سلسله حوادث فتح استانبول، ترس مسیحیت و کشف آمریکا

پایگاه مطالعات عثمانی؛ فتح استانبول ترس فراوانی را متوجه جهان مسیحیت کرد. در زیر به بخشی از این ترس‌ها و تلاش هایی که به کشف آمریکا منجر شد به نقل از کتاب “دانش خطرناک” از رابرت اروین با ترجمه محمد دهقانی اشاره شده است:

قرن‌های پانزدهم و شانزدهم عصر عظمت امپراطوری‌های مسلمانان بود: مغولان هند، صفویان ایران، ممالک مصر و سوریه و سلاطین عثمانی ترکیه. ناظران اروپایی بسیاری هشدار می دادند که دنیای مسیحیت جزیره‌ای است در محاصره سیلاب عالم اسلام که مدام نزدیک‌تر می‌شود. با سقوط  قسطنطنیه به دست سلطان محمد دوم در سال ۱۴۵۳ به نظر می رسید بقای دنیای مسیحیت اساساً به خطر افتاده است. افتادن آن شهر به دست ترکان فقط  فاجعه سیاسی و نظامی نبود، بلکه برای اروپای انسان گرا مصیبت فرهنگی به شمار می آمد. چنان که آینئاس سیلویوس ( بعدها پاپ پپیوس دوم) نوشت “مرگ دوم هومر و افلاطون بود”.  فتح قسطنطنیه تازه آغاز سلسله ای از فتوحات ترکان در جزایر یونان و نواحی بالکان بود. در سال ۱۵۲۱ سلطان سلیمان محتشم بلگراد را تسخیر کرد و سپس در سال ۱۵۲۶ ارتش مجارستان را در نبرد موهاچ در هم شکست. بدین سان ترکان برای نخستین بار در سال ۱۵۲۹ وین را محاصره کردند. آنها از آنجا راه خود را کمی به سوی شرق کج کردند و به جانب سرزمینی رفتند که اینک رومانی نامیده می شود. از نواحی مدیترانه، رودس را در ۱۵۲۲، قبرس را در ۱۵۷۱ و کرت را ۱۶۶۹ اشغال  کردند. در همه جای جهان، بویژه در جنوب شرقی آسیا و اطراف صحرای آفریقا دین اسلام همچنان رو به گسترش بود و بر قلمرو خود می افزود. شمار زیادی از کسانی که در صفوف عثمانیها می جنگیدند و در کشتی های دزدان دریایی بربر به کار فرماندهی یا جاشویی اشتغال داشتند اروپائیان از دین برگشته ای بودند که از مسیحیت به اسلام گرویده بودند. در سراسر اروپا حدیث این جماعت بر سر زبانها بود  و از فراز منابر سراسر اروپا محکوم می‌شدند. اینک عالم مسیحیت به محاصره در آمده بود.

سپاهیان مسیحی فقط در غرب توانسته بودند مناطقی را از جنگ اسلام درآورند. در سال ۱۴۲۹، آنچه از پادشاهی سلسله بنونصر بر غرناطه باقی مانده بود به تصرف فردیناند و ایزابلا درآمد که فرمانروایان کاتولیک اسپانیا بودند. در همان سال، کریستوف کلمپ سفر اکتسافی خود را در اقیانوس اطلس آغاز کرد. ماجراجویی او هم ملهم از ایدولوژی جنگ های صلیبی بود. او امید داشت که راه تجاری مستقلی به سوی سرزمین ثروتمند هندوستان بگشاید و امپراطورهای عثمانی، ممالک و صفویه را غافلگیر کند. کلمپ اعتقاد  داشت آخرالزمان بسیار نزدیک است و دین محمد (ص) بنا به پیشگویی منجمان  به زودی از هم می پاشد و باید منتظر ظهور دجال بود. کریستف کلمب در سندی خطاب به فردیناند و ایزابلا  اهداف خود را چگونه بیان کرد: “اعلاحضرتین، در مقام پادشاهان مسیحی و کاتولیک، مومنان و مروجان  آیین مسیحی و نیز دشمنان فرقه محمد (ص) و همه بت پرستان و بدعت گذاران، بر آنند که من، کریستوف کلمب، را به این کشور هندوان گسیل دارند تا در آنجا شاهزادگان مردمان، قلمرو، خلق و خلق و خوی ایشان و همه چیزهای دیگر را ببینم و دریابم که آن نواحی را از چه طریقی می توان به دین مقدس خود درآوریم.” وقتی کلمپ در اقیانوس اطلس به حرکت درآمد، از این غافل نبود که یهودی عرب زبانی را در کشتی همراه خود کند، چون توقع داشت به سواحل هند شرقی برسد که در آنجا بر حسب، اطلاع تجار مسلمان و عرب زبانان و فراوانی در بنادر چین، مالزی و هند وجود داشتند. وقتی نخستین بار قدم به خشکی نهاد و دریافت که کارآییب ها چیزی از زبان عربی نمی دانند، لابد باید قدری دل سرد شده باشد.

در آغاز کمتر کسی حاضر بود اذعان کند که آمریکا به راستی قاره ای تازه و متفاوت است. بنیتو آریاس مونتانو، سازمانده اسپانیایی برنامه ای به نام  کتاب مقدس چند زبانی آنتترب، معتقد بود که نویسندگان کتاب مقدس  آمریکا را می‌شناختند. او چنان بر این نکته اصرار داشت که سیاهه ای از صورتهای عبری جای نام‌های آمریکایی را گمان می‌برد در کتاب مقدس کشف کرده، به متن ویراست آنتروپ افزود. فلمینگ اوژه گیلسن دو بوسبک، که از ۱۵۵۴ تا ۱۵۶۲ سفیر هابسبورگ در استانبول بود، عقیده داشت که قدرت های مسیحی وقت منابع خود را در آمریکا هدر می دهند، حال آنکه پیشروی های عثمانی در اروپا اساسا بقای مسیحیت را به خطر انداخته است. او کسانی را تقبیح می کرد که با هدر دادن منابع عرصه های پهناور اقیانوس را دنبال هندیان آن سر دنیا در جستجوی طلا می‌کاویدند. اما بعضی از ناظران ترک‌ واقع بین تر بودند.

در حدود ۱۵۸۰ یکی از جغرافی دان های عثمانی که مولف کتابی بود به نام تاریخ الهند الغربی، هشدار داد که استقرار اروپاییان در سواحل آمریکا در بلندمدت خرهای اقتصادی ای را در راه ترقی و بقای سلطنت عثمانی به دنبال دارد.

وقتی اسپانیایی ها استعمار آمریکا را آغاز کردند، متناسب با روحیه  صلیبی کریستف کلمب، رفتاری در پیش گرفتند که گویی درگیر جنگ مقدس تازه ای شده اند. در ادبیات آن دوره سرخپوستان بربر و کافر آمریکا غالباً با مسلمانان مقایسه می شدند و نویسندگان مسیحی هر دو دسته را یکسره به بت پرستی و لواط و تن آسای متهم می کردند.

همچنین ببینید

مجموعه آهنگ‌های سلاطین عثمانی (۱۶)؛ بوسه‌لیق سازنده

پایگاه مطالعات عثمانی: در ادامه معرفی آهنگ‌های ساخته شده توسط پادشاهان عثمانی به معرفی قطعه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *