قواعد رفتاری، اخلاقی، آموزشی و تربیتی که بایستی هریک از افراد جامعه جهت هماهنگی با سایر افراد از آن آگاه شده و به کار ببندد آداب معاشرت نامیده می شود. عبارت آداب معاشرت، شامل واژه آداب از ریشه «ادب» و واژه معاشرت از ریشه «عشر» است. ادب به معنای احترام، نزاکت، شرم، برخورد مناسب، ظرافت در رفتار، بزرگواری، تحسین و قدردانی بوده و شامل نگرش ها و رفتارهای نیک است که در جامعه به عرف و عادت تبدیل شده است و به دانش کسب آنها اطلاق می شود.[۱] ادب، همچنین به اصول انجام چنین امری اشاره دارد. عشر هم به معنای همزیستی و مدارا با مردم است. بنابراین آداب معاشرت به معنای دانش زندگی اجتماعی و اصول آن است. در قرن نوزدهم مفهوم آداب معاشرت به مثابه مجموعه رفتارهایی مستقل از اخلاق شناخته شد و کتاب هایی در این حوزه نگارش گردید. آداب معاشرت در این دوره، به همان اندازه که به اعمال ارتباط دارد به ادراک نیز مرتبط گردید. از این نظر، منابع مختلفی برای آشکار کردن تاریخ آداب معاشرت استانبول مورد نیاز است. از نظر عملی، منابع آداب معاشرت شامل نشریات، اسناد آرشیوی، خاطرات، سفرنامه ها و عناصر ملموس فرهنگی می باشد. مهمترین منبعی که توجه به آداب معاشرت را به صورت ادواری آشکار می کند کتابهایی با عنوان آداب معاشرت است. این کتاب ها هرچند همیشه به واقعیت های تاریخی اشاره نمی کنند اما مفاهیم آداب معاشرت در این کتاب ها کاملاً مستقل از واقعیت اجتماعی نیست و اطلاعاتی در باب علت وجودی این کتابها، هدف از نگارش آنها و اطلاعاتی را درباره آداب معاشرت زمان تالیف، ارائه می دهند.[۲]
در این مقاله، بحث آداب معاشرت استانبول عمدتاً از طریق کتابهای آداب معاشرت بررسی می شود که در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم در پی یک تغییر و تحول سریع منتشر گردید. دلیل این امر، آن است که دوره مذکور برای آداب معاشرت استانبول نقطه عطفی به حساب می آید. هرچند قبل از قرن نوزدهم در استانبول تغییراتی نسبی در سبک زندگی و رفتار به وجود آمده بود اما قرن نوزدهم تقریبا به عنوان پلی میان سبک زندگی سنتی و مدرنیته در استانبول انجام وظیفه می کرد. علاوه بر این، پایه و اساس بسیاری از اصلاحات مربوط به سبک زندگی در دوره جمهوری نیز در این دوره گذاشته شد.
آداب معاشرت در دوره کلاسیک
با تغییر و تحول اجتماعی نه تنها اصول آداب معاشرت بلکه تعریف، استناد، سبک های یادگیری و شیوه های آداب نیز تغییر و تحول یافت. این مفهوم که از نیمه دوم قرن نوزدهم در ادبیات عثمانی جایگاه مهمی پیدا کرد قبلاً به معنای الگوها و اصول صحیح رفتار به کار می رفت. با این حال قبل از قرن نوزدهم، آداب معاشرت به جای اینکه موضوع و عنوان جداگانه ای باشد ضمن کتاب های مختلفی گنجانده می شد؛ گاهی به عنوان یک فصل جداگانه و گاهی تحت عناوین مختلف. رفتار صحیح در این کتابها تنها شامل ابعاد عملی و دنیوی آن نبود بلکه از نظرگاه های مختلفی همچون بعد مذهبی، معنوی، اخروی و فلسفی مورد بحث قرار می گرفت.
قبل از قرن نوزدهم اصولاً سه نوع منبع در مورد آداب معاشرت وجود دارد. اولین آنها کتبی با نام عمومی سیاستنامه است که به آثار نوشته شده در خصوص حکومتداری اطلاق می شود. آثاری مانند سیاستنامه ها و نصیحتنامه ها در مورد نحوه اداره حکومت و به منظور مساعدت به حاکمان و رجال حکومتی، اوصاف شایسته حکمرانان، ویژگی های زیست حکومتی و اجتماعی، اخلاق فردی و موارد مشابه می پردازد. سیاستنامه ها از نظر تاریخی و جامعه شناختی منبع بسیار مهمی به شمار می روند زیرا اطلاعاتی در مورد ساختار سیاسی، فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی دوره تألیف خود ارائه می دهند و رویکرد مدیریتی و ارزشهای دوره را منعکس می کنند.
کتاب آصف نامه که توسط لطفی پاشا یکی از صدراعظم های دوره سلطان سلیمان قانونی برای راهنمایی وزرا نوشته شده است یکی از مهمترین نمونه های ادبیات سیاستنامه نویسی عثمانی به شمار می آید. آصف نامه که نام خود را از آصف، وزیر سلیمان نبی گرفته است مشتمل بر یک مقدمه و چهار فصل می باشد. نویسنده در مقدمه پس از حمد خداوند و صلوات بر پیامبر، مختصراً در مورد خویش صحبت می کند و دلیل نوشتن اثر را توضیح می دهد. لطفی پاشا در فصل اول در باب اخلاق و آداب رفتار وزیراعظم، روابط او با پادشاه و روابطش با مردم؛ در فصل دوم در مورد تدابیر و مسائل مربوط به جنگ؛ در فصل سوم درباره اقدامات مربوط به خزانه داری و در فصل آخر در مورد حقوق رعایا سخن می گوید.[۳]
تنها قسمت اول کتاب مربوط به آداب معاشرت است؛ در این فصل، در باب خصوصیات اخلاقی بایسته وزیراعظم و دیگر وزرا و آدابی که باید در روابط آنها با پادشاه، سایر دولتمردان و مردم رعایت شود توضیح داده شده است. بر این اساس، وزیر نباید بدخواه باشد و نباید ملاقات های خود با پادشاه را برای اغیار یا حتی سایر وزرا افشا کند. لطفی پاشا در این باب، حکایتی زیبا را نقل می کند. بر این اساس، پیری پاشا که در زمان سلطان سلیم اول صدراعظم بود بعد از ظهر برای بحث در مورد یک موضوع محرمانه نزد پادشاه آمده و برای مدت طولانی در آن زمان مبارک و فرحفزا با سلطان دیدار می کند. روز بعد، یکی از وزرا به نام مسیح پاشا درباره علت این دیدار از وی سوال می کند. پیری پاشا نه تنها به این سوال پاسخ نمی دهد بلکه درخواست عزل وی را به سلطان ارائه می کند. مسیح پاشا در نهایت به واسطه میانجیگری افراد بسیار به سختی از معزول شدن رها می شود.[۴]
سیاستنامه های عثمانی در قرون چهاردهم تا شانزدهم به طور کلی سلطان محور است و در سیاستنامه ها تفاهمی اتخاذ می شود که اغلب منافع سلطان و دولت را مشخص می کند. طبق این برداشت، عدالت و انصاف عموماً به عنوان ارزشهای مطلق اخلاقی تلقی نمی شود بلکه از نظر سیاسی برای حکومت، مفید و ضروری به حساب می آید.[۵] مهمترین هدف سیاستنامه های این دوره که نویسندگان آن عموماً دانشمندان طبقه علما یا دولتمردان هستند نصیحت و راهنمایی سیاستمداران معاصر خود و آیندگان است. از این دیدگاه، سیاستنامه های کلاسیک عثمانی، حاوی اطلاعات زیادی در مورد آداب معاشرت در زندگی اجتماعی نیست.
منبع دوم، کتاب های اخلاق است که شامل فصلی درباره آداب معاشرت و زندگی اجتماعی می باشد و موضوعاتی مانند اخلاق عمومی، اخلاق فردی و تدبیر منزل را در بر می گیرد. در این کتاب ها کردارهای مطلوب، مودبانه و تحسین برانگیز را که مربوط به امور مختلف زندگی روزمره مانند غذا خوردن، آشامیدن، ملاقات، همسایگی، صحبت کردن و مسافرت می شود افعال اخلاقی می نامند.[۶] کتاب حنالیزاده[۷] با عنوان اخلاق اعلایی[۸] (قرن شانزدهم) یکی از کتاب هایی است که در چارچوب اخلاق به رفتار صحیح و حسن خلق می پردازد.[۹]
ابدولونیم اوبیسینى [۱۰] (۱۸۱۸ – ۱۸۸۴) مورخ و روزنامه نگار فرانسوی که مدت ها ساکن جغرافیای عثمانی بود و مقالات و نامه های زیادی در مورد اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی امپراتوری عثمانی نوشت خاطرنشان می کند که شرقیان خصوصا عثمانیان به اصول تشریفات و آداب معاشرت اهمیت زیادی می دهند و از این نظر، به چینی ها قرابت پیدا کرده اند که این کار را هم به صورت علم و هم یک وظیفه درآورده اند. او همچنین بیان می کند که از تعداد ۲۱۶ کتاب موجود در کتابخانه قصر با موضوع اخلاق، تعداد ۳۶ کتاب در باب آداب معاشرت است.[۱۱] در این کتابها، مباحثی مانند آداب و رسوم، لباس پوشیدن، برخاستن، نشستن، آداب سفره، معاشرت با بزرگان و همسالان، احوالپرسی و صحبت کردن گنجانده شده است.
سرانجام، کتابهایی وجود دارد که مستقیماً به موضوع آداب معاشرت می پردازد. در این کتاب ها بیشتر بر اصولی که باید در جامعه و زندگی خانوادگی رعایت شوند تمرکز شده است. در واقع این موارد در کتاب های اخلاق، کتاب های علم الحال[۱۲] و برخی از کتاب های نوشته شده در زمینه تربیت کودکان مورد بحث قرار گرفته است. این کتابها نیز مانند سیاستنامه ها عموماً برای سیاستمداران یا مجالس عالی در نظر گرفته می شدند.[۱۳] در این زمینه، کتاب مرادنامه اثر بدر دلشاد یکی از شاعران دوره مراد دوم و کتاب طریق الادب اثر علی بن حسین (علاالدین چلبی) اولین کتب آداب معاشرت عثمانی در قرن پانزدهم می باشد. در قرن شانزدهم نیز کتاب عشرت نامه اثر ادرنه لی روان (متوفی ۱۵۲۴) درباره اصول بایسته مجالس تفریح نگاشته شده است. همچنین کتاب مواعد النفائس فی قواعد المجالس[۱۴] اثر گالیپولولی مصطفی عالی (قرن شانزدهم) با موضوع چگونگی رفتار در طوایف و طبقات اعیان و کتاب رساله غریبه[۱۵] (قرن هجدهم) که در خصوص کردار صحیح توسط مولفی ناشناس منتشر شده است در زمره کتابهای راهنما قرار دارد.
گالیپولولی مصطفی عالی در کتاب خود که در آن عمدتا در مورد آداب معاشرت صحبت می کند زندگی اجتماعی، آداب و رسوم، اخلاق و نهادهای دوره خود را مورد انتقاد قرار می دهد و از بی نظمی های موجود در قصر و سازمان های دولتی سخن می گوید. این کتاب که در اصل، رساله اخلاقی یا کتاب آداب نیست با بیان جزئیات زندگی اجتماعی و اندیشه های آن دوره به موضوعات مربوط به ساختار جامعه از فرهنگ عامه گرفته تا سیاست ورود می کند. از طرف دیگر، رساله غریبه نیز به رفتارهای غیراخلاقی رایج در زندگی اجتماعی آن دوره می پردازد.
جدا از ادبیات سیاستنامه نویسی و کتب اخلاق و آداب، می توان سرنخ هایی از آداب و رسوم را در کتاب های نوشته شده برای اهداف مختلف دیگر پیدا کرد. کاتب چلبی در کتاب میزان الحق فی اختیار الأحق که آن را درباره زندگی علمی و اندیشه دینی نیمه اول قرن هفدهم به رشته تحریر درآورد ملاحظات خود را درباره برخی اعمال روزمره از قبیل مصافحه و احوالپرسی می نگارد که از موضوعات اخلاق به شمار می آید. کاتب چلبی در وهله اول به دستورات شرعی این اعمال می پردازد و مسیری برای اعتدال در کنش اجتماعی در برابر خواننده قرار می دهد. به عنوان مثال، وی در خصوص مصافحه که قبلاً در هنگام بیعت و دیدارهای صحابه معمول بود و بعداً از میان رفت اظهار می دارد:
اعتدال در این باب چنین باشد که در روز جمعه، شخص ابتدا مصافحه آغاز نکند و اگر شخصی دیگر شروع کرد ناگزیر او را پاسخ گوید؛ چرا که اگر چنین نکند یا سبب خجلت وی گردد و یا دلش بشکند؛ در هر دو صورت، بلاشک موجب رنجوری وی خواهد شد. در این میان، خطر انجام یک بدعت، کمتر از شکستن قلب مومن قابل ایراد است. با امعان نظر بر این ظرافت، حتی اگر خود آغازگر مصافحه باشد گناهی چون یک عاصی و طاغی نخواهد داشت و حرجی بر او نیست و چون اعیاد نیز از مواقع دیدار است لذا فشردن دست، سنت باشد؛ لیکن اختصاص این امر به ایام عید، سنت نیست زیرا این امر لازمه عرف و عادات است اما هر حال و حرکتی سنت نخواهد شد.[۱۶]
کاتب چلبی همچنین ذیل عنوان انحناء (تعظیم) مطالبی در مورد نحوه سلام گویی می نویسد. او با اشاره به مناقشه تعظیم یا اشاره با سر و دست به جای سلام دادن در جامعه، ضمن بدعت شمردن آن بیان می کند که ورود در چنین مناقشات خلاف سنت، بلاهت آمیز است. به عقیده او تغییر آداب و رسوم یک قوم بسیار دشوار است و برخی از موضوعات مغایر با سنت را می توان به بهانه ترک نشدن عرف و عادت بخشود. کاتب چلبی می گوید در زمان رسول خدا (ص) طبق آیه ۸۶ سوره نساء (وقتی کسی به شما سلام می کند با همان جواب یا حتی کلامی بهتر پاسخ دهید.) حتی از کودکان خردسال نیز استقبال می گردید اما سلام گویی در زمان خودش به معنای اعطای برابری و رتبه یکسان است. در حقیقت، به دلیل رسم سلام در جامعه عثمانی، استقبال از افراد مسن، غیراخلاقی تلقی می گردید. به همین دلیل، وقتی شخصی به مجلسی می رسید که بزرگان در آن حضور دارند و «سلام علیکم» می گفت ممکن بود به این معنی باشد که بزرگترها او را خوار شمرده اند. به همین دلیل با توجه به اصل رعایت ادب در سلام گویی بین خردسالان و بزرگسالان، بایستی دانشجو نیز هنگام رسیدن به محضر استاد خود سکوت می کرد. کاتب چلبی به خاطر لزوم رعایت عرف و عادات و رسوم، رعایت آداب را توصیه می کند. به گفته وی، کسانی که وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را انجام می دهند باید این ظرافت ها را بدانند و نباید بیهوده تلاش کنند تا مردم را از موضوعاتی که به آن الفت گرفته اند منصرف کنند.[۱۷]
در جامعه سنتی عثمانی، آداب معاشرت را بیشتر با آموزش و تجربه در خانواده و جامعه می آموختند نه از طریق کتاب و نشریات. آغاز یادگیری اصول آداب معاشرت از کتاب، منادی یک سبک زندگی جدید است که معمولاً با تغییری پدید می آید که نمی توان آن را به سرعت و به راحتی سازگار کرد. زیرا در جامعه سنتی، آداب و رسوم به سرعت و به راحتی تغییر نمی کند زیرا به سبب همین سنت، حتی اگر تحولی نیز ایجاد شود معمولاً از طریق نسل به نسل به صورت کلامی منتقل می گردد. به عبارت دیگر، الگوهای رفتاری غیر قابل قبول و نامعقول با زندگی در خانواده و جامعه آموخته شده و از آن طریق به عمل در می آید. بنابراین، آداب معاشرت که امری آموختنی است در زندگی حال حاضر افراد و تجربه آنان قابل رویت است. لطفی سیماوی، رئیس اداره امور قصر و نویسنده کتابی در این زمینه با نام تشریفات و آداب معاشرت اظهار می دارد: «هر مملکتی اصول و مراسم تشریفاتی خاص خود را دارد. اینها در کتابها یافت نمی شود و مدارس مخصوص در این زمینه وجود ندارد. کسب اطلاع از این ظرافت ها منوط به تجربه، توجه و یادگیری از افراد آگاه است.»[۱۸]
به همین دلیل، دانش در مورد آداب و رسوم جامعه عثمانی در دوره متقدم که فرهنگ شفاهی در آن غالب بود در مقایسه با دوره متاخر، محدود است.
نویسنده: فاطمه تونچ یاشار
منبع: دایره المعارف استانبول، بنیاد دیانت
در حوزه تاریخ اجتماعی عثمانی بخوانید:
تُرکشیفتگی؛ تقلید اروپا از ترکان از سبک زندگی تا دکوراسیون منزل
سنتهای عثمانی در نگهداری از امانات مقدسه استانبول
فالبینی در عثمانی؛ از تفال به مثنوی مولانا تا استفاده از فالنامه مصور ایرانی
شریف ماردین، نماد جامعهشناسی تاریخی عثمانی
[۱] Mustafa Çağrıcı, “Edep”, DİA, X, 413.
[۲] Âdâb-ı muaşeret literatürü hakkında bk. Fatma Tunç Yaşar, The Predicaments of Alla Franca: Visions of Proper Behavior in Late Ottoman Etiquette Literature/Alafranga Halleri: Geç Dönem Osmanlı Âdab-ı Muaşeret Literatüründe Doğru Davranış Biçimleri, doktora tezi, Boğaziçi Üniversitesi, 2012.
[۳] Âsafnâme ve genel olarak Osmanlı siyasetname literatürü için bk. Ahmet Altay, “Klâsik Dönem Osmanlı Siyasetname Geleneğine Genel Bir Bakış”, Turkish Studies, ۲۰۱۱, yıl 6, sy. 3, s. 1795-1809.
[۴] Lutfî Paşa, Âsafnâme, haz. Ahmet Uğur, Ankara 1982, s. 13.
[۵] Altay, “Klâsik Dönem Osmanlı”, s. 1805.
[۶] Nevin Meriç, Osmanlı’da Gündelik Hayatın Değişimi: Âdâb-ı Muâşeret, Osmanlı Toplumunda Batılılaşma, İstanbul 2000, s. 15.
[۷] Kınalızade
[۸] Ahlâk-ı Alaî
[۹] Kınalızâde Ali Çelebi, Ahlâk-ı Alâî, ed. Mustafa Koç, İstanbul 2007.
[۱۰] Abdolonyme Ubicini
[۱۱] M. A. Ubicini, Osmanlı’da Modernleşme Sancısı, çev. Cemal Aydın, İstanbul 1998, s. 177.
[۱۲] علم الحال به معنای «دانش رفتار» است. می توان این نوع از کتابها را به عنوان کتبی حاوی اطلاعات مختصری در مورد اعتقادات، عبادات، معاملات (زندگی روزمره)، مسائل اخلاقی، اطلاعاتی درباره پیامبران بزرگ و همچنین زندگی پیامبر اسلام تعریف کرد. (مترجم)
[۱۳] Klasik dönemde âdâb konulu kitapların genel değerlendirmesi için bk. Mehmet Öz, “Siyasetname, Ahlak ve Görgü Kitapları, Türk Edebiyatı Tarihi, haz. Talât Sait Halman v.dğr., İstanbul 2006, II, 359.
[۱۴] Âlî Mustafa Efendi, Mevaidü’n-nefâis fî kavâidi’l-mecâlis, haz. Mehmet Şeker, Ankara 1997.
[۱۵] Hayati Develi, XVIII. Yüzyıl İstanbul Hayatına Dair Risale-i Garibe, İstanbul 2001.
[۱۶] Kâtib Çelebi, Mîzânü’l-hak fî ihtiyâri’l-ehak, haz. Süleyman Uludağ ve Mustafa Kara, İstanbul 2001, s. 107-108.
[۱۷] Kâtip Çelebi, Mîzânü’l-hak, s. 109-111.
[۱۸] Lütfi Simavi, Teşrîfât ve Âdâb-ı Muâşeret, İstanbul 1329, s. 11.