمانی: مصلح‌الدین محمد لاری

معرفی و بررسی منابع ترکی مطالعه در تاریخ روابط عثمانی ـ صفویه

 

کتابنامه

آدمیت ، فریدون . اندیشه ترقی و حکومت قانون ، عصر سپهسالار. تهران : خوارزمی ، ١٣۵١.

تـوفیق‌ ، ابـوالضیا. نمونه ادبیات عثمانیه . قسطنطنیه : مطبعه ابوالضیا، ١٣٣٠ق .

رساله های میرزا ملکم خان‌ ناظم الدوله . گردآوری و مقدمه‌ حجت‌ الله اصیل . تهران : نشر نی ، ١٣٨٨.

رفعت ، احمد. ورد الحدائق . بی جا: بی نا، بی تا.

رئیس نـیا، رحـیم . ایران و عثمانی در آستانه قرن بیستم . ج ١. تهران : مبنا، ١٣٨٢.

سالنامه نظارت خارجیه‌ . بی جا: بی نا، بی تا.

سلیمان ، شهاب الدین . تاریخ ادبیات عثمانیه . استانبول : سنجاقجیان مـطبعه سـی ، ١٣٢٨ق .

شاو، استانفورد جی و ازل کورال . تـاریخ امـپراتوری عثمانی و ترکیه جدید. ترجمه محمود رمضان زاده‌ . ج ٢. مشهد‌: آستان قدس رضوی ، ١٣٧١.

غالــب ، محمد. «تاریخــدن بر صحیفه .» تاریخ عثمانی انجمنی مجموعه ســی. جــزء ٢. ١ حزیران ١٣٢۶. ص .۷۰ -۸۴

الگـار، حـامد. میرزا ملکم خان . تـرجمه جـهانگیر عظیما و مجید تفرشــی . تهران‌ : شــرکت‌ سهامی انتشار با همکاری انتشارات مدرس ، ١٣۶٩.

محیط طباطبایی ، محمد. مقدمۀ مجموعه آثار میرزا ملکم خان . تهران : نشر دانش ، ١٣٢٧.

مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه . سـند شـماره‌ : ٣ – ۴ – ١٣‌- ١٢٨۶ق .

مستشارالدوله ، میرزا یوسف خان . یک کلمه . به کوشش صادق سجادی . تهران : نشر تاریخ ایران ، ١٣۶۴.

میزان ، برنجی سنه ، نومرو ١، ٩ رجب ١٣١۴.

ناظم الاســلام کرمانی ، میرزا محمد. تاریخ بیداری‌ ایرانیان‌ . به‌ کوشــش علی اکبرسعیدی سـیرجانی . بـخش‌ اول‌ . تهران‌ : آگـاه ، ١٣۶٢.

Davison, Roderic H. "The Question of Ali Pasa’s Political Testament", International Journal of Middle East Studies‌. Vol‌. ۱۱‌, No. 2. (Apr., 1980), PP. 209-225.

Islam Ansiklopedisi‌. cilt‌ ۱۳٫ Istanbul: Turkiye Diyanet vakf. 2005.

Islam Ansiklopedisi. cilt 2. Istanbul: Turkiye Diyanet vakf, 2005.

Süreyya, Mehmed, Sicill-i osmani, Istanbul‌: Numune‌ Matbaac‌ılık, 1996

[۱] اگرچه بحث هایی در این باره در آثار پژوهشی زیر آمده است ، اما مسأله مـشابهت وصـیت نـامه مستشارالدوله با وصیت نامه فؤاد پاشا‌ برای‌ نخستین بار مورد توجه قرار می گیرد.از جـمله مـی تـوان به بحث های مطرح شده در پژوهش های زیر اشاره کرد: فریدون آدمیت ، انـدیشه تـرقی و حکومت قانون ، عصر‌ سپهسالار‌ (تهران : خوارزمی ، ١٣۵١)؛ حامد الگار، میرزا ملکم خان ، ترجمه جهانگیر عظیما و مجید تـفرشی (تـهران : شرکت سهامی انتشار با همکاری انتشارات مدرس ، ١٣۶٩)؛ محمد‌ غالب‌ ، «تاریخدن بر صـحیفه ،» تـاریخ عثمانی‌ انجمنی‌ مجموعه سی، جزء ٢ (١حزیران ١٣٢۶)؛ رئیس نـیا، رحـیم . ایران و عـثمانی در آستانه قرن بیستم . ج ١ (تهران : مبنا، ١٣٨٢)

Roderic H. Davison, »The Question of Ali Pasa’s Political Testament,« International Journal of Middle

East Studies, Vol. 11, No. 2. (Apr 1980).

[۲] . احمد رفعت ، ورد الحدائق (بی جا: بی نا، بـی تا)، ص ١٨٣؛ ابوالضیا توفیق ، نمونه ادبیات عثمانیه (قسطنطنیه : مطبعه ابوالضیا، ١٣٣٠ق )، ص ١٨٣؛ شهاب‌ الدین‌ سلیمان‌ ، تاریخ ادبیات عثمانیه (استانبول : سنجاقجیان‌ مطبعه‌ سی‌ ، ١٣٢٨ق )، ص ٢٩٧؛

Mehmed Süreyya, Sicill-i osmani (Istanbul: Numune Matbaacılık, 1996), P.539.

[۳] توفیق ، ص ١٨۴؛ سالنامه نظارت خارجیه (بی جا: بی نا، بی‌ تا‌)، ص ١٠٢‌؛ رفـعت ، ص ۶٨؛

Islam Ansiklopedisi, cilt 13 (Istanbul: Turkiye‌ Diyanet‌ vakf, 2005), Fuad Paşa.

[۴] تـوفیق ، ص ١٨۴؛ سلیمان ، ص ٢٩٧.

[۵] سالنامه نظارت خارجیه ، ص ٧٠.

[۶] رفعت ، ص ٧٠- ۶٩.

[۷] Süreyya, P.539; Ansiklopedisi, Fuad‌ Pa‌şa.

[۸] استانفورد جی . شاو و ازل کورال شاو، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه‌ جدید، ترجمه محمود رمضان زاده ، ج ٢ (مشهد: آستان قدس رضوی ، ١٣٧١)، ص ١٢١.

[۹] سالنامه نظارت خارجیه ، ص ٧١؛ رفعت ، ص ٧١‌- ٧٠‌.

[۱۰] Ansiklopedisi‌, Fuad Pa‌şa.

[۱۱] Ibid‌.

[۱۲] میزان ، برنجی سنه‌ ، نومرو ١، ٩ رجب ١٣١۴، ص ۴.

[۱۳] الگار، ص ٧٧- ٧۶؛ رساله های میرزا ملکم خان ناظم الدوله ، گردآوری‌ و مقدمه‌ حـجت الله اصـیل (تهران : نشر نی‌ ، ١٣٨٨‌)، ص ۴٣۶‌ – ۴٣۵‌.

[۱۴] ملکم در طول‌ سال‌ های اقامت در استانبول توانست به فؤاد پاشا نزدیک شود ولی تلاش او برای روابط دوستانه‌ با‌ عالی‌ پاشا از دیگر مردان تنظیمات ناکام ماند‌. عالی‌ پاشا‌ گـویا‌ از‌ مـلکم‌ نفرت داشته است . برای اطلاع بیشتر نک : غالب ، ص ٧٣.

[۱۵] Ansiklopedisi, Fuad Paşa. همچنین نک : رساله های میرزا ملکم خان ناظم الدوله ، ص ۴٣۶

[۱۶]Davison, p.220.

[۱۷]غالب ، ص ٧٢.

[۱۸]  الگار، ص ٧٩- ٧٨.

[۱۹] رساله های میرزا ملکم خان ناظم الدوله ، ص ۴٣۶- ۴٣۵.

[۲۰]  شاو، ص ١١٩؛ aAli Pas ,(٢٠٠۵ ,Istanbul: Turkiye Diyanet‌ vakf‌) ٢ Islam Ansiklopeisdi, cilt

[۲۱] غـالب ، ص ٧٠، ٧۴، ٧٨.

[۲۲] الگار‌، ص ٨٠.

[۲۳] Davison, p.220.

[۲۴] میرزا‌ یوسف خان مستشارالدوله ، یک‌ کلمه‌ ، به کوشش صادق سجادی (تهران‌ : نشر‌ تاریخ ایران ، ١٣۶۴)، ص ٨.

[۲۵]محمد محیط طباطبایی ، مقدمۀ مجموعه آثار‌ میرزا‌ ملکم‌ خان (تهران : نشر دانش ، ١٣٢٧)، ص مد.

[۲۶]آدمیت ، ص ٩٢- ٨٩.

[۲۷]رساله های میرزا مـلکم‌ خـان ناظم الدوله ، ص ۵٠٧؛ میرزا محمد ناظم الاسلام ناظم الاسلام کرمانی ، تاریخ بیداری‌ ایرانیان ، به کوشش علی‌ اکبر‌ سعیدی سیرجانی ، بخش اول (تهران : آگاه ، ١٣۶٢)، ص ١٧٧.

[۲۸]  ناظم الاسلام کرمانی ، ج ١، ص ١٧٢؛ رساله های میرزا ملکم خان نـاظم الدوله ، ص ۴٩٩؛ غـالب ، ص ٧۵.

[۲۹] نـاظم الاسـلام کرمانی‌ ، ج ١، ص ١٧٣‌ ـ ١٧٢؛ رساله های میرزا ملکم خان ناظم الدوله ، ص ۴٩٩؛ غالب ، ص ٧۵.

[۳۰]رساله‌ های‌ میرزا مـلکم خـان ناظم الدوله ، ١٣٨١، ص ۵٠٠؛ مقایسه شود با غالب ، ص ٧۶- ٧۵.

[۳۱]ناظم‌ الاسـلام‌ کـرمانی‌ ، ج ١، ص ١٧۴.

[۳۲] رساله ه ای میرزا ملکم خان ناظم الدوله ، ص ۵٠٠؛ مقایسه شود با غالب ، ص ٧٧- ٧۶.

[۳۳] ناظم الاسلام‌ کرمانی‌ ، ج ١، ص ١٧۴.

[۳۴] ناظم الاسلام‌ کرمانی‌ ، ج ١، ص ١٧۶؛ رساله های میرزا ملکم خان ناظم الدوله ، ص ۵٠٢.

[۳۵] ناظم‌ الاسلام کـرمانی ، ج ١، ص ١٧٧- ١٧۶؛ رسـاله هـای میرزا ملکم خان ناظم الدوله‌ ، ص ۵٠٢‌، ۵٠۶ ـ ۵٠۵؛ غالب ، ص ٧٨

[۳۶] رساله های میرزا ملکم خان ناظم الدوله ، ص ۵٠٧؛ مقایسه شود با‌: غالب‌ ، ص ٨۴‌ .

[۳۷] ناظم الاسلام کرمانی ، ج ١، ص ١٧٧.

[۳۸] رسـاله‌ هـای میرزا ملکم خان ناظم الدوله‌ ، ص ۵٠٢‌؛ مقایسه‌ شود‌ با‌ غالب ، ص ٧٨؛ ناظم‌ الاسلام‌ کـرمانی ، ج ١، ص ١٧۵.

[۳۹] مـرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه ایران ، سند شـماره : ٣ ـ ۴ ـ ١٣ـ ١٢٨۶ق .

[۴۰] رسـاله‌ هـای‌ میرزا ملکم خان ناظم الدوله ، ص ۵٠۴؛ مقایسه‌ شود‌ بـا‌ غـالب‌ ، ص ٨١‌- ٨٠‌.

[۴۱] ناظم الاسلام کرمانی ، ج ١، ص ١٧۶.

[۴۲] همان ، ص ١٧۶.

 

این مقاله به قلم غلامعلی پاشازاده در فصلنامه تاریخ ایران » تابستان و پاییز ۱۳۹۰ – شماره ۶۸ منتشر شده است.

همچنین ببینید

در حاشیه نظرات سیدجواد طباطبایی در مورد عثمانی، از یک پژوهشگر تا یک ایدئولوگ

پایگاه مطالعات عثمانی: این روزها که اظهارات دکتر سیدجواد طباطبایی در یک سخنرانی در آمریکا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *