پایگاه مطالعات عثمانی: در قسمت اول این مقاله به بررسی جاگیاه خرقه سعادت و دیگر امانات مقدسه در آداب و سنن عثمانی پرداختیم. در ادامه قسمت دوم این مقاله را میخوانید:
خرقه شریف
اندکی قبل از رحلت، حضرت پیامبر(ص) خرقه خود را درآورد و آن را به عمر و علی داده و وصیت کرد که آن را به اویس قرنی که مشتاق زیارت حضرت پیامبر(ص) بود اما به دلیل مادر پیرش نتوانسته بود به زیارت حضرت برسد، تحویل دهند؛ آن ها هم بعد از وفات پیامبر(ص) این وصیت را به جا آورده بودند. کسانی که خرقه (برده) را روی اویس قرنی مشاهده کردند، پرسیدند: “اویس این خرقه را از کجا پیدا کرده است؟” چراکه از ماجرای وصیت خبر نداشتند.
تکنیک بافت خرقه شریف که بنابر روایات، در هنگام عروج پیامبر(ص)، بر روی ایشان قرار داشت، همانند تکنیک بافت، خرقه سعادت واقع در کاخ توپقاپی نیست و روش دوخت دشوار و پیچیدهای داشته است. حتی امروز، امکان اجرای چنین گلدوزی در چنین ظرافتی تردید برانگیز است. همانطور که در تجزیه و تحلیل میکروسکوپی مشخص شد، در دوخت این خرقه از پارچه، پنبه و ابریشم به صورت ترکیبی استفاده شده است.
پس از مرگ اویس قرنی، این خرقه به برادرش شهاب الدین اویسی منتقل شد و پس از او، توسط اعضای خانوادهاش حفظ شد. از آنجا که آنها خرقه را در دست داشتند، هر کجا که میرفتند با احترام مورد استقبال قرار میگرفتند و در جامعه شهرت زیادی داشتند. اویسیها که به درخواست سلطان احمد اول به استانبول آمدند و در خانهای واقع در جهت شمال شرقی مسجد خرقه شریف و روبروی مسجد آقصکی، اقامت گزیدند. از اوایل قرن هجدهم، ابتدا آنها خرقه شریف را در محل سکونت خود، در یک مکان سنگ تراشی شده که وزیر بزرگ چورلولو علی پاشا (درگذشته ۱۷۱۱) ساخته بود، قرار دادند که در آنجا را در ماه رمضان برای زیارت باز میکردند. پس از سلطان عبدالحمید اول(۱۷۸۰)، مکان ویژهای برای نگهداری خرقه درست شد که متشکل از یک اتاق واحد در حیاط شمالی مسجد خرقه شریف در منطقه فاتح بود و در ماه رمضان برای بازدیدکنندگان باز میشد.
مخصوصاً در نیمه دوم ماه رمضان که مسجد خرقه شریف جهت زیارت مادر سلطان باز میشد، بزرگان دولت عثمانی نیز پس از بازدید از خرقه سعادت، بدون محدودیت در انجام دستورالعملی، به مسجد خرقه شریف آمده و خرقه را زیارت میکردند. در این مراسم رسم بود که برای هر ده سرباز دربان، یک سینی باقلوا میفرستادند. زیارت خرقه شریف بعد از نماز ظهر آغاز میشد و قبل از اذان نماز عصر که به جماعت برگزارمیشد، پایان مییافت. علاوه بر این، زیارت ازخرقه در شب های قدر از نماز تراویح تا نماز صبح ادامه داشت. این زیارات که تا روز عرفه برای عموم آزاد بود، امروزه نیز از هفته اول ماه رمضان، البته بدون هیچ گونه التزام به دستورالعمل رسمی، برگزار و این رسم ادامه دارد. با افزایش جمعیت استانبول و توسعه امکانات حمل و نقلی، بسیاری از زیارت کنندگان از خارج استانبول نیز به در اینجا جمع شدند و باعث شد تا زیارتها در کل ماه رمضان گسترش یابد و به ویژه در شب های قدر که منجر به ازدحام شدید میشد. در دوره عثمانی، هفته سوم ماه رمضان که به مردان و هفته آخر به زنان اختصاص یافته بود، لغو شد. امروزه نیز همانند دوره عثمانی، مدیریت خدمات زیارتی خرقه شریف برعهده خانواده اویسی میباشد.
پرچم شریف
پرچم حضرت پیامبر(ص) که تخمین زده می شود از پارچه پشمی کتان سیاهی باشد که عایشه دوخته باشد و بر روی آن عبارت “لا اله الا الله محمد رسول الله” نوشته شده است، پرچم شریف (لوای سعادت) نامیده میشود. هنگام انتقال پرچم شریف به دولت عثمانی، آن را در صندوقچه نقرهای حرم سلطان ایوب قرار دادند. در سال ۱۷۳۰، پرچم شریف به کاخ توپقاپی منتقل شد تا در طی شورش پاترونا به دست شورشیان نیفتد و در بخش خرقه سعادت قرار گرفت و فقط پوششها یا محافظ های پرچم شریف در آرامگاه سلطان ایوب باقی ماند.
نامههای سعادت
نامه های حضرت پیامبر(ص) که بر روی پوست نوشته شده و تا امروز باقی مانده است را “نامه سعادت” مینامند. نامههای دعوت به اسلام که حضرت پیامبر(ص) برای موکاکوسی، فرماندار کل بیزانس در مصر، به امیر بحرین منزیر ساوا، به امیر غسنی هریس ابوسمیر و به مسیلیمتولکس زاب فرستاده بودند. در بخش مقدسات به نمایش گذاشته شده است. همچنین مصحف شریفی که به عثمان نسبت داده میشود و یکی از قدیمی ترین آثار باقیمانده است نیز در این بخش حفظ شده است.
مهر سعادت
وقتی رسول خدا تصمیم گرفتند نامههایی به روسای کشورهای خارجی بنویسند، انگشتری را به نام مهر سعادت برای انگشت کوچکشان آماده کرده بودند که عبارت “محمد رسول الله” بر روی سنگ انگشتر نقش بسته بود. مهر سعادت که به ترتیب پس از پیامبر، ابوبکر، عمر و عثمان از آن استفاده کردند، در سال ۶۵۱-۶۵۱ (۳۰) به چاه اریس در مدینه افتاد و انگشتر دیگری به همان شکل ساخته شد. در قرن نوزدهم مهر عقیقی سرخ رنگ و مستطیلی شکل که مخصوص انگشتر است در بغداد پیدا شده و به استانبول ارسال شده است. تخمین زده میشود این انگشتر همان انگشتر بدلی باشد که به شکل مهر سعادت ساخته شده بود. این انگشتر هنوز هم در بخش خرقه سعادت به نمایش گذاشته شده است.
قدم شریف
ردپایی که به آن “قدم شریف” می گویند، درواقع نقش کف پایی بر سنگ یا آجر است به حضرت پیامبر(ص) نسبت داده می شود. سلاطین عثمانی همانند احترام به سایر بقاع متبرکه، به قدم شریف نیز احترام زیادی میگذاشتند و با این موارد که یادبودی از حسرت دیدار حضرت پیامبر(ص) بودند، به فکر کسب افتخاری برای استانبول بودند. سلطان قایتبای از حاکمان مصر وصیت کرده بود که «قدم شریف» در بالا سر مقبره او در مصر قرار گیرد. اما این یادبود پیامبر(ص) توسط سلطان احمد اول به استانبول آورده شد، اما پس از آنکه او رویایی را در خواب دید، نسخه اصلی «قدم شریف» را پس فرستاد و شعری سرود که به شرح زیر است:
نولا تاجیم گیبی باشیمدا گؤتورسم داییم
قدم نقشینی اول حضرتی شاهی رسلون
گل گلزار نبوت و قدم صاحبی دیر
احمدا دورما یوزون سور قدمینه او گولون
ترجمه شعر: چه می شود اگر همواره بر سرم مثل تاج بردارم/ نقش قدم آن حضرت شاه رسل / گل گلزار نبوت، صاحب قدم/ احمدا! ناایست بلکه رو بگیر بر قدم آن گل
این ردپای منتسب به پیامبر اسلام در ادبیات نیز نمود داشته است و شعرهای مستقلی در این زمینه سروده و آثاری در مورد آن تولید شده است. عقایدی مانند اینکه خانههایی که در آن ردپای رسول الله(ص) در آنجا قرار دارد، نمی سوزد، خالی از میهمان نمیشود، هر آن چشمی که ردپای آن حضرت را ببیند، درد و رنج نخواهد برد و هیچ انسان یا جنی نمیتواند به کسی که به قدم مبارک رو بگیرد، آسیب برساند، بین مردم رواج داشت و منجر به نگارش چنین آثاری میشد. یکی از دانشمندان عثمانی به نام محمد منیب آیین تابع (درگذشته ۱۸۲۳) رسالهای به نام «آثارالحکم فی نقشالقدم» نوشت، که در آن سعی کرد اثبات کند که احتمال وجود ردپای حضرت پیامبر(ص) حتی بر روی صخرهای سخت نیز وجود دارد. او ادعا میکرداین مسئله یکی از معجزات پیامبر(ص) است و این حادثه چندین بار اتفاق افتاده است. او در بخشی از کار خود به ردپای پیامبر(ص) در شام که در زمان سلطان عبدالحمید اول به استانبول آورده شده بود، اشاره میکند. شیخ سید محمد زیاد که «قدم شریف» را با احترام فراوان به استانبول آورده بود، مورد احترام شدید سلطان قرار گرفت و وزیراعظم خلیل حمید پاشا عمارت قاپیچیباشی در ساماتیا را مصادره و تبدیل به جایگاه مخصوص قدم مبارک کرد. در بخش امانات مقدس از شش ردپا محافظت میشود که چهار عدد از آنها بر روی سنگ برجا مانده و دو عدد بر روی آجر میباشد. مهمترین آنها که در یک قاب طلایی با درپوش محافظت میشود، توسط احمد بیگ، امیر هنگ نظامی، از طرابلس آورده شده و به سلطان عبدالمجید هدیه شده است. گفته میشود که این «قدم شریف» که محفظه طلای آن توسط سلطان عبدالحمید دوم در سال ۱۸۷۷ ساخته شده است، رد پای حضرت پیامبر میباشد که در هنگام معراج در قبهالصخرا باقی مانده است.
سلطان محمود اول، «قدم شریف» واقع در اداره امانات مقدس را در سمت قبله مقبره سلطان ایوب، بر روی سنگ مرمری قرار داده و با همراهی ده سرباز محافظ، این مکان برای زیارت باز میشد. «قدم شریف» دیگری نیز در کنار مقبره سلطان مصطفی سوم محافظت میشود. این مجموعه توسط وزیراعظم بایرام پاشا، در سال ۱۶۳۴-۱۶۳۵، ساخته شده و با نام «تکیه قدم شریف» شناخته میشود؛ چراکه رد پای پیامبر در آنجا محافظت میشود.
نعل شریف
کفشهای مورد استفاده پیامبر را “نعل شریف” مینامند. نعل شریف که در منابع حدیثی به تفصیل شرح داده شده است، از دو جنبه یعنی هم در رابطه با قداست شخص رسولالله(ص) و هم پای ایشان، در ادبیات اسلامی مهم تلقی شده است. کفشهایی که پیامبر میپوشید به نامهای «نعل رسول، نعل پاک، نعل مبارک، نعل سعادت، نعلین سعادت، نعلین شریفین، کفش شریف» نامگذاری شدهاند.
سه نعل شریف که گفته می شود متعلق به حضرت پیامبر(ص) است و در زمان های مختلفی به استانبول منتقل شدهاند، در بخش امانات مقدس به نمایش گذاشته شدهاند. یکی از آنها در زمان سلطان عبدالعزیز در بیتلیس پیدا شد و در سال ۱۸۷۲ با در درون یک محفظه نقرهای که به دستور پرتونیال مادر سلطان ساخته شده بود، در میان امانات مقدس گنجانده شد. شیرینزاده حافظ سعدالدین شعری متشکل از ۲۳۵ دوبیتی در وصف وقایع خارقالعادهای که در راه آوردن نعل جنگی حضرت رسول الله(ص) از بیلتیس به استانبول رخ داده که نشانه علاقه و احترام مردم به ایشان بوده، سروده است.
در میان امانات مقدس دو نعل شریف دیگر وجود دارد که شبیه صندل است که از نظر تکنیک و مواد ساخت شبیه یکدیگر می باشد. لنگه کفشی نیز به نام «کفش شریف» در میان امانات مقدس موجود است که تا مچ پا را میپوشاند. لنگه دیگر این کفش در بنیاد «خرقه شریف» واقع در فاتح می باشد.
دندان شریف
دندان رسول خدا که در جنگ احد به طور کامل یا جزئی شکسته شده بود، «دندان سعادت» یا «دندان شریف» نامیده میشود. دندان شریف در نتیجه لشکرکشی سلطان یاووز سلیم به مصر، از آنجا به استانبول آورده شد و هنوز هم در یک جعبه لوکس ساخته شده توسط سلطان محمد ششم وحدالدین، نگهداری میشود.
در فرهنگ استانبول، اویس قرنی که نقل میشود از غم و اندوه شکسته شدن دندان پیامبر(ص) در جنگ احد، تمام دندانهای دهان خود را شکست، به عنوان استاد تسبیح پذیرفته شده است و در مغازههایی که حرفه درست کردن تسبیح انجام می شد، نوشتن دوبیتی زیر معمول بود:
بسملیله آچیلیر هر گون بیزیم تزگاهیمیز
حضرت اویس قرنی پیریمیز استادیمیز
ترجمه: با بسمالله باز میشود هر روز مغازه ما/ حضرت اویس قرنی پیر و استاد ما
ریش شریف
تارهای مو و ریش پیامبر(ص) که تا به امروز باقی مانده است با نامهای “لحیه سعادت، ریش شریف” در اداره مقدسات و در مساجد و خانههای اطراف آن حفظ شده است. درحالیکه موهای سر و صورت رسول خدا اصلاح میشد، اصحاب که پیرامون او بودند سعی میکردند موهای بریده شده و ریشهای حضرت را قبل از افتادن بر روی زمین، بردارند. همچنین خود پیامبر(ص) نیز موهای کوتاه شده خود را به برخی از صحابه میدادند تا آنها را در میان خانوادهها توزیع کنند و همراه خود نگه دارند. به همین دلیل، نسلهای بعدی صحابه نیز آنها را نگه داشته و از آن مراقبت میکردند و به برکات آن امیدوار بودند. همچنین معتقد بودند که این رشتههای مو در پیروزی در جنگها، همانند حضور خالد بن ولید، موثر میباشد.
اولیا چلبی در خاطرات خود ثبت میکند که در میان امانات مقدسی که از مصر آورده شده، یک ریش سعادت نیز موجود است. احمد تیمور پاشا(متولد ۱۸۷۱ – م. ۱۹۳۰) در لیستی ثبت کرده است که ریش های شناخته شدهای در جهان اسلام در طول عمر وی در جهان پیدا شده است. وی گزارش داده که در زمان سلطان محمد پنجم رشاد، چهل و سه ریش شریف در میان امانات مقدس قصر توپقاپی وجود داشت که سلطان بیست و چهار مورد از آنها را به برخی از شهرهای عثمانی فرستاد و یکی از آنها را نیز به سلطان جهان بیگم در طول سفری که ایشان به استانبول داشت، هدیه داده است. عبدالعزیز بیگ، پس از اشاره به اینکه ریشهای زیادی در استانبول در عمارتهای بزرگی نگهداری می شود، به اتاق کوچکی در طبقه فوقانی مسجدی اشاره میکند که این اتاق را “اتاق ریشهای سعادت” می نامیدند و این اتاق جهت زیارت «ریش های شریف» باز میشد.
امروزه ۴۲۲ ریش شریف وجود دارد که توسط ادره امور مذهبی در استانبول ثبت شدهاند. برخی از آنها در بخش امانات مقدس و برخی همانند دوره عثمانی در برخی از مساجد، عمارتها، بنیادها و خانهها محافظت میشوند.
همانند دوره عثمانی، امروزه نیز در شب های نیمه دوم ماه رمضان و سایر شبهای پر برکت، بقچه های ریش تکبیرگویان باز میشوند و زیارتکنندگان نماز امیه را باهم میخوانند. همچنین حمل «ریش های شریف» بین مساجد در ماه رمضان و در شب های مقدس یک رسم میباشد.
سیوف مبارک
حدود بیست شمشیر وجود دارد که دو عدد از آنها منسوب به پیامبر گرامی اسلام(ص) ، یکی به حضرت داوود(ع) و دیگری به اصحابی مانند خلفای راشدین و عمار یاسر منسوب شدهاند که بیشتر آنها بعداً از قبضه و غلافهای دستی بازسازی شدهاند. شمشیری که پیامبر در جنگ احد از آن استفاده کرده و بعداً به عمر هدیه دادند و بعد به ترتیب به بنی امیه، بنی عباس و سلطان بایبارس البوندوقدری تحویل داده شده بود، در زمان سلطان مراد سوم به استانبول آورده شد.
از سلطان احمد اول، سلاطین عثمانی یک یا دو شمشیری منسوب به حضرت پیامبر(ص) یا عمر که از امانات مقدس هستند و یا شمشیر سلاطینی چون عثمان غازی، سلطان محمد فاتح، سلطان سلیم یاووز را میپوشیدند.
کمان منسوب به پیامبر(ص)«قوس سعادت (کمان پیامبر)» نامیده می شود. کمان سعادت که در کاخ توپقاپی به نمایش گذاشته شده است، ۱۱۸ سانتی متر طول دارد و از نوعی نی به نام «نِب» ساخته شده و پوشش نقره آن به دستور سلطان احمد اول زده شده است.
عصای نبوی
عصایی به طول ۱۴۸ سانتی متر و سطح مقطعی شش ضلعی که از قطعات چوبی روضه مطهر در هنگام بازسازی ساخته شده است و به عنوان یادگاری از مسجدالنبی در کاخ توپکاپی به نمایش گذاشته شده و “عصای نبوی” نامیده میشود . عصای دیگری نیز برای حضرت پیامبر(ص) در هنگام تعمیر کعبه به عنوان یادگاری از مسجدالحرام ساخته شده است.
قدح شریف
به ظرف های آبی که حضرت پیامبر(ص) هنگام نوشیدن آب استفاده می کردند و ساخته شده از مواد مختلفی بود، “قدح شریف” نامیده می شود. این ظروف توسط اصحاب محافظت شده و به نسل های بعدی منتقل شده است. “قدح شریف” که در اداره مقدسات به نمایش گذاشته شده، کاسهای چوبی است که پیامبر هنگام استراحت در باغی متعلق به بنی ساعده، با آن آب نوشیده اند. این ظرف اکنون پوشیده از نقره میباشد و بر روی آن نوارهای نوشتاری که داستان های حول این ظرف تا آن زمان، حک شده بود.
قمیص فخرالنساء
در بخش امانات مقدس، خرقه حضرت فاطمه(س) و یک پیراهن ساده از ایشان که بر روی آن در دوره های بعدتر آیات و دعاهایی به خط نسخ نوشته شده است، امروزه به نمایش گذاشته شده است و قمیص فخرالنسا نامیده می شود. همچنین، لباسی ساده و بدون گلدوزی، دوخته شده از پارچه پشمیبا یک آستر آبی، یک دکمه بافتنی روی سینه، بدون یقه، آستین های بلند که مانند عبا می باشد منسوب به حضرت فاطمه(س) میباشد که در این بخش نگهداری می شود.
قمیص سیدالشهدا
در بخش امانات مقدس، پیراهنی منسوب به حضرت حسین(ع) به نام “قمیص سیدالشهدا” که از پارچه سفید ضخیمی دوخته شده، آستین کوتاه، بدون یقه ، و هشت دکمه گرد در قسمت جلو دارد. همچنین در این بخش خرقه حضرت حسین(ع) که لکه های خونی بر روی آن واقع است به همراه تکهای پارچه به نمایش گذاشته شده است.
در میان امانات مقدس، مواردی نیز وجود دارد که به پیامبران گذشته نسبت داده می شود. در میان این آثار، عمامه حضرت یوسف(ع) که “دستار یوسفی” نامیده میشود و در واقع پارچهای سفید رنگ میباشد که بر روی مخروطی مخملی به رنگ قهوهای پیچیده شده و سلاطین عثمانی در مراسمات مهمانی بر سر خود میگذاشتند و از این منظر جایگاه ویژهای داشت.
شاخه صاف درختی به طول ۱۲۲ سانتیمتر نیز به عصای حضرت موسی(ع) نسبت داده شده است.
در میان امانات مقدس، ظرفی کوچک سنگی به شکل دیگ به ارتفاع ۱۲ سانتیمتر و لبه پهن قطر لبه ۲۲ سانتیمتر وجود دارد که از جنس گرانیت سیلیسی میباشد و منسوب به حضرت ابراهیم(ع) (گلدان حضرت نوح(ع)) میباشد.
در میان امانات مقدس، بازوی خشک شدهای منسوب به حضرت یحیی(ع) در محفظهای طلاکاری و نقرهکاری شده، همچنین قطعهای جمجمه که در داخل محفظهای گرد و یک رنگ محافظت میشود، وجود دارد.
برخی از امانات مقدس، متعلق به حرمین شریفین، به ویژه کعبه و قبر حضرت رسول الله(ص) است. این موارد شامل قفل و کلیدهای کعبه، محفظههای حجرالاسود، بال دروازه توبه، شیارهای پرده کعبه، پوشش درب کعبه و روضه مطهره، نشانهای منبر شریف، روانداز و خاک قبور حضرت پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) و ابوبکر و عمر میباشند.
نباید فراموش کرد که ازجمله نشانههایی که مربوط به حضرت پیامبر(ص) در استانبول هستند، گورهای صحابه و مقامات وابسته، مخصوصا جناب ابوایوب انصاری، نیز از عوامل مهم تعیین کننده دنیای فرهنگی استانبول هستند.
امانات مقدس که دارای ارزش دینی و تاریخی هستند و در بخش خرقه سعادت با احترام و دقت بسیار محافظت می شوند، از جمله ثروتهای مادی و معنوی استانبول هستند. از زمان ورود امانات مقدس به استانبول، به عنوان سمبل حقانیت و تداوم سلسله عثمانی تبدیل شدهاند و هویت مرکزیت دینی و سیاسی جهان اسلام را به استانبول میدهند. سلاطین عثمانی برای نشان دادن قدرت مادی و تجلی احترام معنوی خود نسبت به این اشیا، وارد مسابقه تزئیناتی و تذهیبی شدند و این امر به شکل گیری زندگی فرهنگی استانبول در چارچوب سنت حضرت پیامبر(ص) و بزرگان اسلام و احترام به اماکن مقدس کمک شایانی کرد. امانات مقدس که به عنوان نشانهای از ارادت مستقیم به سنت حضرت پیامبر(ص) و یکی از مهمترین وسایل حمل تعالیم وی به زمان حال و حتی به آینده تلقی می شوند، همچنان امروزه نیز یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده زندگی مذهبی استانبول میباشند.
نویسنده: مصطفی صبری کوچوک آشچی
منبع: دایره المعارف استانبول
منابع:
Ağca, Sevgi, Hırka-i Saadet, İstanbul 2013.
Ahmed Teymur Paşa, el-Âsârü’n-nebeviyye, Kahire 1971.
Aydın, Hilmi, Hırka-i Saadet Dairesi ve Mukaddes Emanetler, İstanbul 2004.
Bozkurt, Nebi, “Tesbih”, DİA, XL, 531.
Bozkurt, Nebi, “Mukaddes Emanetlerin Tarihi ve Osmanlı Devletine
İntikali”, MÜİFD, ۱۹۹۷, sy. 13-15, s. 7-26.
Danişmend, İ. Hami, İzahlı Osmanlı Tarihi Kronolojisi, İstanbul 1971-72.
Koçu, R. Ekrem, Topkapı Sarayı, İstanbul, ts.
Köprülü, Haşim, Hırka-i Şerif ve Veysel Karanî, İstanbul 1975.
Öz, Tahsin, Hırka-i Saadet Dairesi ve Emanat-ı Mukaddese, İstanbul 1953.
Şenalp, M. Hilmi – Mustafa S. Küçükaşcı, “Bi’set, Hicret ve Mi’râc Ekseninde;
Emânet, Medeniyet ve Hırka-i Şerîf”, Keşkül, ۲۰۱۳, sy. 26, s. 60-75.
Tanman, M. Baha, “Hırka-ı Şerif Camii”, DİA, XVII, 378-379.
Uzunçarşılı, İ. Hakkı, Saray Teşkilâtı, Ankara 1945.