در تاریخ فکری و فرهنگی امپراتوری عثمانی سه شخصیت مشهور به اسعد افندی شناخته شده اند که در زیر به معرفی این سه شخصیت میپردازیم.
نویسنده هر سه زندگینامه استاد علی اکبر دیانت است.
اَسْعَدْ اَفَنْدی، محمد (۱۸ ربیع الاول ۱۲۰۴- ربیع الاول ۱۲۶۴ق/ ۶ دسامبر ۱۷۸۹- فوریۀ ۱۸۴۸م)، وقایع نگار، مورخ و از نویسندگان و مترجمان نامدار دولت عثمانی. تبار او از روستای مردیوانلی (نردبانلو) از توابع قصبۀ عربگیر واقع در استان مالاتیا یا ملطیه است. پدرش احمد به استانبول آمد و ضمن تحصیل، به کتاب فروشی و صحافی پرداخت و سپس به مقام ریاست این صنف، یعنی شیخ صحافها (صحافلر شیخی) رسید. از این رو، پسرش اسعد محمد نیز به صحافلر شیخی زاده معروف شد و در آثارش خود را شیخ زاده معرفی میکرد (IV/ ۳۶۳ ,IA؛ «دائرهالمعارف دیانت[۱]…»، XI/ ۳۴۱؛ ثریا، ۱/ ۳۳۹).
اسعد افندی در استانبول زاده شد و نزد پدر و استادان دیگر آموزش دید (اینال، ۳۲۳ ؛ بانارلی، ۸۴۲). در سالهایی که پدرش قاضی قدس و مصر بود، اسعد نیز نزد او به سر میبرد و در همان ایام زبان عربی را آموخت. پس از چندی پدرش به سمت قضای مدینۀ منوره تعیین شد، اما در رفتن به محل مأموریت، کشتی در سوئز دچار سانحه شد و پدر اسعد و همراهانش غرق شدند (۱۲۱۹ق/ ۱۸۰۴م)، ولی اسعد که در این هنگام ۱۵ ساله بود، همراه برادرزادهاش خود را به ساحل رساند و از آنجا نزد خورشید پاشا والی مصر، و سپس به استانبول رفت (اینال، همانجا؛ لوند، I/ ۳۳۱). در استانبول تحت حمایت حالت افندی (ثریا، ۱/ ۳۳۹) به تکمیل تحصیلات خود پرداخت (اینال، همانجا). در ۱۲۲۳ق/ ۱۸۰۸م عنوان مدرسی یافت و در نواحی مختلف به تدریس پرداخت (اینال، لوند، همانجاها) و سپس در شهرهای آداپازاری، بیرگه و کوتاهیه به شغل نایبی (عنوان حکام شرع) اشتغال ورزید («دائرۀالمعارف دیانت»، ، IA نیز لوند، همانجاها). آنگاه در «باب مشیخت» و بعد به عنوان منشی وقایع نزد قاضی استانبول به کار پرداخت. اسعد به تدریج شهرتی به دست آورد و در رویدادهای مهم تاریخی شرکت کرد؛ چنانکه وقتی سلطان محمود دوم به الغای تشکیلات ینیچری فرمان داد («دائرهالمعارف ترک[۲]۱»، XV/ ۳۹۱؛ اینال، بانارلی، همانجاها)، اسعد مأموریت یافت تا متن فرمان را در مسجد سلطان احمد قرائت کند (اینال، بانارلی، نیز IA، همانجاها). سپس به مقام منشیگری ادارۀ اوقاف که به صدارت عظمی وابسته بود، منصوب شد. در همین زمان کتاب اُسّ ظفر (نک : آثار) را تألیف، و به سلطان تقدیم کرد و از جانب وی مأموریت یافت که آن را به چاپ رساند و این امر مقدمات خدمت او را در مطبعۀ عامره و تقویم خانه فراهم ساخت (اینال، همانجا)؛ تا اینکه پس از عزل شافی زاده عطاءالله از مقام وقایعنگاری، در ۱۵ صفر ۱۲۴۱ق/ ۲۹ سپتامبر ۱۸۲۵م، به جای وی به این سمت منصوب شد (جودت، ۱۲/ ۱۳۱؛ ثریا، اینال، همانجاها).
اسعد افندی در جنگ روسیه – عثمانی با عنوان قاضی عسکر شرکت داشت (۱۲۴۳ق/ ۱۸۲۸م) و پس از بازگشت از جنگ در همان سال قاضی عسکر اسکودار شد (اینال، نیز IA، همانجاها). یک سال بعد از سمت خود برکنار شد، ولی پس از چندی از او دلجویی به عمل آمد و یالووا را به عنوان آرپالیق (ه م) به او دادند. سپس مأمور سرشماری عمومی در شهر صوفیا شد (اینال، همانجا). پس از بازگشت، به سردبیری روزنامۀ رسمی جدید الانتشار دولت عثمانی با عنوان تقویم وقایع، و نیز به مقام نظارت تقویم خانه و دار الطباعه ارتقا یافت (ثریا، همانجا). در ۱۲۵۱ق/ ۱۸۳۵م به عنوان سفیر فوقالعاده برای تبریک جلوس محمدشاه قاجار به ایران آمد (همانجا؛ اونات، ۲۳۶ ؛ اینال، ۳۲۳ ؛ اسناد…، ۱۵۴). پس از چندی از نظارت تقویم خانه برکنار، و سپس قاضی عسکر روم ایلی شد (لوند، I/ ۳۳۲؛ اینال، ۳۲۴). در ۱۲۵۵ق/ ۱۸۳۹م در آغاز تنظیمات خیریه به عضویت مجلس احکام عدلیه درآمد (ثریا، ۱/ ۳۳۹؛ کاینار، I/ ۲۲۳؛ لوند، همانجا). در ۱۲۵۷ق/ ۱۸۴۱م نقیب الاشراف، و در ۱۲۶۰ق/ ۱۸۴۴م صدر و قاضی روم ایلی شد. آنگاه به عضویت مجلس «اصلاح مکاتب صبیان» و «مجلس معارف عمومیه» درآمد. در ۱۲۶۳ق/ ۱۸۴۷م، هنگام تشکیل معارف عمومیه، ناظر (وزیر) این تشکیلات جدید شد؛ بدینسان، وی نخستین وزیر معارف عثمانی محسوب میشود. پس از عزل از این مقام در ۱۲۶۴ق/ ۱۸۴۸م ریاست مجلس معارف عثمانی را بر عهده گرفت (ثریا، اینال، لوند، نیز IA، همانجاها) و سرانجام، در همین سال درگذشت و در محوطۀ کتابخانۀ خود در محلۀ یره باتان، در نزدیکی ایاصوفیه، به خاک سپرده شد (ثریا، ۱/ ۳۴۰؛ بروسهلی، ۳/ ۲۵).
اسعد افندی، دانشمندی سخنور، آگاه به امور زمان، کتاب خوان و کتاب دوست بود (اینال، همانجا). در کتابخانۀ خود که در ۱۲۶۲ق/ ۱۸۴۶م تأسیس کرد، بیش از ۴ هزار جلد کتاب که بیشتر آنها را کتابهای نفیس خطی تشکیل میداد، گرد آورده بود (IV/ ۳۶۴, IA). بر بیشتر این کتابها تعلیقاتی نوشته که آنها را با عبارت «هوالمعین» مشخص کرده است (اینال، همانجا). امروزه این کتابها در کتابخانۀ سلیمانیه در بخش مخصوصی که به نام خود او معروف است، نگاهداری میشود (IA، همانجا). وی به زبانهای فارسی و عربی نیز تسلط کامل داشت (بانارلی، ۸۴۲ ؛ کوپرولو، ۲۹۷). بانارلی گرچه او را نویسندهای پرکار و بزرگترین نمایندۀ نهضت ساده کردن و پالایش (سره سازی) زبان و نثر ترکی در سدۀ ۱۳ق/ ۱۹م میداند، اما بر آن است که آثارش از نظر هنری ارزش والایی ندارند و به ویژه زبان این نوشتهها بسیار خشک و بیروح است، چنانکه پس از انتشار سفرنامۀ تونا، محمود دوم شیوۀ نوشتاری آن را بسیار غامض و غیر قابل فهم دانست و فرمان داد آن را بار دیگر به زبانی ساده بنویسد (ص ۸۴۲-۸۴۳). با اینهمه، او نخستین نویسندهای است که پیش از تنظیمات خیریه لزوم پالایش زبان ترکی را پیش کشید. اسعد افندی نظریههای خود را در این زمینه در حاشیۀ ترجمۀ مستطرف (نک : آثار) نوشته است (کوپرولو، ۲۹۷-۲۹۸). میتوان گفت که توصیههای محمود دوم و کوشش اسعد افندی در روزنامۀ تقویم وقایع نخستین گام در تاریخ روزنامه نگاری ترکیه، برای سره نویسی نوشتار ترکی به شمار میآید (بانارلی، همانجا).
آثار
از اسعد افندی آثار فراوانی در زمینههای مختلف باقی مانده است که مهمترین آنها یاد میشود:
الف – چاپی
۱. اُسّ ظفر. موضوع این کتاب دربارۀ وقایع خیریه و چگونگی الغای تشکیلات ینیچریها در زمان فرمانروایی سلطان محمود دوم است. این اثر در ۱۲۴۳ق/ ۱۸۲۷م و نیز در ۱۲۹۳ق/ ۱۸۷۶م در استانبول چاپ شده است. کوسن دو پرسوال[۳]، متن کامل کتاب را به فرانسه ترجمه، و در پاریس منتشر کرد. ترجمۀ یونانی آن نیز در ۱۲۸۸ق/ ۱۸۷۱م منتشر شده است. همچنین بخشهایی از آن به روسی ترجمه شده است.
۲. اسئله و اجوبه، ترجمۀ ترکی رسالهای به عربی نوشتۀ خواجه عمر آق شهری دربارۀ امتحان. این اثر در ۱۲۵۰ق/ ۱۸۳۴م در استانبول به چاپ رسیده است.
۳. ترجمۀ مستطرف، ترجمۀ ترکی کتاب عربی المستطرف فی کل فن مستظرف تألیف محمد بن احمد خطیب ابشیهی در علم محاضرات. این کتاب نخستین بار به فرمان محمود دوم به قلم اکمکچی زاده حافظ احمد افندی و بار دیگر به دست اسعد افندی ترجمه شد که همو تعلیقاتی نیز بر آن افزوده است. این کتاب در ۱۲۶۳ق/ ۱۸۴۶م در استانبول چاپ شده است (بروسهلی، ۳/ ۲۵؛ IA، همانجا؛ عالی، ۱۲۶، حاشیه).
۴. تشریفات قدیمه، یا اصول عتیقۀ تشریفات دولت علیۀ عثمانیه. این کتاب دربارۀ اصول تشریفات رسمی دربار عثمانی، القاب و عناوین درباریان و نیز تشکیلات دولت عثمانی در زمان سلیم سوم، مصطفی چهارم، محمود دوم و عبدالمجید آگاهیهای مفیدی دربر دارد. این اثر در ۱۲۸۷ق/ ۱۸۷۰م در استانبول به چاپ رسیده است (IA, IV/ ۳۶۴؛ اوزگه، III/ ۱۸۴۱).
۵. الوردالمفید فی شرحالتجوید، کهترجمهو شرحرسالۀ درّالیتیم تألیف محمد بِرگِوی است و در ۱۲۶۴، ۱۲۷۶ و ۱۲۹۸ق در استانبول چاپ شده است.
۶. کوکب المسعود فی کوکبۀ الجنود، ترجمۀ کتاب السعی المحمود فی نظام الجنود تألیف شیخ محمد جزایری دربارۀ مشروعیت نوآوریهای محمود دوم در امور نظامی است. مترجم مطالبی نیز به اصل کتاب افزوده است («دائرهالمعارف دیانت»، XI/ ۳۴۴؛ بروسهلی، همانجا).
۷. پند نامه، منظومهای در راهنمایی و تربیت کودکان که تاریخ و محل چاپ آن مشخص نیست (همانجا؛ «دائرهالمعارف دیانت»، XI/ ۳۴۳).
ب – خطی
۱. اختلاف التوراتیین، نسخهای از آن به شمارۀ ۳۸۴۲ در مجموعۀ کتابهای اسعد افندی موجود است ( دفتر…، ۲۲۳).
۲. باغچۀ صفا اندوز، شامل زندگی نامۀ ۲۰۶ نفر از شاعرانی که از ۱۱۳۵-۱۲۵۱ق/ ۱۷۲۳- ۱۸۳۵م در امپراتوری عثمانی میزیستند. میتوان گفت این کتاب که در ۱۲۵۱ق تألیف شده، ذیل تذکرۀ سالم است. نسخهای به خط مؤلف به شمارۀ ۴۰۴۰ در مجموعۀ کتابهای اسعد افندی موجود است (اینال، ۳۲۵ ؛ «فهرست[۴]…»، ۶۰۴ ؛ IA, IV/ ۳۶۵).
۳. بیان احوال تونس، رسالهای دربارۀ اوضاع تونس در زمان فرمانروایی عبدالمجید و والی گری احمد پاشا. نسخهای از آن به شمارۀ ۶۱۴۵ در کتابخانۀ استانبول نگهداری میشود (بروسهلی، ۳/ ۲۶؛ «دائرۀالمعارف دیانت»، همانجا).
۴. تاریخ، مشتمل بر رخدادهای تاریخی (از محرم ۱۲۳۷ تا ذیحجۀ ۱۲۴۱/ اکتبر ۱۸۲۱ تا ژوئیۀ ۱۸۲۶) در دولت عثمانی که در دو جلد نوشته شده است، ولی جلد اول این تاریخ شامل یادداشتهای شانی زاده عطاءالله است که خود به نوشتن آنها توفیق نیافته بود (جودت، ۱/ ۱۲؛ «فهرست»، ۱۷۵). از این رو جلد اول این تاریخ به ذیل شانیزاده نیز معروف است (IA, IV/ ۳۶۴). نسخههایی خطی از این کتاب در کتابخانههای مختلف استانبول نگهداری میشود؛ از جمله نسخههای کاملی از آن در کتابخانۀ دانشگاه استانبول به شمارۀ ۶۰۰۲ – ۶۰۰۵ (همانجا)،مجموعۀاسعدافندی بهشمارههای ۲۰۸۳ و ۲۰۸۴ و کتابخانۀ فاتح (مخطوطات علی امیری) به شمارۀ ۴۹-۵۱ موجود است («فهرست»، ۱۷۴-۱۷۶).
۵. دیوان اشعار، که به صورت پراکنده در مجموعۀ کتابهای اسعد افندی موجود است. طاهر سلام بیک نیز اشعار پراکندۀ او را مرتب کرده است که با عنوان دیوان اسعد افندی در همین کتابخانه به شمارههای ۳۸۴۱، ۳۸۴۳، ۳۸۵۳ و ۳۸۵۴ نگهداری میشود. این دیوان شامل ۱۰۲ قصیده است که به سلطان عبدالمجید تقدیم شده است ( دفتر، ۲۲۳- ۲۲۴؛ «دائرۀالمعارف دیانت»، XI/ ۳۴۴).
۶. دلایل نبوت نبینا، بحثی است با استناد به مطالب تورات و انجیل دربارۀ نبوت حضرت محمد (ص). نسخههای آن به شمارههای ۲۰۳ و ۳۸۴۲ (گ ۳ الف – ۱۰ب) در مجموعۀ اسعد افندی، و نیز نسخهای در کتابخانۀ دانشگاه استانبول به شمارۀ ۲۸۷۵ موجود است (همان، XI/ ۳۴۳-۳۴۴).
۷. زیبای تواریخ، ترجمۀ ترکی کتاب مرآۀ الادوار و مرقاۀ الاخبار تألیف مصلح الدین لاری (د ۹۷۹ق/ ۱۵۷۲م) است. نخستین بار آن را خواجه سعدالدین، مؤلف تاج التواریخ، از فارسی به ترکی ترجمه کرده بود. اسعد افندی در دیباچۀ کتاب وعده داده است که خود رویدادها را تا زمان محمود دوم پی میگیرد، ولی نه تنها چنین نکرد، بلکه ترجمۀ تاریخ عمومی لاری را نیز فقط تا دورۀ دیالمه ادامه داد («فهرست»، ۶۴ -۶۳ ؛ بروسهلی، همانجا). نسخۀ خطی این ترجمه به شمارۀ ۲۴۱۰ در مجموعۀ اسعد افندی موجود است («فهرست»، ۶۴ ؛ «دائرۀالمعارف دیانت»، XI/ ۳۴۴).
۸. سفرنامۀ خیر، گزارشی است از بازدید محمود دوم از داردانل (چناق قلعه) و ناحیۀ ادرنه در ۱۲۴۷ق/ ۱۸۳۱م. نسخهای از آن به خط مؤلف در کتابخانۀ باستان شناسی در استانبول، و نیز نسخههایی دیگر در کتابخانۀ دانشگاه استانبول و کتابخانۀ برلین (کتابهای شرق) نگهداری میشود. این کتاب با عنوان سفر المودود فی سفر العالی السلطان محمود به دست احمد نظیف به عربی ترجمه شده است (همان، XI/ ۳۴۳).
۹. آیات الخیر، سفرنامۀ محمود دوم در ۱۲۵۳ق/ ۱۸۳۷م به نواحی تونا – دانوب است. خلاصۀ آن در مجموعۀ منشآت او آمده، و نیز خلاصۀ دیگر آن در روزنامۀ تقویم وقایع (۱۲۵۳ق، شم ۱۴۹) منتشر شده است. تنها نسخۀ خطی آن نیز در کتابخانۀ سلیمانیه به شمارۀ ۳۱۹ موجود است (همانجا).
۱۰. شاهد المورخین، دربارۀ فن ساختن ماده تاریخ و زندگی نامۀ شاعرانی که در ساختن ماده تاریخ مهارت داشتند. نسخههای آن در کتابخانۀ فاتح (مخطوطات علی امیری) به شمارۀ ۳۶۲-۳۶۳ موجود است (IA, IV/ ۳۶۵).
۱۱. منشآت اسعد افندی، شامل گزارشهای مختلف و یادداشتهایی دربارۀ موضوعات گوناگون از جمله سرودههای صاحب ترجمه و دیگران، صورت وقفنامهها، زندگینامهها، نامههای مختلف از جمله نامههایی که نویسنده در زمان مأموریت یک سالهاش در ایران به استانبول فرستاده است؛ همچنین گزارشهای سرشماری صوفیا، آگاهیهایی دربارۀ مؤلف و خانوادهاش، برخی یادداشتها دربارۀ فقه، حدیث و تفسیر و تصوف و جز آنها. این مجموعه به شمارههای ۳۸۴۷، ۳۸۴۸، ۳۸۵۰-۳۸۵۱ و ۳۸۵۵-۳۸۵۷ در مجموعۀ اسعد افندی موجود است ( دفتر، ۱۹۶، ۲۲۴؛ «دائرۀالمعارف دیانت»، همانجا).
۱۲. محاسن مجیدیه، رسالهای در ۳ بخش دربارۀ فضایل اخلاقی و خصلتهای انسانی که به سفارش سلطان عبدالمجید نوشته شده است (همان، XI/ ۳۴۴).
آثار یافت نشده
از دیگر آثار اسعد افندی میتوان به رسالههای وحدت وجود، مسح الرأس، بیان فرق الاسم و المسمی، اقوال رجال صوفیه، بیان اسباب خوف الموت و رسالۀ اخلاق اشاره کرد (بروسهلی، ۳/ ۲۶)، اما این آثار تاکنون در کتابخانهها دیده نشده است («دائرۀالمعارف دیانت»، همانجا).
مآخذ
اسناد و مکاتبات تاریخی ایران، قاجاریه، به کوشش محمدرضا نصیری، تهران، ۱۳۶۸ش؛ بروسهلی، محمدطاهر، عثمانلی مؤلفلری، استانبول، ۱۳۴۲ق؛ ثریا، محمد، سجل عثمانی ( تذکرۀ مشاهیر عثمانیه )، استانبول، ۱۳۰۸ق؛ جودت، احمد، تاریخ، استانبول، ۱۳۰۹ق؛ دفتر کتبخانۀ اسعد افندی، استانبول، مطبعۀ محمودبیک؛ عالی، حاشیه بر تواریخ آل عثمان لطفی پاشا، استانبول، ۱۳۴۱ق؛ نیز:
Banarli, N. S., Türk edebiyati tarihi, Istanbul, 1971; IA; Inal, M. K., Son asir Türk sairleri, Istanbul, 1969; Istanbul kütüpaneleri tarih – cografya yazmalari kataloglari, Istanbul, 1943; Kaynar, R., Mustafa Resit Pasa ve tanzimat, Ankara, 1985, Koprülü, F., Edebiyat arastirmalari, Ankara, 1986; Levend, A. S., Türk edebiyati tarihi, Ankara, 1984; Ozge, M. S., Eski harflerle basilmis türkce eserler katalogu, Istanbul, 1975; Türk ansiklopedisi, Ankara, 1968; Türkiye dianet vakfi Islam ansiklopedisi, Istanbul,1995;Unat, F.R., Osmanli sefirleri ve sefaretnameleri, ed. B. S. Baykal, Ankara, 1968.
***
اَسْعَدْاَفَنْدی، احمد (۱۱۵۳ – ۱۲۳۰ق/ ۱۷۴۰ – ۱۸۱۴م)، شیخ الاسلام عثمانی در زمان سلیم سوم (حک ۱۲۰۳-۱۲۲۲ق/ ۱۷۸۹- ۱۸۰۷م) و محمود دوم (حک ۱۲۲۳- ۱۲۵۵ق/ ۱۸۰۸- ۱۸۳۹م). پدرش محمد صالح نیز شیخالاسلام دورۀ سلطان مصطفی سوم بود (رفعت افندی، ۱۱۹) و به همین سبب به صالحزاده (صالحزاده قاضی) شهرت یافت («دائرهالمعارف[۱]…»، XV/ ۳۸۹). رفعت افندی (همانجا) و به تبع او در علمیه سالنامه سی (ص ۵۶۹) تاریخ تولد اسعد را ۱۱۰۰ق آوردهاند که با توجه به سال درگذشت او (۱۲۳۰ق) بسیار بعید مینماید که درست باشد.
احمد پس از تحصیلات اولیه، علوم و فنون متداول زمان را فراگرفت و در زمان پدرش در سلک مدرسان درآمد (همانجاها) و به مدرسی مدرسۀ سلیمانیه رسید .(IA) سپس قاضی ازمیر شد (ثریا، ۳۳۶)، آنگاه به قضای مکه (همانجا) منصوب گردید و سپس به ترتیب، قاضی عسکر استانبول (واصف، ۳۹۴ )، آناتولی و روم ایلی شد (رفعت افندی، نیز علمیه سالنامه سی، همانجاها) و در ۱۲۱۸ق به جای عمر خلوصی به شیخالاسلامی عثمانی رسید (همانجاها؛ جودت، ۷/ ۲۱۵؛ کارال، V/ ۹۷) و ۵/ ۳ سال در این مسند بود تا پس از قتل سلطان سلیم در شورش ینی چریها، از مقام خود عزل شد (رفعت افندی، همانجا). در ۱۲۲۳ق در زمان سلطنت محمود دوم بار دیگر به شیخ الاسلامی رسید، اما پس از مدتی در جریان شورش بر ضد صدراعظم علمدار مصطفی پاشا، معزول شد و به مغنیسا که تیول خود او بود، رفت (جودت، ۹/ ۴۵). او سرانجام در استانبول درگذشت (رفعت افندی، ۱۲۰؛ ثریا، همانجا) و در صحن مسجد سنان آغا در محلۀ فاتح به خاک سپرده شد (همانجاها؛ IA, IV/ ۳۵۸).
وی در دورۀ اصلاحات سلیم سوم که در تاریخ عثمانی به «نظام جدید» معروف است، با صدور فتوایی مبنی بر مشروعیت این اصلاحات، کینۀ ینیچریها را که با این اقدامات مخالف بودند، برانگیخت (رفعت افندی، ۱۱۹-۱۲۰؛ ثریا، همانجا) و با اصرار آنها از مقام خود معزول شد ( علمیه سالنامهسی، همانجا). وی یکی از امضا کنندگان سند اتحاد میان رجال و سلطان عثمانی بود (راسم، ۴/ ۱۵۳۸- ۱۵۳۹). دو نمونه از فتاوای وی در علمیه سالنامه سی (ص ۵۷۰) مندرج است.
مآخذ
ثریا، محمد، سجل عثمانی (تذکرۀ مشاهیر عثمانیه)، استانبول، ۱۳۰۸ق؛ جودت، احمد، تاریخ، استانبول، ۱۳۰۹ق؛ راسم، احمد، عثمانلی تاریخی، استانبول، ۱۳۲۸-۱۳۳۰ق؛ رفعت افندی، دوحۀ المشایخ، استانبول، چ سنگی؛ علمیه سالنامه سی، استانبول، ۱۳۳۴؛ نیز:
IA; Karal, E.Z., Osmanli tarihi, Ankara, 1983; Türk ansiklopedisi, Ankara, 1968; Vasif, A., Mehasinü’l- asar ve hakāikü’l- ahbar, Istanbul, 1978.
***
اَسْعَدْ اَفَنْدی، محمد بنعبداللهبنمحمد(۱۱۱۹-۱۱۹۲ق/ ۱۷۰۷- ۱۷۷۸م)، معروف به وصاف زاده، هشتاد و دومین شیخ الاسلام عثمانی و معاصر با سلطان عبدالحمید اول. وی در استانبول زاده شد. پدرش که به وصاف اشتهار داشت، از تبار شیخ مجدالدین آق حصاری و از معروفترین شیخ الاسلامهای عثمانی بود که در زمان نادرشاه افشار برای رفع و حل اختلاف میان پیروان اهل سنت و پیروان مذهب شیعه، همراه با هیأتی به ایران آمد و از شهرهای قندهار، سمرقند و اصفهان بازدید کرد و مأموریت خود را به خوبی انجام داد (رفعت افندی، ۹۸).
اسعد افندی پس از اتمام تحصیل، در ۱۱۴۳ق/ ۱۷۳۰م مدرس شد، در ۱۱۶۴ق/ ۱۷۵۱م قاضی گالاتا (غلطه) گردید و چندی بعد همراه پدرش که به بروسه تبعید شده بود، به آن شهر رفت (همو، ۱۰۶). از ۱۱۶۸ تا ۱۱۹۰ق در مناصب و مراتب مختلف علمی و دینی از جمله به عنوان قاضی عسکر و صدر آناتولی و صدر روم ایلی به خدمت پرداخت (همانجا؛ ثریا، ۱/ ۳۳۴؛ جودت، ۲/ ۱۰۱). سرانجام، در ۱۹ شوال ۱۱۹۰ق/ ۱ دسامبر ۱۷۷۶م، به مقام شیخ الاسلامی منصوب شد (همانجاها) و بر اریکۀ مشیخت امپراتوری عثمانی تکیه زد (سامی، ۲/ ۹۰۹).
اسعد افندی که به «ملای هندی» نیز معروف بود (ثریا، همانجا)، در ۲۵ جمادی الا¸خر ۱۱۹۲ق/ ۲۱ ژوئیۀ ۱۷۷۸م به سبب بیماری از مشیخت معزول (رفعت افندی، ۱۰۷)، و به جایش محمد شریف افندی قاضی عسکر روم ایلی به شیخ الاسلامی برگزیده شد (جودت، ۲/ ۱۰۰). اسعد افندی چند روز بعد در اقامتگاهش در استانبول وفات یافت و در آرامگاه منسوب به ابوایوب انصاری در مقبرۀ سیاوش پاشا، کنار قبر پدر و پسرش سعید افندی (د ۱۱۸۹ق/ ۱۷۷۵م)، به خاک سپرده شد (رفعت افندی، ثریا، همانجاها؛ «دائرهالمعارف زبان[۱]…»، III/ ۸۶).
اسعد افندی خط نیکو مینوشت. نزد کاتبزاده محمد رفیع رئیسالاطباء، تعلیم خط دیده، و از او اجازه یافته بود (مستقیم زاده، ۷۱۱). وی شعر نیز میسروده است (سامی، همانجا؛ «دائرهالمعارف استانبول[۲]۲»، X/ ۵۲۵۲).
مآخذ
ثریا، محمد، سجل عثمانی ( تذکرۀ مشاهیر عثمانیه )، استانبول، ۱۳۰۸ق؛ جودت، احمد، تاریخ، استانبول، ۱۳۰۹ق؛ رفعت افندی، دوحۀ المشایخ، استانبول، چ سنگی؛ سامی، شمس الدین، قاموس الاعلام، استانبول، ۱۳۰۶ق؛ مستقیم زاده، سلیمان، تحفۀ خطاطین، استانبول، ۱۹۲۸م؛ نیز:
Istanbul ansiklopedisi, Istanbul, 1971; Türk dili ve edebiyati ansiklopedisi, Istanbul, 1979.
منبع: دایره المعارف بزرگ اسلامی