ترس و اعتراف به فضیلت عثمانی، حس مشترک اروپایی

پیاگاه مطالعات عثمانی: گیّوم پوستیل از چهره‌های استثنایی و عجیب تاریخ شرقشناسی در اروپا و فرانسه است. در ادامه به بخشی از گفتارهای او در مورد دولت عثمانی و اسلام می‌پردازیم.

بی‌تردید در قرن شانزدهم فرانسویان بسیاری بودند که خود را متعلق به نژاد برگزیده می دانستند اما پوستل انبوهی از قاعده نامتعارف دیگر هم داشت، مانند عقیده اش بر برتری زنان. اما برای آن که از مسائل شرقی دور نشویم، باید بگویم که او مدعی بود محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر راستین است و مسلمانان را باید نیمه  مسیحی به شمار آورد. به علاوه جمهوری‌ ترک‌های او گزارشی نامتعارف و  مساعد از خوی و خصلت و  آداب و رسوم مسلمانان به دست می داد. اگر چه نگرش او به شیوه زندگی ترکان کملا عاری از انتقاد نبود، گمان میکرد آنان از بسیاری جهات بهتر از مسیحیان اند، از جمله به لحاظ ترتیبات ازدواج و طلاق، احسان و نیکوکاری، تدارک وسایل تحصیل و نیز آرامش مودبانه ای که هنگام نیایش دارند. او حرمسرای سلطان عثمانی را هم از دل و جان می ستود و البته به هیچ وجه تنها بازدیدکننده اروپایی استانبول نبود که چنین میکرد. او معتقد بودتقریباً همه چیز آسیا از نقریبا همه چیز عالم مسیحیت بهتر است: هر چه ما غربیان داریم و از نظر خودمان نفاستی فوق العاده دارد فقط سایه ای است از  نفایس مشرق زمین.” شرق  در مجموع برتر از غرب بود، زیرا بهشت زمینی در آنجا قرار داشت. او برای اثبات نفاست شرق شواهدی هم می آورد، از قبیل وجود گیابره، درختچه شرقی که میوه اش بره بود، یا درخت شرقی دیگری که نان، شراب، ابریشم، سرکه و روغن به بار می آورد.

پیکودلا میراندولا خیالات گنگی نظیر همین ها را در باره شرق در سر داشت. چون معتقد بود آفتاب در بخش  شرقی جهان نیرومندتر است و به همین سبب در آنجا عطر و گوهر و شیر و ببر و فیل پدید می آورد. دلیل دیگری که پوستل برای برتری شرق می‌آورد این بود که سه مرد حکیم (مجوس) از آنجا آمده بودند. تا قرن هجدهم نیز متفکران پیشرو نهضت روشنگری اروپا از حکمای مشرق الهام می‌گرفتند، نه فقط از بودا و کنفسیوس، بلکه از شخصیت های خاور نزدیک مانند لقمان‌، حکیم باستانی اعراب، که می‌توان او را اِزوب عرب ها دانست.

پوستل هنرها و صنایع شرق را هم برتر از غرب می دانست. شاید عده انگشت شماری از معاصران پوستل، در موافقت با او معتقد به برتری زنان بوده اند و از آن کمتر شمار کسانی بود که گمان می کردند شیخنای مجسم در ونیز می زید و قدرت بینایی اشعه ایکس برخوردار است، اما دیدگاه های او درباره شرق در قرن های شانزدهم و هفدهم رونق و رواج بسیار داشت. جواهرفروش فرانسوی، ژان شاردن (۱۶۴۳ تا ۱۷۱۳) پیشه ها و صنایع ایران عصر صفوی را به دقت وارسی کرد و در پایان نتیجه گرفت که ایران از هر لحاظ، اما در اغلب موارد پیشرفته تر از اروپای غربی است. دیگران از برتری نظامی عثمانی بیم داشتند، چون فقط در پایان قرن هفدهم بود که می شد دید موازنه نظامی به نفع اروپا تغییر کرده است.

محاسن فرهنگ عثمانی و عربی از نظر پوستل فراوان بود، اما مطالعه او درباره اسلام اصولا ریشه در ترس داشت. تا اواخر قرن هفدهم، به نظر می‌رسید پیشروی ترکان عثمانی در کشورهای منطقه بالکان نفس بقای دنیای مسیحیت را به خطر انداخته است. پوستل از سر ترس تصور میکرد اسلام در پنج ششم دنیای شناخته شده آن روزگار گسترش یافته است. در عین حال ظهور پروتستانتیسم به شکل خطرناکی خطر دیگری در درون مرزهای عالم مسیحیت بود. او معتقد بود اسلام و پروتستانتیسم شبیه هم اند و در باره خطر یکسان این دو رساله ای نوشت.

(دانش خطرناک، رابرت اروین، ترجمه محمد دهقانی)

همچنین ببینید

در حاشیه نظرات سیدجواد طباطبایی در مورد عثمانی، از یک پژوهشگر تا یک ایدئولوگ

پایگاه مطالعات عثمانی: این روزها که اظهارات دکتر سیدجواد طباطبایی در یک سخنرانی در آمریکا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *