آداب معاشرت در عثمانی (۳)؛ از پوشش تا آداب سفر در عصر مدرن

پایگاه مطالعات عثمانی: در بخش پیشین این مقاله به بیان مبانی آداب معاشرت در خیابان‌ها در دوره مدرن عثمانی پرداخته شد. در این بخش به جزئیات تحولات اجتماعی در حوزه عمومی که در قالب کتاب های آداب معاشرت جلوه می‌کرد خواهیم پرداخت.

 

بخش اول این مقاله: کتابشناسی آداب معاشرت در عثمانی (۱)؛ دوره کلاسیک

بخش دوم این مقاله: کتابشناسی آداب معاشرت در عثمانی (۲)؛ دوره تغییر آداب معاشرت

 

لباس ها

از مهمترین لوازم حضور در خیابان، انتخاب لباس مناسب است. پیشنهادات و نظرات مختلفی در مورد لباس هایی که باید در خیابان پوشید وجود دارد. به طور کلی پوشیدن لباس ساده و تمیز توصیه می شود. بدین منظور، کت معمولی و یا کت وشلوار توصیه می گردد.[۱]

در نیمه دوم قرن نوزدهم و ربع اول قرن بیستم لباس های سنتی عثمانی و لباس های سبک اروپایی و گاهی اوقات سبک های مختلفی مانند استانبولین[۲] که ترکیبی از این ها بود به طور مشترک وجود داشته است. با این وجود، در جریان اصلاحات عثمانی، برخی از لباس ها اثر خود را بر آن دوره بر جای گذاشتند. لباس فراک و استانبولین از جمله البسه ای بود که هم در خیابان ها و هم در تمامی سازمان های نیمه رسمی برای مردان توصیه می گردید. یعقوب قدری در رمان خود به نام عمارت اجاره ای[۳] (۱۹۲۰) اشاره می کند که دو دوره متفاوت در استانبول به سبب این دو لباس، وجود داشته است.

در این خصوص در استانبول دو دوره وجود داشته است: یکی از دوره ها استانبولین و دیگری فراک است. عثمانی ها هیچگاه مانند عصر استانبولین، زیبا و تمیز و باوقار نبودند. بزرگترین اثر تنظیمات خیریه، افندیِ استانبولین پوشِ استانبول[۴] است. این لباس، تیپ جدیدی از افراد را به جهان معرفی کرد و ترکان برای اولین بار در این لباس به عنوان یک ملت کاملاً خاص و جدید میان آسیای وحشی و اروپای خشن ظاهر شدند.

این ملت که از نظر زندگی و پوشش، ساده تر و متفکرتر از اقوام شمال بود از نظر احساس و تفکر به عنوان جوهره ای از تمدن های سواحل مدیترانه تجلی یافت. ضمن اینکه همه مردمانش از کارهای عمومی حذر می کردند؛ در خشم و شادی خود معتدل، پدرانی شریف و عمارت دار هایی نجیب بودند.

سپس دوران فراک آغاز شد و نسلی ریاکار و مبتذل از تبار خادمان و قاپی قولوها در لباس فراک ظهور کرد. در سایه این نسل، زندگی عمارتی در استانبول ناگهان به زندگی قصرهای مجلل تبدیل شد. هیچ اسلوبی از زندگی و تفکر و لباس پوشیدن باقی نماند؛ همه چیز از مدار سنت خارج شد؛ اذهان مردم، کنجکاوی ناپسند و منحطی نسبت به آرت نوو[۵] و روکوکو[۶] پیدا کرد. ساختمانها، وسایل و لباسها نیز همچون اخلاق و آداب به جانب روکوکو شدن پیش رفت.[۷]

نحوه پوشیدن فراک به عنوان یک لباس اروپایی به گونه ای که متناسب با آداب معاشرت عثمانی باشد یکی از مسائل جدی بود. اول از همه، اتخاذ این لباس با آستین های باریک، یقه سفید، یقه گردن و جلیقه برای مردان عثمانی که عادت به پوشیدن لباس راحت و انعطاف پذیر داشتند آسان نبود. حلمی اوران در خاطرات خود (۱۹۰۸-۱۹۰۵) می نویسد که این لباس را بروکرات های عثمانی بیش از سن خاصی نمی پسندیدند و نسل جدید که بیشتر در مکتب ملکیه (مدارس مدنی) تحصیل می کردند این لباس را ترجیح می دادند.[۸]

علاوه بر این در مورد چگونگی پوشیدن فراک جلوباز در برابر اشخاص بزرگ در عثمانی -که در اروپا حتی در مقابل حاکمان نیز پوشیده می شد- دیدگاه ها و شیوه های مختلفی مطرح شد.

احمد مدحت در کتاب خود با تمرکز بر آداب و معاشرت اروپایی، در مورد چگونگی پوشیدن فراک توسط مردان عثمانی مطلبی ننوشته است و فقط در این خصوص بحث می کند که این لباس در کجا و چگونه پوشیده می شود. از طرف دیگر، لطفی سیماوی اظهار می دارد که فراک در اروپا به صورت جلوباز پوشیده می شود اما در عثمانی لازم است که جلوی لباس فراک در مقابل اشخاص بزرگ بسته شود.[۹]

چتر

چترهای آفتاب که با شیوع سبک زندگی اروپایی در قرن نوزدهم شروع به استفاده شد زمینه را برای ظهور اصول جدید آداب معاشرت در خیابان فراهم کرد. چترهای آفتابی که از اواسط قرن هجدهم میلادی در اروپا رواج یافت و مهمترین لوازم جانبی مد زنان اروپایی بود در امپراتوری عثمانی، ضمن صدور خط همایون ممنوع (۱۷۹۰) گردید:

«… هشدار دهید زنانی از مسلمان را که همچون فرنگیان با چتر آفتاب، آمد و شد می کنند؛ من هر که را چنین مشاهده کنم به قتل جزا خواهم داد؛ هشدار اکید دهید.[۱۰]

  طبق سند دیگری مربوط به سال ۱۸۸۶ مشاهده می شود که باز کردن چتر فقط هنگام عبور از مقابل کاخ ممنوع بوده است: «در حالی که لازم است طبق قاعده ادبیّه هنگام عبور از کنار قصر پادشاه، چترها باز نشود یکی از کارمندان دارایی پس از طی مسیری در قصر به محض عبور از صحن قصر، دستور می دهد که خدمتکارش چتر را برایش باز کند؛ بنابراین برای عدم تکرار چنین امور مغایر با آداب و اجرای مجازات برای عاملان این رفتارها، دستوراتی از نهاد صدارت صادر شده است …»[۱۱]

در پایان قرن نوزدهم ملاحظه می شود که چتر، بخشی از مد زنان در زندگی استانبول شده است. چترها مهمترین وسیله همراه برای مدرن شدن لباس زنان به حساب می آمد که از بسیاری جهات در حوزه های عمومی محدود شده بودند. گفتگوی دو زن در مجله خیال که چترشان تنها تفاوت در پوشش آنهاست ماموریت چتر را به خوبی نشان می دهد. زنی که بدون چتر است به دیگری می گوید: «دختر! این چه نوع لباسی است؟ شرم نمی کنی؟» و زن چتردار در پاسخ به او می گوید: «در این عصر ترقی تو باید از لباسهایت خجالت بکشی.»

اگرچه استفاده از چترها در خیابانها رواج داشت اما در کتب آداب معاشرت غیر از جزئیات زیبایی شناختی استفاده از چتر، اطلاعات عملی در مورد چگونگی استفاده از چترها در خیابان بدون ایجاد مزاحمت برای دیگران درج نشده است. تنها به ذکر اصول و روش هایی ساده بسنده می شود مانند استفاده نکردن از چتر به گونه ای که مانع راه رفتن دیگران شود و نگه داشتن چتر نه خیلی نزدیک به صورت و قرار ندادن کامل آن بر روی شانه. در حقیقت در بایگانی آن دوره، اسناد بسیاری در مورد تصادفات و اختلافات ناشی از چتر وجود دارد.

سلام گویی و مصافحه در خیابان

یکی از اصول مهم آداب معاشرت که بایستی در خیابان مورد توجه قرار گیرد احوالپرسی است. اولین چیزی که باید در مورد سلام و احوالپرسی دانست این است که چه کسی ابتدا سلام می کند. در اکثر اصول آداب معاشرت، این مساله بر اساس سلسله مراتب تعریف می شود. این سلسله مراتب اساساً بر اساس جنسیت و سپس سن، درجه، اقتدار، ثروت و مقام تعیین می گردد. در جامعه سنتی عثمانی، موقع ملاقات دو نفر در خیابان، ابتدا شخص بزرگتر به کوچکتر سلام می کند. سلام گفتن به فرد کم سال به عنوان التفات بزرگسال تلقی می گردد و برعکس، سلام و احوالپرسی شخص کم سال، بی ادبی به حساب می آید. به همین ترتیب، دست دراز کردن فرد کم سال برای مصافحه قبل از بزرگتر، گستاخی تلقی می گردد.

ملاحظه می شود که در قرن نوزدهم در مورد سلام و احوالپرسی با شیوه های شایع آداب معاشرت اروپایی، سردرگمی وجود دارد. طبق آداب معاشرت اروپایی، شخص کم سال باید به عنوان احترام ابتدا به بزرگتر سلام کند. احمد مدحت و لطفی سیماوی هر دو در کتاب های آداب معاشرت خود به این تفاوت توجه کرده اند. در خصوص جلو بردن دست برای مصافحه نیز همان طور که در جامعه عثمانی معمول بود ابتدا بزرگتر این کار را انجام دهد در آداب معاشرت اروپا نیز این مساله معتبر بود.

طبق اصول آداب معاشرت اروپایی، وقتی زن و مرد همدیگر را ملاقات می کنند بایستی مرد به شکلی احترام آمیز به وی سلام کند. با این حال، اگر زن سعی کند مرد را نادیده بگیرد شایسته است که مرد به زن سلام نگوید. با این حال، در موضوع جلو بردن دست برای مصافحه، حساسیت بالایی وجود دارد بدین صورت که جلو بردن دست توسط مرد قبل از زن، خلاف ادب تلقی می شود. از طرف دیگر، حسن بحری، معلم زبان فرانسه و تربیت بدنی در کتاب آداب معاشرت خود با عنوان جنتلمن می نویسد که اگرچه در بسیاری از موضوعات برای عمل به سبک اروپایی تاکید دارد اما اشاره می کند به مردی که همراهش یک زن ترک وجود دارد – حتی اگر آشنا هم باشد- نباید سلام کرد.[۱۲] به نظر می رسد وقتی نتوان با مردی که در کنار همسرش قرار دارد احوالپرسی کرد پس ابدا نمی توان مستقیما به یک زن مسلمان عثمانی سلام گفت.

دوگانگی سبک اروپایی و سبک ترکی که در اصول آداب معاشرت خیابان دیده می شود وقتی که زن عثمانی موضوع بحث قرار بگیرد آشکارتر می شود. اگرچه سبک معاشرت اروپایی در میان خود مردان و همچنین بین مردان عثمانی و زنان غیر مسلمان در بخشهای خاصی از جامعه پذیرفته شده بود اما در محیطهای عمومی که زنان عثمانی در آن حضور داشتند اصول سبک ترکی اساس قرار می گرفت. بنابراین بیشتر اصول مربوط به سلام و مصافحه در مورد زنان عثمانی قابل اجرا نبود. در حقیقت، لطفی سیماوی در ذیل موضوع خیابان با تأکید بر مفهوم زن خانوادگی سعی کرده است در این موضوع تمایز قائل شود و توصیه می کند که زن خانواده لباس هایی بپوشد که توجه زیادی در خیابان جلب نمی کند؛ نباید از عطرهای غلیظ استفاده کند؛ به اطراف، پشت و صورت دیگران نگاه نکند و با صدای بلند نخندد.[۱۳] از طرف دیگر نباید فراموش کرد که اصول آداب معاشرت توسط همه اقشار جامعه به یک شکل اجرا نمی شد و همیشه عملکردهای متفاوتی وجود داشت.

دستکش نیز که قسمت مهمی از لباس سبک اروپایی به حساب می آمد در مصافحه، جایگاه مهمی داشت. استفاده از دستکش به خصوص در بین خانم ها بسیار معمول بود. عارفه خانم، دختر منیف پاشا سردبیر شکوفه زار، اولین ناشر مجله زنان توسط زنان، اظهار می دارد که استفاده از انگشتر بر روی دستکش در خیابان در میان زنان مد شده است؛ اما این مساله ابدا چشم نواز نیست.[۱۴] در کتب آداب معاشرت بیان شده است که یک زن متشخص بایستی در همه مکان های خارج از خانه خود دستکش به دست داشته باشد. حتی در هنگام دیدارها زنان مجبور نیستند که دستکش های خود را درآورند.[۱۵] استفاده از دستکش در خیابان برای مردان نیز بسیار شایع بوده است و از مردان خواسته می شود که به خصوص در زمان مصافحه احتیاط کنند. گفته شده است که دو نفری که در خیابان با هم ملاقات می کنند می توانند بدون برداشتن دستکش مصافحه کنند اما جلو بردن دست به طرف شخص بدون دستکش، خلاف آداب است.

در دوره جمهوری، اصول احوالپرسی عموما به همان صورت باقی ماند اما برداشتن کلاه در زمان سلام کردن بسیار شایع شد. اگرچه از قبل هم روش سلام گفتن با برداشتن کلاه وجود داشت اما با تصویب قانون کلاه در سال ۱۹۲۵ که همه مردان را به استفاده از کلاه ملزم می کرد شیوه ادای احترام با کلاه مرسوم شد. از همین رو اصولی برای سلام و احوالپرسی با کلاه در شرایط مختلف تعیین گردید. به عنوان مثال، شخصی که سوار بر اسب بود می توانست با بلند کردن دست بدون برداشتن کلاه، به دیگران سلام کند اما سلام و احترام به دوستان صمیمی بدون برداشتن کلاه توصیه نمی شد.

آداب سفر

حمل و نقل در استانبول عثمانی تا قرن نوزدهم

تا نیمه دوم قرن نوزدهم سفرهای شهری در استانبول بیشتر با پای پیاده انجام می شد و خیابان ها با توجه به حرکت عابر پیاده و حیوانات سازمان یافته بود. تا ربع اول قرن، فقط سلاطین عثمانی کالسکه اسب داشتند. بعد از تنظیمات، بروکرات های مهم عثمانی سوار کالسکه های اسب می شدند که این مساله براساس وضعیت رسمی آنها تعیین می شد. تا دهه ۱۸۵۰ حمل و نقل در استانبول عثمانی از طریق حیوانات سواری، اتومبیل و قایق انجام می گردید. استفاده از چنین وسایل نقلیه ای، بر اساس آداب معاشرت و تشریفات خاصی انجام می شد. این قوانین با توجه به وضعیت اقتصادی – اجتماعی افرادی که از این وسایل نقلیه استفاده می کردند متفاوت بود. عبدالعزیز بیگ که در کتاب خود درباره فراموشی تدریجی زندگی سنتی عثمانی در اوایل دهه ۱۹۰۰ مطالبی نوشته است اظهار می دارد که در استانبول، وزرا و نزدیکان وی در زمستان و تابستان با حیوانات به محل کار خود رفت و آمد می کنند و خدمه همراه آنان نیز سوار بر حیوانات می شوند؛ بنابراین با توجه به موقعیت افراد، حدود هفتاد تا هشتاد راس حیوانات در اصطبل آنان نگهداری می شود.[۱۶] اصناف ساکن محله های دورتر استانبول نیز اکثر اوقات سوار بر قاطر و اسب و مرکب های دیگر به مغازه های خود در بازار می روند.

درآمدن وزرا و رجال بزرگ حکومتی به خیابانها و عزیمت آنان به باب عالی، تابع انجام تشریفات و مراسم خاصی بود. رفتن صدر اعظم و سایر وزرا به باب عالی یا جاهای دیگر با پای پیاده، خلاف آداب معاشرت به حساب می آمد. از طرف دیگر، این افراد هنگام بیرون رفتن، طبق آداب از حیوانات سواری استفاده می کردند و تا زمانی که لازم نبود سوار کالسکه نمی شدند. به گفته عبدالعزیز بیگ، این رویه تا اوایل قرن نوزدهم ادامه داشت و در زمان محمود دوم استفاده از کالسکه در زمستان و سوار شدن بر اسب در تابستان مرسوم شد. علاوه بر این، با گسترش استعمال این کالسکه ها توسط خانواده های طبقه بالای عثمانی -بسته به هدف استفاده و مقام اشخاص- این کالسکه ها با عناوین مختلفی همچون کالسکه اعیان، کالسکه گردش و کالسکه کاتب نامیده شدند.[۱۷]

قایق های حمل و نقل در تنگه بسفر نیز با توجه به مقام استفاده کنندگان تغییر یافت. قایق های وزرا و ماموران حکومتی با توجه به درجه و شهرت آنها متفاوت گردید. قایق های مورد استفاده مردم با این قایق ها فرق داشت. همچنین قایق هایی که همسران وزرا و بزرگان در آن سوار می شدند با توجه به وضعیت همسرانشان متفاوت بود. اگر همسران بزرگان و ماموران در دریا با یک بانوی وزیر روبرو می شدند پاروزن های کنار آنها با بیرون آوردن پاروهای خود از دریا و بالا نگه داشتن آن به قایق بانوی وزیر سلام می کردند. هنگامی که بانوان با قایق به ملاقات شخصی می رفتند که در کنار ساحل زندگی می کند حتی در صورت دیدار خیلی کوتاه، بایستی مطابق آداب، قایق خود را به داخل غرفه قایق آن عمارت می کشیدند.

وسایل نقلیه جدید حمل و نقل در استانبول: کشتی بخار، تراموا و قطار

ارتباط بین مناطق مختلف استانبول با وسایل نقلیه عمومی مختلفی فراهم شد که توسط کارآفرینان خارجی در دهه ۱۸۰۰ ایجاد شده بود. پل گالاتا به ترمینال حمل و نقل دریایی و امین اونو[۱۸] برای تراموا، قطار و کشتی تبدیل گردید. پس از مشروطیت دوم، وسایل نقلیه موتوری به وسایل حمل و نقل استانبول اضافه شدند. کوچه ها و خیابانهای استانبول که تا قرن نوزدهم برای کالسکه های اسب و عابران پیاده سازماندهی شده بود برای وسایل نقلیه جدید مناسب به نظر نمی رسید. علاوه بر مقررات فیزیکی و استفاده گسترده از وسایل نقلیه عمومی و اتومبیل های شخصی، ایجاد زبان متفاوت ارتباطی و قوانین جدید برای آداب معاشرت در بین استفاده کنندگان از این وسایل را ضروری کرده بود.

برخلاف آنچه انتظار می رود نویسندگان برجسته حوزه آداب معاشرت در آن دوره مانند آماسیه لی ابراهیم ادهم، احمد مدحت، حسن بحری و لطفی سیماوی در مورد آداب این نوع از سفر شهری در استانبول مطالب ناچیزی نوشته اند. در کتب آداب معاشرت اواخر دوره عثمانی معمولاً تنها در هنگام سفر به اروپا یا موقع صحبت از آداب معاشرت مرسوم در وسایل نقلیه اروپا در خصوص این مساله بحث شده است. با این حال، گوناگون شدن وسایل نقلیه عمومی آن دوره در استانبول و استفاده اکثر اقشار جامعه از این وسایل حمل و نقل را می توان به خوبی دریافت. به گفته آماسیه لی ابراهیم ادهم (۱۸۹۸/۱۳۱۶) که نگارنده آداب معاشرت استانبول بود در استانبول شش نوع وسیله حمل و نقل وجود داشت:[۱۹]

کشتی های بخار تنگه بسفر و خلیج؛ قطار روم ائلی و آناطولی؛ تراموا؛ تونل؛ قایق ها و زورق ها؛ اسب ها و اتومبیل ها

در نیمه دوم قرن نوزدهم، از قطارها و کشتی ها به طور موثر در حمل و نقل روزانه در استانبول استفاده می شد. بخصوص بسیاری از کشتی های ساخته شده با توجه ویژه شرکت خیریه در خدمت اهالی استانبول بود. توجه به طراحی و دکوراسیون این کشتی ها و افزایش تعداد مسافران، فضای جدیدی از آداب معاشرت را در کشتی های شهری ایجاد کرد. آماسیه لی ابراهیم ادهم اظهار می دارد که مردم استانبول رغبت بسیاری به وسایل نقلیه عمومی دارند؛ لذا گاهی اوقات به سبب نیافتن جا -حتی ایستاده- دچار مشکل می شوند. این وسایل نقلیه، توسط زنان نیز مورد استفاده قرار می گیرد و قسمت ویژه ای برای آنها اختصاص داده شده است. کشتی های شرکت خیریه سالن های جداگانه ای برای مردان و زنان دارد و اقدامات لازم برای جلوگیری از اختلاط آنها در اتاق های انتظار انجام می شود.[۲۰] نشریات ادواری و سایر منابع مربوط به این دوره، اطلاعات مهمی در مورد آداب معاشرت جاری در وسایل نقلیه استانبول ارائه می دهند. از طرف دیگر، در حالی که کتاب های آداب معاشرت آن دوره هنجارهای ایده آلی را توصیف می کنند که باید در بسیاری از موضوعات وجود داشته باشد  نشریات مذکور، به طور کلی مشاهدات منفی خود را در مورد عادات سفر در استانبول نوشته اند. احمد مدحت می گوید: « متاسفانه مشاهده می کنیم که بر روی کفپوش های زیبای سالن انتظار کشتی های شرکت خیریه آب دهان می اندازند.»[۲۱] حسن بحری نیز در خصوص رفتارهایی که نباید در تراموا مشاهده شود به طنز چنین بیان می کند:

«تف انداختن بر روی زمین؛ بیرون آوردن کفش؛ چهار زانو نشستن؛ پاک کردن بینی با سر و صدای زیاد با دستمال؛ سپس باز کردن دستمال و معاینه جواهرات خارج شده از بینی؛ دست کردن در داخل بینی و گوش؛ قرار دادن پاهای گل آلود روی هم؛ آروغ زدن؛ عطسه کردن به گونه ای که انگار می خواهد دیگری را قورت دهد؛ خمیازه کشیدن به گونه ای که لب بالایی رو به آسمان و لب پایینی به جانب زمین باشد؛ قرار ندادن دست بر روی دهان حین خمیازه کشیدن؛ استفاده از انفیه همراه با ریختن آن بر روی ریش و سبیل و همچنین سیگار کشیدن از جمله کارهای زشت و قبیح است که موجب اخلال در آسایش دیگران بوده و اموری نامناسب است.»[۲۲]

از طرف دیگر، حکایاتی نیز وجود دارد که آداب معاشرت رایج در استانبول را مناسب می شمارد. رفتار مردم منطقه بیگلربیگی در باب نزاکت و خوش خلقی به عنوان نمونه ای از استانبول مثال زده می شود. طبق این روایت، زنان و مردان استانبول در نشان دادن نزاکت با یکدیگر رقابت می کردند؛ موقع سوار شدن به وسیله نقلیه به همدیگر فشار نمی آوردند و باهم درگیر نمی شدند؛ آنها جای خود را به یکدیگر می دادند؛ حتی کمی هم در این مورد اغراق می کردند. یک روز حسین حقی بیگ، مدیر شرکت خیریه، از ناخدای کشتی که در تنگه بسفر کار می کرد دلیل تأخیر دائمی او را می پرسد. پاسخی که دریافت می کند به شرح زیر است:

جناب مدیر! همان طور که مستحضرید سبزیجات چنگلکوی[۲۳]، حشرات کوزقونجوق[۲۴] و تشریفات بیگلربیگی تمامی ندارد؛ بنابراین ما نمی توانیم به موقع بیاییم. وقتی کشتی در بیگلربیگی متوقف می شود همه در اسکله به یکدیگر می گویند: آقا، لطفاً اول شما بفرمایید! دیگری می گوید: استغفرالله آقا! این چه حرفی است؟ لطفاً اول شما بفرمایید! به خاک پای خود التفات کنید! آیا برای بنده شایسته است قبل از شما سوار شود؟ جناب مدیر بدین سبب است که ما تأخیر می کنیم[۲۵]

به گفته لطفی سیماوی، اگر جایی باشد که تشریفات در آن باید دنبال نشود آن مکان، کشتی و قطار و تراموا است. یکی از بزرگترین مشکلات در این زمینه، تقلا برای انجام تشریفاتی است که مانع حرکت مردم هنگام ورود و خروج می گردد و فراموش می شود که این وسائط نقلیه، مخصوص عموم مردم است.[۲۶]

آماسیه لی ابراهیم ادهم که کتاب خود را به نوشتن آداب معاشرت استانبول اختصاص داده است آداب بایسته در کشتی، قطار و تراموا را به شرح زیر بیان می کند:

در خصوص سفر با کشتی های بخار در تنگه و خلیج و همچنین در استفاده از وسائط نقلیه ای مثل قطار و تراموا شایان ذکر است به سبب آنکه سفر در استانبول به وسیله قطار، پنج تا ده دقیقه بوده و نهایتا از نیم تا یک ساعت تجاوز نمی کند (و اگر نیاز به یک سفر طولانی باشد آداب معاشرت آن هم تغییر خواهد کرد) لذا گرچه در این محل، صحبت مختصر و ضروری با شخص همراه، مشکلی ندارد اما با توجه به اینکه اگر صحبت با صدای خفیف انجام شود مخاطب، کلام را نخواهید شنید و اگر با صوت اعلی باشد توسط افراد داخل واگن استماع خواهد شد پس نباید به مکالمات طویل وارد شد و بایستی اعتدال را رعایت کرد. همچنین حتی اگر منعی برای کشیدن سیگار نباشد نباید به خاطر یک سفر چند دقیقه ای سیگار روشن کرد که در این صورت، دیگران هم به تاسی از او سیگارهای خود را روشن کنند و با پر شدن دود در داخل واگن، مردم در داخل دود، غرقه شوند. همچنین پرواضح است که وقتی مسافری دیرتر سوار شود موجب تنگ تر شدن محل جلوس مسافر قبلی خواهد شد اما بایستی مد نظر داشت که مسافران حق دارند به میزان ظرفیت تعیین شده برای واگن ها سوار قطار شوند و مامورین نیز بایستی از ورود بیش از ظرفیت مسافرین ممانعت کنند؛ لذا هر شخص با نظر به عزت نفس خود، نباید دیگران را تحت مضایقت قرار دهد. در حین توقف قطار، نباید برای خروج سریعتر خود، به افراد مقابل تنه زد. در کشتی های بسفر نیز بایستی هرکس با توجه به نوع بلیط خود در محل مخصوص بنشیند علیرغم اینکه ظرفیت بخش های کشتی نیز مثل واگن های قطار مشخص می باشد اما با توجه به محدود بودن عرشه کشتی، بعضی از روزها مالامال از مسافر می شود تا جایی که حتی محلی برای ایستادن نیز پیدا نمی شود. گرچه هیچ کس مجبور نیست در چنین مواقعی، مکان خود را از روی فداکاری، تقدیم کس دیگری کند – هرچند طرف مقابلش فرد بزرگتری باشد- اما بدون اینکه کسی این دستور را برای او تجویز کند و یا عذاب وجدان داشته باشد -که در مدت زمان بسیار کوتاهی از بین می رود- می تواند در صورت امکان و از روی احترام کمی جمع تر بایستد و جای کوچکی برای او باز کند؛ پرواضح است که اگر جای خود را به دیگری دهد حقیقتا عملی شایان تقدیر بوده و حرمت مخصوصه به حساب می آید و نهایت نزاکت و علو بخشش است. در چنین مواقع پر رفت و آمدی که همه مشتاق بیرون رفتن هستند اختلاط زن و مرد و در تنگنا قرار دادن یکدیگر در این شلوغی ها بدون شک، خارج از دایره تربیت است. در این مواقع، گشودن جای خالی برای زنان، نوعی حمایت و معاونت  است. بایستی برای چند دقیقه و شاید برای چند ثانیه صبر کرد و از کشیدن یقه و لباس دیگران باز ایستاد… فداکاری برای راحتی زنان مسلمان و غیر مسلمان بالاترین نزاکت است. برخی از مردم با استناد خطا به  سبک غربی در برخی حرکات و سکنات مغایر با آداب معاشرت می گویند من هر جا که بخواهم می نشینم و در هر جا که بخواهم قدم می زنم و هیچکس نمی تواند با من کاری داشته باشد.[۲۷]

مغایرت سبک ترکی و اروپایی که در زمینه های مختلف زندگی اجتماعی استانبول به وجود آمده بود در اصول آداب معاشرت جاری برای استفاده از وسایل نقلیه نیز خود را نشان می داد؛ اصولی که اخیراً وارد زندگی شهری استانبول شده بود. در حالی که هدف عمده، کسب اطمینان از این مساله بود که همه بتوانند بدون ایجاد هرگونه سردرگمی از این وسائط استفاده کنند وضع قوانین ساده برای این منظور، معضل مذکور را به وضوح نمایان می سازد. احمد مدحت که در خصوص آداب معاشرت غربی قلم فرسایی کرده است اظهار می دارد که معتبرترین جای قطار، کنار شیشه است و حق نشستن در اینجا به شخصی تعلق دارد که زودتر به داخل واگن وارد شده است. علاوه بر این، حق باز کردن و بستن پنجره به این شخص تعلق دارد. نفر بعدی که دیرتر آمده است حق ندارد این شخص را از جای خود بلند کند؛ حتی این شخص مجبور نیست تا به نفع یک فرد مسن یا بیمار از جای خود برخیزد؛ با این حال، برخاستن از جای خود بدین منظور، نشانگر نزاکت شخص است. همچنین هیچ کس نمی تواند شخصی را که کنار شیشه نشسته است مجبور کند پنجره را باز یا بسته کند.

احمد مدحت، اصل اساسی در سفر با قطار را چنین خلاصه می کند: «شما حین سفر با قطار، مجبور نیستید بیش از آداب همیشگی، فداکاری دیگری انجام دهید»[۲۸] از طرف دیگر، حسن بحری اظهار می دارد که شایسته نیست شخصی که کنار پنجره نشسته است مطابق میل خودش پنجره را باز و بسته کند. به همین ترتیب لطفی سیماوی نیز اظهار می دارد که مناسب است شخصی که در کنار پنجره ای نشسته است نظر دیگران را در مورد باز و بسته کردن پنجره، جویا شود. بنابراین، اختلافات ناشی از دوگانگی سبک ترکی و اروپایی در آداب معاشرت مربوط به داخل قطار -هم در حیطه عمل اجتماعی و هم در کتب آداب معاشرت- مشاهده می شود. در حالی که اصول آداب معاشرت غربی، عموماً پیرامون حقوق و تکالیف تعیین می شد در سبک زندگی سنتی عثمانی، قوانین آداب معاشرت بر اساس کردار اخلاقی، فداکاری، نزاکت و احترام تعیین می گردید. برای همین، در برخی موارد، چشم پوشی از حق خویشتن از روی فداکاری به عنوان نزاکت تلقی شده و بسیار توصیه گردیده است.

 

نویسنده: فاطمه تونچ یاشار

منبع: دایره المعارف استانبول، بنیاد دیانت

 

پاورقی‌ها

[۱]  Hasan Bahri, Centilmen, s. 9.

[۲] İstanbulin

[۳] Kiralık Konak

[۴] İstanbulinli İstanbul efendisi

[۵] آرت نوو یا هنر نو (Art Nouveau) یک جریان بین‌المللی در هنرهای کاربردی، معماری و به ویژه در هنرهای تزئینی است، که بین سالهای ۱۸۹۰ و ۱۹۱۰ بیشترین محبوبیت را داشت. (مترجم)

[۶]  روکوکو (Rococo) اصطلاحی است در تاریخ هنر برای توصیف هنر تزئینی در زمینه‌های مختلف معماری، نقاشی، پیکرسازی و… این سبک با رشد طبقه متوسط و بورژوای اروپا به وجود آمد و خاستگاه آن فرانسه بود. این سبک در ادامه باروک و در واقع به عنوان واکنشی علیه شکوه و جلال افراطی آن در کاخ‌ها پدید آمد. (مترجم)

[۷] Yakup Kadri Karaosmanoğlu, Kiralık Konak, İstanbul 2001, s. 10-11.

[۸] Hilmi Uran, Hatıralarım, Ankara 1959, s. 13.

[۹] Vasıf Necdet, Muâşeret Yolları: Şapka Kıyafet ve Medeni Âdâbdan Bahseder, Bursa 1926, s. 6.

[۱۰] BOA, HAT, nr. 195/9735 (29/Z/1204).

[۱۱] BOA, C.ML, nr. 665/27204 (29/Z/1300).

[۱۲] Hasan Bahri, Centilmen, s. 16.

[۱۳] Lütfi Simavi, Teşrîfât, s. 42.

[۱۴] Arife Hanım, Şükûfezar, sy. 4 (1303/1885), s. 60.

[۱۵] Lütfi Simavi, Teşrîfât, s. 16.

[۱۶] Abdülaziz Bey, Osmanlı Adet, Merasim ve Tabirleri, ed. Kazım Arısan ve Duygu Arısan Günay, İstanbul 1995, s. 232.

[۱۷] Abdülaziz Bey, Osmanlı Adet, Merasim ve Tabirleri, s. 239.

[۱۸] Eminönü

[۱۹] İbrahim Edhem, Rehber, s. 5.

[۲۰] Zeynep Çelik, Displaying the Orient: Architecture of Islam at Nineteenth-Century World’s Fairs, California 1992, s. 86.

[۲۱] Ahmed Midhat, Avrupa Âdâb-ı Muâşereti, s. 186.

[۲۲] Hasan Bahri, Centilmen, s. 20.

[۲۳] Çengelköy

[۲۴] Kuzguncuk

[۲۵] Malik Aksel, İstanbul’un Ortası, Ankara 1977, s. 173.

[۲۶] Lütfi Simavi, Teşrîfât, s. 23.

[۲۷] İbrahim Edhem, Rehber, s. 49-51.

[۲۸] Ahmed Midhat, Avrupa Âdâb-ı Muâşereti, s. 17-18.

همچنین ببینید

آشوریان استانبول، از عثمانی تا به امروز

پایگاه مطالعات عثمانی: حضور آشوری ها در استانبول به قرن ها پیش باز می گردد. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *