نسل‌کشی ترکان در یونان

پایگاه مطالعات عثمانی: در قیام ۲۰۰ سال پیش یونان، هنگامی که کل غرب، از آمریکا تا روسیه، از فرانسه تا انگلیس برای جشن گرفتن رقابت می‌کردند، یک نسل کشی بزرگ علیه ترکان در پلوپونز اتفاق افتاد. بیش از ۲۵ هزار ترک اعم از زنان و کودکان به صورت وحشیانه ای کشته شدند. همچنین برای جلوگیری از بازگشت کسانی که فرار کرده‌اند، خانه‌ها و باغ‌هایشان تخریب و به آتش کشیده شد.

۲۰۰ سال پیش یونانیان قیام کردند. علاوه بر یونانیانی که در اروپا زندگی می‌کردند، داوطلبانی هم از کشورهای انگلیس، فرانسه، ایتالیا و آمریکا برای جنگ به پلوپونز آمدند. با این وجود ارتش عثمانی با پشتیبانی نیروهای کاوالالی شورشیان را سرکوب کرد. استقلالی که یونانی‌ها نتوانستند به تنهایی بدست آورند، زمانی بدست آمد که ارتش‌های روس، انگلیس و فرانسه به صورت متحدالشکل وارد عمل شده و ارتش عثمانی را شکست دادند. اما در فرآیند استقلال یونانی‌ها، ده ها هزار ترک در پلوپونز مورد قتل عام قرار گرفتند. در مطالعات سون‌یل صلاحی، علی فوآد اورنچ و مک کارتی، “نسل کشی ترکان” در پلوپونز با تمام جزئیات آن توضیح داده شده است.

“یک ترک باقی نماند”

آغاز قیام یونانیان از والاشیا و مولداوی یعنی رومانی، به زودی به پلوپونز و برخی از جزایر (خیوس، ساموتراکی و ساموس) گسترش یافت. یونانیان به رهبری اسقف بالیابادرا ژرمن با برافراشتن پرچم در قلعه کلاوریتا در پلوپونز، شورش را آغاز کردند. در چارچوب این قیام ژرمنوس اسقف اعظم اعلام کرد که شعار شورششان “آرامش برای مسیحیان! احترام به کنسول‌ها! مرگ بر ترک‌ها” خواهد بود.

در پلوپونز، شبه جزیره آتیکا و جزیره اوبه جایی که یونانیان قیام کرده بودند، تعداد زیادی اهالی تُرک وجود داشت. یونانی‌ها در مناطق شورش زده، ابتدا همسایگان ترک خود که قرن‌ها با هم زندگی کرده و علیرغم در دست داشتن قدرت حاکمیتی غالب هیچگونه مزاحمتی برای یونانیان ایجاد نکرده و در عباداتشان دخالتی ننموده بودند، به قتل رسانده و اینگونه قیام خود را آغاز کردند.

کشتن ۲۰۰ تُرک ساکن در کلاوریتا جایی که شورش آغاز شده بود، آغاز قتل عام تُرکان به دست یونانیان بود. ترکان شهر به امید این وعده که یونانیان آن‌ها را زنده خواهند گذاشت، تسلیم شده بودند اما آخرسر همگی به قتل رسیدند. همین کشتار برای مسلمانانی که در کالاماتا تسلیم شده بودند هم اتفاق افتاد. پطروس ماورومیالیس با راهزنان خود از کوه پایین آمد و ترک‌ها را قتل عام کرد. این قتل عام در کنار رودخانه شهر تحت آیینی که در آن ۲۴ کشیش حضور داشتند، جشن گرفته شد. فاجعه کالاماتا و قتل مسلمانان در بالیابادرا و لیواتیا ادامه یافت.

مسلمانانی که در بسیاری از قلعه‌ها مانند آتن، مونم‌ و ناوارین تسلیم شده بودند، علی رغم  پیمانی که بین دولت و شورشیان بسته شده بود به آناتولی اعزام نشده و به صورت بربرانه‌ای کشته شدند. در این ارتباط، ۴۰۰ نفر از افرادی که در آتن تسلیم شده بودند، در خیابان‌های این شهر تیکه پاره شده و تمامی اسیران به جز ۲۲ نفر در میسولونگی به طرز وحشیانه‌ای کشته شدند. در حالی که بیشتر ترک‌های شهر کشته شده بودند، زنان مسلمان و تُرک نیز به عنوان برده در خانه‌های ثروتمندان یونانی اسیر گرفته شدند. ۵۰۰ خانواده در ایمراحور (وراچوری) مورد شکنجه قرار گرفته و کشته شدند. یونانیان همچنین یهودیان را نیز که کافر می‌دانستند همانند مسلمانان کشتند. تقریباً تمام ترک‌های ناوارین بدون توجه به زن، مرد و کودک بودنشان به قتل رسیدند. بچه‌ها را به دریاها انداخته و غرق کرده نوزادان را به صخره‌ها کوبیده و تکه تکه‌ نمودند. بسیاری هنگام فرار مانند ترک‌های میزیستره (لاکونی) در راه قتل عام شدند. با گسترش شورش، کشتار ترک‌ها در مناطق اشغالی جدید تکرار شد.

از ۲۶ مارس تا ۲۲ آوریل در مدت عید پاک  بیش از ۱۵۰۰۰ ترک به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسیدند. هزاران خانه باغ انگور و بسیاری از شهرک‌های متعلق به اورکلر نیز ویران شد. به منظور نابودی امید بازگشت ترکان که جان خود را با فرار به قلعه‌ها از قتل عام نجات داده بودند، خانه‌ها و باغ‌هایشان تخریب و کالاهایشان نابود شد.

آنها حتی استخوان‌ها را نیز از بین بردند

در پی این شورش، ترک‌ها برای نجات جان خود از روستاها و شهرها به قلعه‌ها پناه بردند. ده‌ها هزار ترک به طرابلس مرکز پلوپونز آمده بودند. شورشیان برای به دست گرفتن قدرت، آنجا را به مدت پنج ماه در پاییز ۱۸۲۱ محاصره کردند. طرابلس در اثر خیانت در ۱۰ اکتبر ۱۸۲۱ با باز شدن دروازه قلعه صحنه یک کشتار بزرگ بود. هزاران ترک در این کشتار سه روزه کشته شدند. نماد مقاومت قلعه قاضی حلیم افندی به طرز وحشیانه‌ای با ریختن روغن جوشیده بر رویش به قتل رسید. بعد از قتل عام زنده‌ها، نوبت به مرده‌ها رسید. به طوریکه، گورها باز شده، استخوان‌ها برداشته و سوزانده شد.

آلیسون فیلیپس در کتاب “جنگ استقلال یونان” کشتار طرابلس را اینگونه توصیف می کند: “مردم پریشان ترک به مدت سه روز تحت حرص و بی‌رحمی راهزنان وحشی قرار گرفتند. صرف نظر از سن و جنس، همه آنها کشته شدند. زنان و کودکان قبل از کشته شدن مورد شکنجه قرار گرفتند. این کشتار چنان آخرالزمانی بود که طبق گفته خود رهبر باند کوولوکوترونیس، هنگام ورود وی به شهر نعل اسب‌های او به خاک برخورد نمی‌کرد. مسیر شکوه و پیروزی او مانند فرش با اجساد انسانی پوشانده شده بود. در پایان دو روز فاجعه آمیز ۲۰۰۰ بازمانده مسلمان از هر سن و جنس به ویژه زنان و کودکان، بی‌رحمانه جمع‌آوری شدند و از قله کوهی که در مجاورت قرار داشت به پایین انداخته شدند، جایی که آن‌ها مانند گاو تکه تکه شدند.”

این کشتار محدود به مورا نبود. یونانیان که در رومانی نیز قیام کرده بودند، ترک‌های آنجا را بی‌رحمانه کشتند. کشتار افسران و سربازان عثمانی و مردم ترک‌ بعد از شهرها در کوه‌ها ادامه یافت.

یونانیانی که در جزایر شورش کردند، کشتی‌ها را اسیر گرفته و ترک‌هایی را که به حج و زیارت می‌رفتند، می‌کشتند. ۵۷ خدمه یک کشتی ترکی اسیر شده در ساحل جزیره هیدرا زنده زنده سوزانده شدند. یونانیان دست و پاهای آن‌ها را تکه تکه کردند، آن‌ها را سوزاندند، روی آن‌ها روغن جوشیده ریختند و با شکنجه به قتل رساندند. وضعیت به طوری بود که یونانیان در خیابان‌ها با سر ترک‌ها توپ بازی می‌کردند. کسانی که به محل‌های مورد قتل عام می‌رفتند، حتی سال‌ها بعد نیز انبوهی از استخوان‌ها را می‌دیدند. این وحشیان حتی خود یونانی‌ها و یهودیانی را که با ترک‌ها روابط نزدیکی داشتند، نیز مورد شکنجه قرار داده و سپس به قتل می‌رساندند. در این خصوص، بربرهای یونانی برخی از اروپاییانی را نیز که برای کمک به خود آن‌ها آمده بودند، با هدف گرفتن مال و اموالشان به قتل رساندند.

از همین نویسنده بخوانید:

پدران یونانیان برای قرار گرفتن در حاکمیت عثمانی دعا می‌کردند!

آمریکا می‌توانست توسط عثمانی‌ها کشف شود:کریستف کلمب در دربار عثمانی!

واکسیناسیون بیماری‌های واگیردار: هدیه امپراتوری عثمانی به اروپا!

 

پشیمانی اروپایی‌ها

بسیاری از هلنیست های اروپایی که به یونانی‌ها علاقه داشتند با دیدن این قتل عام یا خودکشی کردند و یا یونان را ترک گفتند. دکتر آلمانی ویلهلم بولدمان با نوشیدن سم خودکشی کرد. همچنین سرهنگ اسکاتلندی توماس گوردون با دیدن بربریت یونانی، شورشیان را ترک کرد. برخی از هواداران یونان پس از دیدن حقایق در بازگشتشان به خانه نوشتند که “من این مقاله را می‌نویسم تا افراد دیگر مرتکب اشتباهاتی که من مرتکب شده‌ام نشوند. یونان مدرن مانند یونان باستان نیست. یونانیان ناسپاس، بی رحم و وحشی هستند.”

بسیاری از افسران فرانسوی که از یونان به کشورهای خود باز می‌گشتند، گفتند یونانیان “اصل و نسبِ پست، بزدل و بی پروا دارند!”. یک افسر پروسی که شاهد کشتار قرنتیان بود، گفت: “در آنجا فقط با بدبختی، مرگ و ناسپاسی روبرو خواهید شد. آنچه را در آلمان و سوئیس برای شما گفته شده باور نکنید؛ آنچه را که یک سرباز پیر می‌گوید، باور کنید.” افسر پروسی دیگری نوشت: “یونانیان باستان دیگر آنجا نیستند. جهل کور جای سولون، سقراط و دیموستنیس را گرفته است. بربریت جایگزین قوانین معقول آتن شده است. یونانیان وعده‌های جذابی را که از طریق مطبوعات به خارجی‌ها می‌دادند عمل نمی‌کنند.”

قبل از شورش، ده‌ها هزار ترک در پلوپونز، شبه جزیره آتیکا و جزیره اوبه زندگی می‌کردند. تعداد ترک‌های کشته شده توسط یونانیان که از نیاکان تمدن اروپا به حساب می‌آیند بیش از ۲۵ هزار نفر تخمین زده می‌شود.

قتل عام ترکی از تاریخ نگاران خارجی

ویلیام کلر مورخ کتاب “That Greece Might Still be Free”: “بیش از ۲۰ هزار مرد، زن و کودک ترک در اثر وحشیگری‌هایی که چندین هفته ادامه داشت، توسط همسایگان یونانی خود کشته شدند. آن‌ها عمدا و بدون پشیمانی قاتلان کشته شدند. خانواده‌های ترک که در مزارع یا در جوامع منزوی زندگی می‌کردند، در مدت کوتاهی کشته شدند. خانه‌های سوخته آن‌ها بر روی اجساد آن‌ها خراب شد. با شروع وقایع، کسانی که سعی در ترک خانه‌های خود و پناه بردن به نزدیک‌ترین شهر داشتند، در جاده‌ها توسط گروه‌های یونانی کشته شدند. در شهرهای کوچک، ترک‌ها سعی می‌کنند با خانه‌نشینی از خود محافظت کنند، اما تعداد کمی از آن‌ها زنده مانده‌اند. در بعضی جاها که تاب تحمل گرسنگی را نداشتند، تسلیم شورشیانی شدند که به آن‌ها قول می‌دادند جانشان نجات خواهد یافت، اما به هر حال کشته شدند. مردان ترک اسیر بلافاصله کشته شدند، و زنان و کودکان به عنوان برده بین شورشیان توزیع شدند، اما بعداً آنها نیز کشته شدند. در سرتاسر پلوپونز، شورشیان یونانی مسلح به چماق، داس و تفنگ، در اطراف پرسه زده و به کشتن و غارت کردن، آتش زدن مشغول بودند. غالباً روحانیان ارتدکس آن‌ها را هدایت می‌کردند و آن‌ها را در کارهای به اصطلاح “مقدس” تحریک می‌کردند. این “اشتیاق به انتقام” در میان یونانیان خیلی زود به لذت قتل تبدیل شد. ترک‌های یونان در بهار ۱۸۲۱، بدون  عزاداری و بدون ثبت در دیگر جاهای جهان ناپدید شدند.”

جورج فینلای مورخ اسکاتلندی، مولف کتاب “History of the Greek Revolution“: “در آوریل ۱۸۲۱، بیش از ۲۰ هزار مسلمان در سراسر شبه جزیره یونان زندگی می‌کردند و به کشاورزی مشغول بودند. در عرض دو ماه، بیشتر آن‌ها که شامل زنان و کودکان نیز میشد، به طرز وحشیانه و بی رحمانه ای به قتل رسیدند. حتی الان نیز ویرانه های سنگی ای را به مسافران عبوری نشان ‌داده و می‌گویند: “اینجا عمارت علی آقا بود و ما خانواده و خادمان او را کشتیم. شما با پیرمردانی روبرو خواهید شد که با خونسردی تصمیم گرفته‌اند مزارعی را که روزگاری متعلق به علی آقا بود شخم بزنند، بدون اینکه هرگز فکر کنند که روزی برای کاری که با خشم کینه توزی انجام داده‌اند، با مجازات روبرو خواهند شد. جنایتی که مرتکب شدند متعلق به یک ملت بود و عواقب ناخوشایند آن هرچه باشد، جبران آن باید به عنوان نوعی رفتار متعلق به آن ملت در وجدان آن ملت قرار گیرد.

والتر آلیسون فیلیپس مورخ انگلیسی، نویسنده کتاب “The War of Greek Independence“: “در ماه آوریل، این شورش گسترده بود. گویا آن‌ها از جایی نشانه‌ای گرفته‌اند، اهالی روستا ناگهان در همه جا دست به شورش زدند و همه ترک‌هایی را که اسیر کردند، بدون تبعیض بین کودکان، زنان و مردان کشتند.  سر زبان‌ها “در مورا هیچ ترکی باقی نماند” پیچیده بود. حتی آهنگ” از دنیا حذف شوند” خبر از آغاز جنگ ویرانی می‌داد. تعداد مسلمانان در مورا ۴۰ هزار نفر تصور می‌شد. طی سه هفته از این شورش هیچ مسلمان باقی نماند، به جز چند نفر که می‌توانستند به شهرها فرار کنند”.

 

مک کارتی مورخ آمریکایی، مورخ کتاب “مرگ و تبعید”: “در بحبوحه جنگ با آرزوی دیدن سقوط اربابان قدیمی، بلافاصله ترک‌ها کشته شدند، اما بیشتر کشتارها برنامه ریزی شده و با خونسردی انجام شد. همه جمعیت ترک از شهرها و روستاها جمع شده، به خارج از شهر انتقال یافته و در مناطقی خلوت به قتل رسیدند.

دیوید آرمین هووارت مورخ انگلیسی، مورخ کتاب “The Greek Adventure“: “یونانی‌ها، در حالی که این قتل‌ها را انجام می‌دادند، به دنبال هیچ دلیلی نبودند. آن‌ها قتل می‌کردند، زیرا هوس خونریزی داشتند.”

در همین موضوع بخوانید:

تاریخ شوم اقلیت مسلمان بلغارستان (۲)؛ پس از جنگ جهانی اول

همه علیه یکی؛ سیاست‌های کشورهای اروپایی در دوره ضعف عثمانی

«قیمومیت غربی ها بر اقلیت های دینی»، عاملی در فروپاشی دولت عثمانی

 

همچنین ببینید

پادشاهان عثمانی| عثمان اول: بنیانگذار دولت عثمانی –قسمت پنجم و پایانی

پایگاه مطالعات عثمانی: با پیروزی بافئوس، عثمان به مثابه یک نیروی سیاسی – نظامی قابل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *