ایاصوفیه

طـرح‌ تدوین مورّخان امپراتوری عثمانی

پایگاه مطالعات عثمانی: نگارنده چندی‌ بیش‌،در‌ حـین جـستجو در سـایت‌های مربوط به‌ تاریخ عثمانی در اینترنت،به‌طور کاملا تصادفی به سایت‌ بسیار مهم و ارزشمندی به نـام«مورّخان امبراتوری عثمانی‌» برخورد.از آنجا که بیش‌ از این،کتابی با‌ عنوان‌ تاریخ عـثمان باشا را از ترکی عثمانی تـرجمه کـرده و نویسندهء آن را به تصریح مصحّح کتاب (یونس زیرک)، «گمنام» دانسته بود، هیچگاه‌ تصوّر نمی‌کرد که روزی نام نویسنده این اثر معلوم‌ شود. امّا خوشبختانه با یافتن این سایت، نه تنها نام نویسنده کـه شرح احوال او نیز به خوبی دانسته‌ شد.

الف:حکایت آغاز یک طرح بزرگ

بنا به اطلاعات موجود در سایت «مورّخان امبراتوری عثمانی» دکتر‌ خاقان‌ کاراتکه‌ در سال ۸۹۹۱ م بعد از ارائه کنفرانسی در دانشگاه آزاد برلین در آلمان اقدام به طرح‌ بیشنهاد تهیه و تدوین یک اثـر جـامع و کامل دربارهء مؤلّفان عثمانی برداخت.اگرچه‌ این‌‌ طرح سبس به مورّخان عثمانی محدود شد،ولی با این حال،طرح این بروژه نتوانست‌ حمایت مالی هیچ یک از مؤسّسات آلمانی را برای انجام ایـن کـار جلب کند‌.بنابراین‌، طرح‌ این بیشنهاد در آلمان به‌ نتیجه‌ نرسید‌.

دکتر کاراتکه بعد از استخدام در دانشگاه هاروارد، طرح مزبور را با پروفسور جمال‌ کافادار، مدیر مرکز مطالعات‌ خـاورمیانه‌ دانـشگاه‌ هـاروارد و استاد رشته تاریخ دانشگاه‌ مـزبور در مـیان‌ گـذاشت‌. بروفسور کافادار از این پیشنهاد به گرمی استقبال و برای‌ همکاری اعلان آمادگی کرد. بروفسور کورنل فلیشر از دانشگاه شیکاگو‌ نیز‌ به‌ حمایت از پروژه مـزبور پرداخـت و بـرای عضویت در هیأت علمی‌ اعلان آمادگی نمود. در سال ۲۰۰۳ م شـورای عـلمی بین المللی مرکب از پانزده نفر از محققان برجسته‌ در‌ زمینهء‌ فوق‌ تشکیل و در ژوئن ۳۰۰۲ م مؤسّسه علوم انسانی پکارد (Packard humanities Institute  ) حمایت‌ مالی لازم را برای شروع ایـن پروژه پذیـرفت. بـدین ترتیب، زمینهء کار در عمل فراهم شد‌. ترکیب‌ علمی‌ و اجرایی ایـن طرح از این قرار است: هیأت ویراستاری:۳ نفر؛ هیأت مشاوران‌:۱۵ نفر‌ از کشورها و دانشگاه‌های‌ مختلف؛ دستیاران پژوهشی:۷ نفر از دانشجویان مـقطع دکـترای دانـشگاه هاروارد.

ب:چه‌ ضرورتی‌ در‌ اصلاح و تکمیل اثر بابینگر وجود داشت؟

هیأت ویراستاری اسـاس کـار خود را بر اصلاح و تکمیل‌ کتاب‌ فرانز بابینگر که خود او در تألیف و تدوین اثرش، کار ارزشمند بورسالی مـحمد‌ طـاهر را‌ الگـو قرار داده بود، گذاشته و در توضیح علّت این امر، چنین اظهار داشته‌اند: اثر‌ مـعروف‌ بـابینگر تـحت‌ عنوان مورّخان عثمانی و آثار آنها که در سال۱۹۲۷ م انتشار یافته‌ با‌ وجود‌ گذشت بیش از هـفتاد سـال از تـألیف آن، هرچند در زمینه تاریخنگاران عثمانی اثری است‌ مهم‌ و مرجع، ولی با این حال دارای نواقص و کاستی‌های زیـادی اسـت که امروزه‌ دیگر‌ چندان‌‌ پاسخگوی محققان نیست. آنها ضمن تمجید و ستایش از کار بـابینگر بـه بـرخی از ضعف‌های آن‌ اشاره‌ داشته‌اند‌.از جمله اینکه او در هنگام تدوین اثر خود نتوانسته بود از‌ کتابخانه‌های‌ اسـتانبول کـه دارای نسخه‌های خطی بسیاری هستند، به قدر کافی بهره‌ ببرد. اگرچه او از فهرست‌های‌ نسخ‌ خـطی اسـتفاده کـرده، امّا مجال دیدن خود نسخه‌ها را نداشته است.

هیأت‌ ویراستاری‌ برای اثبات ضرورت اصلاح و تکمیل کـار بـابینگر‌،اقدام‌ فؤاد‌ سزگین را ملاک عمل خود قرار داده‌اند‌. چرا‌ که به اعـتقاد او، کـارل بـروکلمان در تألیف و تدوین تاریخ ادبیات عرب از‌ نسخه‌های‌ خطی موجود در کتابخانه‌های استانبول‌ به‌ قدر کافی‌ بهره‌ نـبرده‌ بـود.ازایـن‌رو سزگین برای جبران نقاط‌ ضعف‌ کار بروکلمان و با نیت‌ تکمیل و روز آمدن کـردن اثـر او دست به‌ کار‌ شد و در نهایت یک اثر کتابشناختی‌ مهم و ممتاز پدید آورد‌. هیأت‌ ویراستاری معتقد است کـه کـاستی‌های‌ کار‌ بابینگر به مراتب‌ بیش از کار بروکلمان است، چرا که وی سال‌ها بیـش‌ از‌ بـروکلمان اقدام به تألیف و انتشار‌ اثر‌ خود‌ کـرده و لذا کـمتر‌ از‌ او بـه نسخه‌های خطی‌ دسترسی‌ داشته است. گذشته از ایـن، چـند نقطهء ضعف دیگر در کار بابینگر وجود دارد‌. از‌ جمله در روش انتخاب‌ مورّخان است‌. با‌ اینکه هـدف‌ او‌ تـدوین‌ اثری درباره مورّخان و آثار‌ آنـها بـوده است، بـا ایـن هـمه در اثر خودگاه به جغرافی‌نویسان، تذکره‌نویسان و بـعضی دیـگر از‌ نویسندگانی‌‌ که آثارشان فاقد آگاهی‌های تاریخی به‌ معنی‌ درست‌ کلمه‌ است‌،نـیز برداخـته است‌. از‌ این‌رو کار او تا حدّی از قـلمرو مورّخان گذشته و شماری از دیـگر مـؤلّفان عثمانی را نیز‌ شامل‌ شده‌ اسـت.

از دیـد هیأت ویراستاری، البته در‌ تدوین‌ یک‌ اثر‌ مرجع‌ درباره کلیّه مورّخان‌ امپراتوری عثمانی آن هـم تـوسّط یک فرد، طبیعی است کـه خـطاها و ضـعف‌هایی بروز کرده بـاشد، امـّا این امر هیچگاه از ارزش های کـار بابینگر نمی‌کاهد. پس‌ آنچه که امروز مهم است، این است که محققان عثمانی‌شناس بـا مـشارکت در یک کار جمعی اقدام به‌ تـألیف یـک اثر جـامع، روزآمـد و مـاندگار بکنند. این آن چیزی اسـت که‌ هیأت‌ ویراستاری‌ در دستور کار خود قرار داده و از کلّیه کسانی که توانایی علمی لازم برای مشارکت در تـدوین مـدخل‌های تعیین شده را دارند، برای همکاری دعـوت کـرده اسـت.

ج:روش و قـلمرو‌ کار

یک مـسئله مـهم روش شناختی که هیات ویراستاری از ابتدا با آن مواجه بوده، معیار و مبنای گزینش مورّخان برای پرداختن به زنـدگی‌ و آثـار‌ آنـها بوده است. این کار‌ به‌ ویژه‌ در عـصر حـاضر کـه دانـش تـاریخ‌نگاری تـحوّل و تکامل یافته، کار را بسیار سخت و پیچیده کرده است. برای اثبات این مسأله کافی است به‌ دیدگاه‌های‌ مطرح در مکتب‌ تاریخ‌نگاری‌ آنال‌ توجه کنیم.

بانیان این مکتب در دهه بـیست میلادی معتقد بودند که هیچ حدّ و مرزی برای تعیین‌ مواد و منابع مورد استفاده مورّخان نمی‌توان تصوّر کرد.این به معنای آن است‌ که‌ منابع‌ تاریخنگاری تنها آن دسته از آثار تاریخی که در گـذشته تـوسّط مورّخان به رشتهء تحریر در آمده است، نیست، بلکه قلمرو منابع بسیار وسیع و غیر قابل تصوّر است. با‌ وجود چنین دیدگاهی‌، هیأت ویراستاری برای تعیین روش انتخاب مورّخان بحث و گفتگوهای بـسیار بـه عمل آورد و در نهایت به این‌ نتیجه رسید که اگرچه می‌توان‌ شماری از نویسندگان و آثار آنها را‌ در‌ کنار‌ کار مورّخان آورد و اتفاقا برای تدوین یک‌ اثر کامل و جـامع چـنین کاری الزام نیز هست، ولی با ایـن‌ حـال اگر بنای کار بر اتّخاذ چنین روشی استوار گردد، در عمل، کار‌ چنان‌ ابعاد‌ گسترده‌ای خواهد یافت که یا ادامهء آن ناممکن است و یا ادارهء آن دشـوار خـواهد بود‌. بنابراین، اساس کـار بـر این قرار گرفت‌ که به کلیّهء نویسندگان قلمرو عثمانی‌ که آثار رواییnarrative‌  works‌   آنها دقیقا حاوی‌ مضمون و محتوای تاریخی (historical content) است، پرداخته شود. در این‌ چارچوب، علاوه بر مورّخان به معنی مصطلح کـلمه، نـویسندگان تذکره‌های ادبی و غیره، جغرافی‌نویسان، نویسندگان آثار نظامی(غزوات‌نامه‌ها،فتح‌نامه‌ها‌) و غیره نیز جای‌ می‌گیرد. البته تصمیم بر این است که مقاله‌هایی نیز نوشته شود. برای مثال، دربارهء نویسندگان «تذکره شعراء» و نـه افـرادی که در ایـن تذکره‌ها از آن سخن رفته است‌.

در‌ اینجا اشاره به زبان نوشتاری مؤلّفان عثمانی نیز مهم است، چرا که بارهـ‌ای از محققان گذشته، در تدوین آثار خود با اکتفا به یک زبان خـاص،ب ـرای مـثال، عربی‌ (بروکلمان‌ و سزگین‌)و فارسی(استوری)، قلمرو کار خود را محدود به یک زبان معین‌ کرده‌اند. این کار در تـألیف  و تـدوین«مورّخان امبراتوری عثمانی» معنا ندارد. زیرا آنچه‌ که مبنای کار است نه‌ مـرزبندی‌ زبـانی، کـه مرزهای جغرافیایی امبراتوری عثمانی است. بنابراین، اگرچه سه زبان کلاسیک غرب جهان اسلامی (عربی، فـارسی، ترکی) به‌طور گسترده در دوره عثمانی در میان مردم و دربار رواج داشته‌ است‌، اما‌ با ایـن حال اگر ما‌ بـخواهیم‌ تـنها‌ این سه زبان را مبنای کار خود قرار دهیم، در واقع در همان تنگنایی که‌ بیشتر به نقد آن برداختیم خواهیم‌ افتاد‌.

د:مدخل‌های‌ تألیف شده

چنان‌که بیشتر نیز گفته شد، این‌ طرح‌ به‌طور رسمی از پائیـز ۲۰۰۳ م شروع شده‌ است. در طول دو سال گذشته، مدخل‌های مربوط به ۱۷ مورّخ از‌ سوی‌ محقّقان‌ مختلف‌ نوشته شده و به دو صورت html و pdf در سایت‌ قرار گرفته است. مشخّصات‌ مدخل‌های فوق از این قرار است:

۱٫نجدت ازتورک: حدیدی (وفـات:۲۴-۹۳۰/۱۵۲۳، مـؤلّف‌ اثری‌ منظوم‌ به سبک‌ شاهنامه به نام تاریخ) .راجع به این اثر چند‌ رساله‌ کارشناسی ارشد در ترکیه نوشته شده و اصل اثر نیز توسّط نجد ازتورک تصحیح و انتشار یافته است‌. حـدیدی‌:تـواریخ‌ آل‌ عثمان(استانبول،۱۹۹۱)

۲٫مصطفی ارگون شاه: شکری (بدلیسی،وفات‌:۹۳۶/ ۱۵۳۰؛ مؤلّف اثری منظوم به‌ نام سلیم‌نامه. در این مدخل، هفت مینیاتور بسیار زیبا که‌ برگرفته‌ از‌ سلیم‌نامه است،درج‌ شده است). آلفونس لئبولد اسـتیدل در سـال۱۹۳۸ م در دانشگاه وین‌ درباره‌ این اثر، تز دکترا نوشته است. متن اصلی اثر همراه با ترجمه آلمانی‌ آن‌ نیز‌ منتشر شده است. پایان‌ نامهء کارشناسی ارشد مصطفی ارگون شاه در دانـشگاه مـرمره نـیز‌ راجع‌ به کتاب شکری‌ بـوده اسـت. وی مـتن اصلی را تصحیح و با مقدّمه و توضیحات‌ بسیار‌ مفصّل‌ در قیصریه‌ (۷۹۹۱ م)منتشر کرده است.

۳٫خدیجه آینور: محرمی (وفات:۱۵۳۵/۹۴۲، مؤلّف شهنامه در‌ ۱۲۲۸۰ بیت و فتحنامه انگروس. شـهنامه مـشتمل بـر۱۲۲۸۰ بیت و سه کتاب است. رساله‌ دکترای‌ خدیجه‌‌ آیـنور در دانـشگاه استانبول (۱۹۹۳  م) راجع به شهنامهء محرمی بوده است.وی هر سه‌ کتاب‌ اثر‌ مزبور‌ را تصحیح و آمادهء نشر ساخته است.

۴٫بنجامین للّو: عـبد الصـمد دیـار بکری‌ (وفات:‌۱۵۴۲/۹۴۹، مؤلّف ترجمهء النزوح‌ السنائیه فی ذکر الخلفاء و المـلوک المصریه و فتوح شام ترجمه سی). بنجامین‌ للّو‌ دو بخش از اثر نخست را به عنوان پایان‌نامهء دکترا انتخاب و بعد‌ از‌ تصحیح به زبـان فـرانسه نـیز ترجمه‌ کرده‌ است‌.

۵٫مصطفی‌ ارآوجی: ابراهیم رحیمی‌زادهء چاوش (وفات:۱۵۹۰/۹۹۸؛ مؤلّف‌‌ رسـاله فـتح تبریز و چند رساله دیگر که اغلب مربوط به روابط ایران و عثمانی‌ در‌ عهد صفوی است). رساله فـتح‌ تـبریز‌ تـوسّط یونس‌ زیرک‌ در‌ قسمت پایانی کتاب تاریخ عثمان پاشا‌ منتشر‌ شده است. ایـن کـتاب از سـوی نگارنده به فارسی ترجمه شده است‌.

۶٫محمد‌ جان آتار: مصطفی جنابی(وفات:۱۵۹۰/۹۹۹ ،مؤلّف الحـافل الواسـط‌ و العـلیم‌ الزاخر المحیط و یا جنابی تاریخی‌،از‌ دیگر آثار او:فرصتنامه،تاریخ بلاد مغرب و جواهر الغرائب). پایـان‌نامه دکـترای محمد جان‌ آتار‌ در دانشگاه آنکارا(۱۹۹۳ م)دربارهء‌ زندگی‌ و آثار‌ مصطفی جنابی بوده‌ است‌. پایـان‌نامه کـارشناسی ارشـد محمد‌ کسیک‌ در دانشگاه استانبول(۱۹۹۴ م)نیز دربارهء بخش سلجوقیان کتاب الحافل الواسط بوده است. یـکی‌ دو‌ اثـر جنابی نیز به فرانسه و آلمانی‌ ترجمه‌ و منتشر شده‌ است‌.

۷٫کریستین‌ وودهد: تعلیقی‌زاده مـحمد (الفـناری‌،وفـات۱۶۰۰/۱۰۰۸ چند اثر مهم او که اغلب نیز مربوط به اردوکشی عثمانی به‌ قلمرو‌ ایران است،از ایـن قـرار است‌: روانیه ‌(شرح‌ لشکرکشی‌ عثمانی‌ به گرجستان)، تبریزیه‌ یا‌ مرادنامه (شرح لشـکرکشی عـثمان‌ پاشـا به تبریز)، شهنامه یا شمائل‌نامه آل عثمان، شاهنامه همایون، شهنامه سلطان‌ سلاطین‌ جهان‌). وودهد کتابی بـا عـنوان شـهنامه همایون تعلیقی‌زاده‌: تاریخ‌ اردوکشی‌ عثمانی‌ به‌ مجارستان‌۱۵۹۳، تألیف و در برلین(۹۸۳م) منتشر کرده اسـت. راجـع به شهنامه دو پایان‌نامه  دکترا در ترکیه نوشته شده است. یکی توسّط سعادت شانلی در دانشگاه استانبول‌(۱۹۸۶ م) و دیگری تـوسّط وحـید چابوک در همان دانشگاه و همان سال.

۸٫ضیاء یلمازار: عبد القادر افندی (وفات۱۶۴۴/۱۰۵۴؛ مـؤلّف اثـری به نام تاریخ‌ که در شرح وقایع دوران سـلطان مـراد‌ چـهارم‌(حک.۱۰۴۹/۱۰۳۲) است.قسمت‌های‌ مهمی از این اثر مـربوط بـه سفرهای جنگی سلطان مراد به قفقاز،تبریز و بغداد است. درباره این کتاب تـاکنون دو رسـالهء دکترا در اطریش‌ و ترکیه‌ نوشته شـده اسـت.یلمازار ایـن اثـر را تـصحیح و در دو جلد در آنکارا(۲۰۰۳ م)منتشر کرده است.

۹٫مـصطفی ارآوجـی: ابوبکر بن عبد‌اللّه ‌(وفات: نیمهء اوّل سدهء ۱۱‌/۱۷‌،مؤلّف تاریخ‌ عثمان پاشـا).ایـن اثر به اهتمام یونس زیرک در آنـکارا(۲۰۰۱ م)منتشر شده است.

  1. مـصطفی تورکمن: حاجی علی (وفات:نـیمهء‌ دوّم سدهء ۱۱/۱۷،مؤلّف‌ فتحنامه‌ قامانیچه و برق الیمانی به زبان عربی که خود او آن را با عـنوان تـخلیص الیمانی به ترکی‌ ترجمه کـرده اسـت).

۱۱٫آ.ابـراهیم ساواش: نعمان (ابـو سـهل، وفات:۱۷۵۵/۱۱۶۸، مؤلّف‌ اثری‌ بـه نـام‌ تدبیرات پسندیده، بخش سوّم این اثر شرح مشاهدات شخصی مؤلّف در سفارت به ایران در سـال ۱۱۶۰/۱۷۴۷ اسـت).

۱۲٫سنگول چلاک: احمد بن محمود (وفـات‌ ۱۷۵۹/۱۱۷۲، مـؤلّف‌ اثری بـه نـام تـاریخ‌ این اثر از اول محرّم ۱۱۲۳ کـه مصادف با شروع جنگ عثمانی و روس‌ است شروع‌ می‌شود).

۱۳٫آ.ابراهیم ساواش: مصطفی خطی(وفات:۱۷۶۰/۱۱۷۳مـؤلّف‌ کـه‌ از محرّم‌ ۱۶۱۱ تا محرّم ۱۱۶۱ (۱۷۴۹-۱۷۴۸) به عنوان ایـلچی بـه کـشور اطـریش عـزیمت کرده، شرح سـفارت‌ خـود را در اثری به نام سفارتنامهء وین تنظیم کرده است). تز دکترای‌ ابراهیم‌‌ ساواش‌ در دانشگاه وین(۱۹۸۹م)درباره مـصطفی خـطی و سـفارتنامه او بوده است. تصحیح انتقادی این اثر‌ تـوسط سـاواش در آنـکارا(۱۹۹۹ م)مـنتشر شـده اسـت. هامربور گشتال نیز این اثر‌ را به زبان آلمانی‌ ترجمه‌ و منتشر کرده است.

۱۴٫فریدون امه جن: طیلسانی‌زاده عبد الله (وفات:؟۹۵-۱۷۹۴/۱۲۰۸،مؤلّف‌ اثری به نام تاریخ که شرح وقایع سـال‌های ۱۱۹۸ تا ۱۲۰۴ است.). امه جن این اثر‌ را با عنوان تاریخی طیلسانی‌زاده حافظ عبد اللّه افندی: چهار سال طولانی، استانبول ۱۷۸۹-۱۷۸۵ م» منتشر کرده است.

۱۵٫محمد علی بیگ خان: جابی عمر(وفات:؟۱۸۱۴/۱۲۲۹،مؤلف جابی تـاریخی‌، تـاریخ‌ سلطان سلیم ثالث و محمود ثانی)، این اثر از سوی بیگ خان در آنکارا(۲۰۰۳ م)منتشر شده است.

۱۶٫فروما زاچس: میخائیل میشاقی (وقات:۱۸۸۸/۱۳۰۵، مؤلّف چند اثر مهم‌ مربوط‌ به‌ مناطق شامات از جمله الجـواب عـلی اقتراح الاحباب و تاریخ حوادث جرات بالشام و سواحل برّ الشام و الجبل). آثار میخائیل میشاقی در سال ۱۹۰۸ و ۱۹۱۲ م در قاهره و لبنان‌ به چاب رسیده‌ است‌.

۱۷٫محمد دمیر یـورک: عـبد الرحمان شرف (وفات:۱۹۲۵/۱۳۴۴،مؤلف بـیش از ده اثـر مهم تاریخی از جمله تاریخ دولت عثمانیه، تاریخ مصاحبه لری، تاریخ عثمانی، فذلکه تاریخ‌‌ دولت‌ عثمانیه‌، فذلکه تاریخ دولت اسلامیه، تاریخ‌ عصر‌ حاضر‌ و تاریخ لطفی در ۸ جلد. کلیّهء آثـار عـبد الرحمن شرف منتشر شـده اسـت.

از این هفده مدخل، دو مورد به زبان انگلیسی‌ و بقیه‌ به‌ زبان ترکی است. اسامی این‌ مورّخان بیش از‌ همه‌ نشان‌دهندهء آن است که بانیان طرح، در کار تدوین مدخل‌ها علاوه بر مورّخان مشهور، بـه مـورّخان کم شناخته و بعضا‌ گمنام‌ نیز‌ پرداخته‌اند. برای‌ مثال ابوبکر بن عبد اللّه که حتّی‌ تا بعد از تصحیح و انتشار اثرش تاریخ عثمان باشا نامش‌ ناشناخته بود، چنانکه مصحّح محترم در مقدّمه خـود‌ بـر‌ این‌ کـتاب، نویسندهء آن را گمنام‌ دانسته است.

نویسنده: نصر اللّه صالحی

این نوشته نخستین بار در مجله آینه میراث دوره جدید، بهار ۱۳۸۵ – شماره ۳۲ (از ۳۵۴ تا ۳۶۱) منتشر شده است.

 

از همین نویسنده بخوانید:

مطالعات عثمانی در ایران

 

همچنین ببینید

مجموعه آهنگ‌های سلاطین عثمانی (۱۶)؛ بوسه‌لیق سازنده

پایگاه مطالعات عثمانی: در ادامه معرفی آهنگ‌های ساخته شده توسط پادشاهان عثمانی به معرفی قطعه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *