ویزای سفر به عثمانی؛ تذکره مرور

پایگاه مطالعات عثمانی: سرزمین‌های عثمانی قرن‌ها به دلایل مختلف مورد توجه جهانیان قرار گرفته است. با این حال، همه متتقاضیان سفر  به این سرزمین باید مجوز دریافت می‌کردند. گردش در داخل مرزهای عثمانی شرایطی داشت که همه در کشور عثمانی با این شرایط رفتار می‌کردند. این شرایط در قالب تذکره مرور ارائه میشد که تأییدیه ای برای عبور و مرور فرد متقاضی بود. حال این تذکره مرور دقیقا چه بود؟

خارجی ها برای مسافرت به کشور عثمانی چه مراحلی را طی می‌کردند و به کجا می‌رفتند؟ و خارجی‌ها در سرزمین‌های عثمانی چگونه سیاحت می‌کردند؟

در قرون ۱۸ و ۱۹، خارجی‌ها از طریق سفرای خود در استانبول درخواست سفر در مرزهای عثمانی را می‌کردند. سفیر نامه‌ای حاوی نام فرد مسافر، هدفش، جایی که می‌رود، همراهانش و درخواست اجازه می‌نوشت. وقتی درخواست جواز سفر به عثمانی ارسال می‌شد، مجوز سفر با بررسی اینکه آیا با آن کشور عهدنامه‌ای بسته شده و چه حقوقی در آن اعطا گردیده، بعد از مناسب تشخیص دادن، صادر می‌شد. در دستورات صادر شده ، تذکری به نام “خلاف عهدنامه همایون” وجود داشت که لازم می‌دانست، مسافران خلاف توافقنامه‌ها عمل نکند. افرادی که اجازه سفر می‌گرفتند با نامه‌ای که از سفارت دریافت کرده و مجوز سفری که از دستگاه سلطانی گرفته بودند، سیاحت خود را آغاز می‌کردند. از هر مکانی هم که عبور می‌کردند، این اسناد را به شخص مسئول نشان داده و تأییدیه عبور و مرور می‌گرفتند. مسافران باید مدارکشان را همواره همراه خود حمل می‌کردند تا به هنگام پرسش مأموران آن را نشان بدهند. در نامه‌هایی مسافران در دست داشتند، به مقامات دستور داده شده بود که به سیاحان کمک کرده، از آنها محافظت نموده و نیازهای آن‌ها را برآورده کنند و به این صورت آن‌ها آزادانه به راه خود ادامه می‌دادند. گاهی اوقات افرادی که از یک مکان به منطقه مسکونی دیگری سفر می‌کردند، برایشان همراهانی در نظر گرفته میشد تا هم سفر ایمن شود و هم دستورات موجود در مجوز به جای آورده شود. دانشمندان و مسافران غربی برای بازدید از مساجد و کتابخانه‌های استانبول و تحقیق در آن‌ها نیز مجبور به اخذ مجوز بودند. برای این منظور، سفارت سفارشی را ارائه می‌داد که در پی صدور دستور، مجوز اخذ می‌شد. مخصوصاً برای بازدید خارجی‌ها از کاخ توپ قاپی، مجوز ویژه‌ای از سلطان لازم بود که البته این مجوز برای هر کسی صادر نمی‌شد. اجازه‌های بازدید از امپراتوری عثمانی با امتیازاتی که در سال ۱۵۳۵ به فرانسه اعطا شد، آغاز گردید. یکی از این مفاد اجازه ورود فرانسوی‌ها به سرزمین‌های عثمانی بود.

“اول از همه، به نام حاکم بزرگ و پادشاه فرانسه که در بالا ذکر شده، در زمان حیات آن‌ها و در پادشاهیشان، ایالات، استان‌ها، قلعه‌ها، شهرها، بنادر، اسکله‌ها، دریاها، جزایر و همه مکان‌هایی که اکنون در دست داشته و مالکیت آن‌ها را دارند و همچنین جاهایی که در آینده در آن مناطق خواهند بود، همه اشخاص از تمامی اقوام تحت اداره این حکام که بخواهند، می‌توانند با کشتی‌های مسلح و غیرمسلح خود در بنادر، شهرها و ولایت‌های یکدیگر برای تجارت و کالاهای خود سفر کنند و بیایند… “

مجوزهای صادر شده در ارتباط با بیماری‌های واگیردار

به هنگام بروز اپیدمی‌ها در سرزمین‌های عثمانی، ورود و خروج مردم به شهرها با برگه تأییدیه میسر می‌شد. به عنوان مثال، در سال ۱۹۰۱ بیماری وبا هفت ماه در استانبول به طول انجامید که تنها ۲۶ نفر بیمار شدند و از این تعداد نیز ۸ نفر جان خود را از دست دادند. در اکتبر سال ۱۹۱۹ بیماری وبا بار دیگر در استانبول مشاهده شد. پس از ظهور بیماری در دو طرف برج گالاتا محاصره‌ای به وجود آمد و کسانی که می‌خواستند پایتخت را ترک کند، پس از اخذ مجوز سفر اجازه خروج داشتند.

قوانین مسافرت

با آیین نامه منع مرور در ۱۰ فوریه ۱۸۴۱، سلامت سفرها در داخل کشور با قوانین مقرر شده تأمین شد. مفاد ۵، ۸ و ۹ این آیین نامه مربوط به تردد اتباع خارجی در داخل کشور بود. بازدیدکنندگانی که از راه زمینی می‌آمدند، مجبور بودند مجوز را به امضای مأمور مسئول شهری که رفته‌اند، برسانند. افرادی هم که از طریق دریا به استانبول می‌آمدند، اسناد خود را توسط مأموری که به کشتی می‌آمد، به امضاء می‌رساندند. اگرچه همواره برخی اسناد برای سفر خارجیان به امپراتوری عثمانی مورد نیاز بود، اما تنظیم این اسناد بر اساس یک قانون برای اولین بار در ۱۴ فوریه ۱۸۶۷ با آیین نامه اتاق گذرنامه انجام پذیرفت. طبق این آیین نامه، فرد خارجی که مجوز سفر داشت، باید از کنسولگری خود یا سفیران و شاه بندران امپراتوری عثمانی ویزا می‌گرفت.

کسانی که مجوز مرور نداشتند نمی توانستند وارد شهر شوند

سلطان محمود دوم برای امور شهرداری استانبول، رئیس احتساب را منصوب کرد. کسانی که مجوز مرور نداشتند، نمی‌توانستند وارد شهر شوند. مجوزهای مرور را همه از استان‌های خود می‌گرفتند و در آن دلیل آمدنشان به استانبول ذکر می‌شد. تنها ورودی شهر برای کسانی که از روملی می‌آمدند، کوچوک چکمکجه و برای کسانی که از آناتولی می‌آمدند، پل بستانچی‌باشی بود. کسانی که غیر از دو سه محدوده تعیین از راه‌های دیگری وارد شهر می‌شدند، حتی اگر تأییدیه مرور هم داشتند باز مجازات می‌شدند.

پادشاه شخصا اجازه داد: چند مورد از اجازه‌هایی که شخصا توسط پادشاه داده شده است:

“این دستور خطاب به روحانی و رئیس کشاورزی ادیرنه و قضات بین ادیرنه و استانبول، کدخداها و افسران ینی چری است: فردی به نام علی که در بخش دوبریسه منطقه کوستندیل زندگی می‌کرد، بدون فرزند درگذشته است. ارث وی به عایشه مادر خلیل که یکی از ساکنان استانبول است، رسیده و عایشه وارث بودن خود را به اثبات رسانده و به همراه دو خدمتکار خود برای خرید و فروش کالاها و وسایل علی به دوبریسه رفته است. پسرش خلیل به درب باسعادت من مراجعه کرده و خبر داد که مادرش در راه بازگشت از ادیرنه به استانبول اجازه ورود نیافته است و از من خواست که اجازه ورود او به شهر را بدهم. در تحقیقات مشخص شد که عایشه مادر خلیل ساکن منطقه مسیح پاشا در استانبول است که برای مسائل وراثتی که موضوع شش ماه پیش می‌باشد، به همراه دو خدمتکارش به منطقه دوبریسه روملیا رفته و اکنون قصد بازگشت دوباره به استانبول را دارد. امام جماعت محله حافظ احمد افندی فرزند حاجی عثمان، حسن چلبی فرزند علی مؤذن اوغلو، از ساکنان محله سید محمد آقا فرزند سید کمال الدین، ​​محمود چلبی پسر علی و مصطفی پسر علی نیز این اطلاعات را به همین صورت ارائه دادند. همچنین حکمی توسط محمد از دادگاه استانبول در این مورد اتخاذ شده است. این دستور برای حرکت شما در این مسیر نوشته شده است. ژوئیه ۱۷۴۳ “

این یک دستور به مدیران کوجا ائلی، قضات ایزنیک، فرماندهان ینی چری و ماموران اسکله است: شخصی به نام محمد ساکن منطقه آزاپلار در استانبول آمد و گفت که مادرش عایشه و همسرش فاطمه به خواست خداوند دچار بیماری شده‌اند و با وجود کسب اجازه از من برای رفت و آمد به مکانی موسوم به “حمام کوهستان” در کوجا ائلی، هنگام بازگشت در ازمیت متوقف شده‌اند. در تحقیقات انجام شده در مورد عایشه مصطفی‌قیزی مادر محمد و همسرش فاطمه دختر محمد که از ساکنان محله الوان زاده استانبول در نزدیکی آزاپلار هستند، مشخص شد که آنها چهار ماه پیش به منطقه حمام رفته‌اند و اکنون قصد بازگشت به محله خود را دارند.مؤذن عبدالله خلیفه و از ساکنان محله محمد آقا فرزند حمامجی حسن اوغلو، بقال حاجی مصطفی فرزند حسین، حصیرجی محمد چلبی فرزند محمد، حاجی مصطفی و ترشی‌چی حسن بشه فرزند عثمان هم اطلاعاتی شبیه به این ارائه دادند. عبدالله از دادگاه استانبول هم حکمی صادر کرد و این دستور مطابق با این تصمیم نوشته شده است که مانع بازگشت آن‌ها به استانبول نشوند. دسامبر ۱۷۵۰ “

طبق اسناد ثبت شده مجوز عبور و مرور، شخصی به نام ابراهیم برای مادرشوهر خود یک درخواست نوشت تا از مصر به استانبول برگردد. در این نامه درخواست نوشته شده است که عایشه خانم به مدت ۲۰ سال در قاسم پاشا سکنی گزیده و سپس از سال ۱۸۵۱ تا ۱۸۵۲ در اسکندریه زندگی کرده است که می‌خواست دوباره به استانبول بازگردد اما به وی اجازه داده نشده است، بازگشتش به استانبول مناسب خواهد بود زیرا دخترش در استانبول زندگی می‌کند، می‌خواهیم دستوری به فرماندار مصر نوشته شود تا وی بتواند به استانبول بازگردد.

بر اساس یک سند بایگانی، حسین و همسرش شریفه صافیه بخاطر دخترشان خدیجه منیفه، نامه درخواستی نوشته‌اند. حسین و شریفه صافیه، درخواست اجازه برای بازگشت دخترشان به استانبول که به شهرستان دیوریه رفته بود، کرده‌اند. طبق این سند، خدیجه منیفه با اسماعیل بازرگان آرد فروش، ازدواج کرده بود. زن و شوهر با هم برای تغییر هوا به دیوریه رفتند. اما اسماعیل همسرش خدیجه منیفه را به همراه فرزند خردسالش در محل مذکور رها کرده و به استانبول بازگشت. به همین دلیل، والدین با بیان اینکه دخترشان در دیوریه وضعیت پریشانی دارد، درخواست اجازه بازگشت برای وی کردند.

همچنین ببینید

کتابیات(۱)؛ معرفی کتاب ترکان جوان: کمیته اتحاد و ترقی -۱۹۰۸-۱۹۱۴-

پایگاه مطالعات عثمانی: فروز احمد از جمله نویسندگان و محققان شناخته شده ای است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *