پادشاهان عثمانی| عثمان اول: بنیانگذار دولت عثمانی –قسمت دوم

پایگاه مطالعات عثمانی: دربخش نخست این مقاله که به قلم مرحوم پروفسور خلیل اینالجیق است به ترسیم وضعیت زمان عثمان اول پرداخته شد و در این قسمت به روایت های مختلف در مورد شجره او و فعالیت های غازیان در آن دوره پرداخته میشود:

 

از سوی دیگر کسانی که عثمان غازی را به عنوان یک چوپان معرفی میکنند نیز تصویر ناردستی ارائه میدهند. عثمان در اصل یک آلپ غازی از سوباشی هایی بود که عشیرت های ترکمان و نیز «غریب»ها یعنی کسانی که موطن خود را ترک کرده بودند برای غزا در مناطق مرزی ساماندهی میکرد. افلاکی در اواخر قرن سیزده و عاشق پاشا در ۷۳۰ (۱۳۳۰) در غریب نامه از آلپ های سوباشی سخن گفته اند. مورخ بیزانسی معاصر عثمان، جیورجیوس پاچیمیریس نیز او را یک جنگجوی مرزی وابسته به امیرالامراء چوپانی در منطقه قاستامونی معرفی میکند. یازیجی اوغلو علی نیز که اثر خود را در سال ۸۴۰ (۱۴۳۶) تالیف کرده است نام پدربزرگ عثمان را گوک‌آلپ دانسته روایت میکند که سلطان علاءالدین کیقباد اول اداره منطقه مرزی را به چوپان از قبیله قایی (امیر حسام الدین چوپان در قاستامونی) و از بیگ های قایی ارطغرل، گوندوز آلپ و گوک‌آلپ واگذارکرده بود. همو برگزیده شدن عثمان به عنوان خان را چنین نقل میکند: «بیگ های ترک در منطقه مرزی از قبایل مختلف اوغوز جمع شده بودند. آنها از شر تاتارها که در تابستان ها  زمستان ها در آن نوای در گردش بودند به هراس افتاده و به مناطق دوردست کوچ کرده بودند. این بیگ ها در نزد عثمان جمع شد، شور کرده قرار دادند که خان قایی پس از اوغوز آقا و خان تمام قبایل اوغوز بوده است و تا زمانی که نسل قایی وجود دارد به موجب سنت اوغوزی خانی و پادشاهی به قبیله ای دیگر منتقل نمیشود. از این پس نیز از سلطان سلجوقی امیدی به چاره و امداد نیست. مرحوم سلطان علاءالدین نیز شما را مقام داده بود، شما خان باشید و ما بندگان شما در همین نوحی تحت امرتان مشغول غزا باشیم. عثمان بیگ نیز این پیشنهاد را پذیرفت. پس مجموع آنها به رسم اوغوز سه بار هم قسم شدند.»

در دستورنامه انوری که به سال ۸۶۹ (۱۴۶۵) نوشته شده است با استفاده از اوغوزنامه شجره عثمان چنین نقل میشود: «قازان، میرسلیمان آلپ، شاه‌ملک، گوندوزآلپ و گوک‌آلپ، ارطغرل پسر گوندوزآلپ و عثمان پسر ارطغرل.» به استناد بهجت التواریخ شکرالله، سلاله عثمان به این شکل است: اوغوز، گوک‌آلپ، قیزیل بوغا، قایاآلپ، سلیمان شاه و ارطغرل. کامرانی محمدپاشا سلاله او را به شکل اوغوزخان، قاییق آلپ، صرقوق آلپ، گوک‌آلپ، گوندوزآلپ و ارطغرل روایت میکند. عاشق پاشازاده نیز این سلاله را به این شکل روایت میکند: اوغوز، گوک‌ۀپ، باصوق، قایا آلپ، سلیمان شاه و ارطغرل. نشری نیز سلاله را به شکل سلیمان شاه و پسران او سونگور تکین، ارطغرل، گوندوغدو و دوندار روایت میکند. ارطغل سه پسر به نام های صارو یاتی، عثمان و گوندوز داشته است. در میان روایت های موجود روایت دستورنامه که با استفاده از منبعی متفاوت شجره نامه عثمان را ارائه کرده است با تفاوت هایش جلب توجه میکند. بر اساس این روایت پدر ارطغل گوندوز آۀپ، پدر او شاه‌ملک، پدر او میرسلیمان آلپ است. میرسلیمان آلپ در دیگر روایات به شکل سلیمان شاه ضبط شده است. به نظر میرسد این روایت در مقایسه با دیگر روایات قابل اعتمادتر باشد. روایتی که در مورد یک هجوم از اردوی زرین از سمت دریای سیاه در دستورنامه آمده است نشانگر یک حقیقت تاریخی است. اشاره ای که به تیراندازی با کمان به دوردست از سوی تاتارها انجام شده است نیز قابل توجه است. امکان تیراندازی به دوردست به وسیله کمان های خاص امتیازی نیظامی برای ترکها و مغول ها به شمار آمده است.

فرضیه ای که نام عثمان را آتامان (Pachymeres) و هویت او را فردی مربوط به قپچاق های ماوراء دریای سیاه میداند (Heywood) نیز روایتی بعید به نظر میرسد. در روایتی که دستورنامه از شجره نامه عثمان ارائه میدهد آنچه جلب توجه میکند عنوان آلپ است که در نامهای پدران عثمان به چشم می آید. همرزمان عثمان غازی از همان آغاز آلپ‌هایی همچون تورگوت، آیقوت، سالتوق و حسن بودند. در این دوره عنوان آلپ هم معنای با غازی است. آنها در جوامع مرز نشین سلجوقی، رفماندهان مجربی بودند که ترکمانان را برای غزا سازماندهی کرده و مشغول فتوحات با استفاده از این نیروی انسانی بودند. روایاتی که قدمت آنها تا ۱۳۰۰ نیز میرسد ادله ای برای این فرآیند هستند. نیروهای تحت فرمان عثمان غازی در کنار کوچ نشینان بومی ترکمان، اکثرا ترکمانانی بودند که از نواحی دوردست و به روایت پاچیمیریس از پافلاگونیا (حومه قاستامونی) برای غزا نزد او می آمدند. اینان سرپوشی سرخ بر سرگذاشته و به عنوان جنگجو در مقایسه با دیگر اعضای قبیله از امتیازات علیحده ای برخوردار بودند که به این ترتیب با گذر زمان تمایز میان چوپانان و آقینجی‌ها در این جوامع پدید آمد.

از ابتدای نزد بیگ های مرزنشین دو اصل اساسی سیاست فتوحات را تحت تاثیر خود قرار میداد: غزا و استمالت. باور دینی جنگ مقدس غزای اسلامی، در اتبدا به شکل سازماندهی نیروی نظامی برای حمله‌های پیاپی به سرزمین های مسیحی، ظاهر شده در ادامه به انجام فتوحات در آن نواحی انجامیده و پس از آن اسکان قبایل مسلمان در مناطق گشوده شده را به همراه داشت که این نیز نهایتا پیدایش بیگ نشین های مرزی را به همراه داشت. غزا بر خلاف تصور رایج با هدف مسلمان سازی مردمان بومی نواحی فتح شده انجام نمیشد بلکه هدف از آن گسترش سرزمین های دارالاسلام بود. دولت عثمانی کسانی را که به زور مسلمان شده بودند مسلمان حقیقی به شمار نیاورده و از آنها با تعبیر «آخریان» یاد میکرد که این گروه در جایگاه اجتماعی ای غیر از مسلمانان قرار میگرفتند. در سرزمین های مفتوحه اهل کتاب هب عنوان اهل ذمه شناخته شده و بیگ ترکمان و مهاجران مسلمان هب آن نواحی موظف به رعایت موازین حقوقی اهل ذمه در مورد آنان بودند. بیگ های غازی مرزنشین عثمانی در مورد شرایط شرعی مسائل مستحدثه با اهل کتاب به علماء راجعه کرده و تلا شمیکردند تا رفتارشان در چارچوب های شرعی باشد. ادبعالی و دورسون فقیه در شمار علمایی بودن که محل مراجعه عثمان به شمار می آمدند.

در ابتدا هر کدام از آلپ‌ها به عنوان یک همرزم برای عثمان غازی عمل میکردند.[۱] به نظر میرسد دیگر آلپ ها به دلیل تجربه موفقی که عثمان غازی در فرماندهی و فتوحات سریع داشت تحت امر او قرار گرفته باشند. در لشکرکشی ها این آلپ‌ها به عنوان «همرزم کمکی» و «نوکر» عثمان عمل میکردند. پس از آنکه سرزمین های تحت امر عثمان فزونی گرفت در حدی که از اسکی‌شهر تا بیلجیک و ینی‌شهر را شامل میشد (۱۲۹۹/۶۹۸)، او اداره منطقه اینونو را به فرزندش اورهان بیگ، اداره ینی‌حصار را به حسن آلپ[۲] و امورات اینه‌گول را به تورگوت آلپ سپرد. فرزندان و وادگان این آلپ ها و همرزمان بعدها در حاکمیت عثمانی تبدیل به صاحب منصبان مهمی شده و به نوعی آریستوکراسی عثمانی را پدید آوردند. به عنوان مثال منطقه اینه‌گول که از سوی تورگوت آلپ فتح شده بود به عنوان «یورت» به او داده شد. از همین رو است که این مطنقه در منابع آن دوره با نام تورگوت‌ایلی شناخته میشود. در دوره سلجوقی و دوره کلاسیک عثمانی یورت و یورتلوق به معنای سرزمینی بود که به رئیس یک گروه کوچ نشین به صورت مستقل اعطا میشد. به عبارت دیگر یورت سرزمینی بود که به یک بهادر اصیل زاده اعطا میشد. عثمان سرزمین های فتح شده را میان فرماندهان خود تقسیم میکرد.[۳]در حوالی ۷۲۰ (۱۳۲۰) به قونرآلپ منطقه قراچپوش حصاری و به آقچه قوجا منطقه آبسو حصاری (Hypsu) اعطا شد. این نظام فئودالی یورتی بعدها در منطقه روملی در مورد بیگ های مرزنشین اورنوس‌اوغلوها، محال‌اوغلوها و پاشاییغیت‌اوغلوها نیز انجام شد. در مقابل ساختار فئودال محور دوره عثمان، در عهد اورهان با ورود صنف علما به مقام وزارت دیوانسالاری متمرکز سیطره حمرانی خود را در سرزمین ها پس‌کرانه ای خود گسترش داد.

گروه غازیان که در کنار ابدالان روم، باجیان و اخیان به عنوان یک گروه مجزا و دارای جایگاه از آنان یاد میشود همان آلپ های دوره عثمان و جنگجویان در رکاب او هستند که ویژگی های خاص خود را داشتند. همچنین گروهی از نظامیان که با عنوان «نوکر» شناخته میشدند نیز یکی از نیروهای نظامی همراه عثمان بودند. اصطلاح «نوکر» در نزد ترکان و مغولان آسیای میانه را میتوان هم سنخ التجا[۴] و بندگی[۵] در فئودالیسم اروپای غربی دانست.[۶]روایتی که در منابع عثمانی در مورد نوع بستگی میان عثمان و کوسه محال وجود داشته جالب توجه است: «کوسه‌محال دائما همراه با او بود و اکثر خادمان این غازیان از کافران هارمان‌قایا بودند.»[۷] در قرن سیزده در جامعه مغولی نوکر را به عنوان خادمان و مسلحین همراه اصیل زادگان و بهادران که خانه آنها و در سفر با آنان بودند تعریف میکند. نوکرانی که پیشینه اسارت داشتند به همراه کسانی که تحت اختیار خود داشت تحت امر رئیس قرار داشتند. بسیاری از این نوکران اسرایی بودند که با قسم خوردن تمام طول عمر خود را وابسته به رئیس قبیله می بودند. کوسه‌محال نمونه ای از این گروه در زمان عثمان بودند.[۸] به این ترتیب هرکدام از آلپ ها همچون استپ های اوراسیا حول خود گروهی برای غزا و هجوم فراهم آورده در مناطق مرزی مشغول فعالیت های غازیانه بودند. بی شک عثمان غازی نیز در آغاز یکی از همین غازیان بوده است. اما آنچه او را از همنوعان خود ممتاز کرده بود نزدیکی او به ادبعالی که از خلفاء وفائی – بابائی بود و همراه داشتن حمایت معنوی او بود. داستان فلکلوریکی را که با موضوع تقدیس عثمان از سوی شیخ روایت شده است متیوان نمونه ای از تلاش های بیگ‌های مرزی ترکمان برای نشان دادن تاییدات الهی و مشروعیت فعالیت های خود دانست. مورخ بیزانسی معاصر عثمان، پاچیمریس، عثمان را فعال‌تر و پیشروترین فرمانده در هجوم به سرزمین های بیزانس معرفی می‌کند. در مناطق مرزی نیز غازیان و آلپ‌ها تلاش می‌کردند تحت بیرق فرماندهی که بیشترین فتوحات و در نتیجه بیشترین غنائم را داشته باشد قرار گیرند. به نظر میرسد در دوره عثمان غازی نظام نوکری/همراهی به شکل یک نظام مستقر وجود داشته است. به هنگام لشکرکشی ساکاریا به سال ۷۰۳ (۱۳۰۴) تکفورهای لِفکه (عثمان‌ایلی) و چادیرلی اعلام اطاعت از عثمان غازی کردند و به این ترتیب عنوان نوکرخاص او را دریافت کردند.[۹] به نظر میرسد این نظام نوکری بعدها در دولت عثمانی راه را برای نظام غلامی و بندگی باز کرد. ینی‌چری های سلطان، غلامان میری و سپاهیان تیماری غلامان همگی به عنوان نوکر به شمار می آمدند.

 

[۱] Âşıkpaşazâde, s. 99-100

[۲] Neşrî, I, 112

[۳] a.g.e., I, 118

[۴] commendatio

[۵] hommage

[۶] Marc Bloch, La société féodale, la formation des liens de dependance, s. 210-217

[۷] Âşıkpaşazâde, s. 99-100

[۸] Neşrî, I, 76

[۹] a.g.e., s. 99-100; Neşrî, I, 120

همچنین ببینید

پادشاهان عثمانی| عثمان اول: بنیانگذار دولت عثمانی –قسمت پنجم و پایانی

پایگاه مطالعات عثمانی: با پیروزی بافئوس، عثمان به مثابه یک نیروی سیاسی – نظامی قابل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *