پایگاه مطالعات عثمانی: قاره آمریکا که بعد از کشف شدن توسط کریستف کلمب قلمرو اروپاییان شد، میتوانست جزئی از سرزمین عثمانی شود.
کلمب از سلطان بایزید دوم برای گسترش سفرهای اکتشافی خود درخواست کشتی کرده بود اما این درخواست وی رد شد. در حالی که اگر پادشاه پاسخ “مثبت” میداد، روند تاریخی آمریکا روندی بسیار متفاوت میشد.
روزی نیست که صحبت آمریکا بر سر زبانها نباشد و همه میدانند که ایالات متحده آمریکا به عنوان یک ابرقدرت پیدایش خود را مدیون شخصی است بنام “کلمب” که در سال ۱۴۹۲ قاره آمریکا را کشف کرد.
اما خیلیها نمیدانند که کلمب آخرین کاشف آمریکا بوده و از بایزید پسر دوم سلطان محمد فاتح برای انجام اکتشافات درخواست کشتی کرده است.
در تحقیقات هانس یواخیم کیسلینگ و زینب دراملی اطلاعات مفصلی درباره این جنبه فعالیت کلمب وجود دارد.
بایزید دوم؛ تحقیقات کلمب
کریستوف کلمب در سال ۱۴۵۱ در جنوای ایتالیا متولد شد و پس از ملوان شدن در پرتغال اقامت گزید. پرتقالیها به عنوان یکی از مهمترین قدرتهای دریایی قرن پانزدهم، در همین سالها به مناطقی از آفریقا دست یافتند که پیش از این اروپاییان آنجا را ندیده بودند. لیسبون شهری بندری بود که دریانوردان از ملتهای مختلف در آن کنار هم بودند و دانش خود را با یکدیگر در میان میگذاشتند.
اگرچه کریستوف کلمب با کشف قاره آمریکا نام خود را در تاریخ ماندگار کرد. اما افراد فراوانی از کشورهای مختلف پیش از کلمب به آمریکا رفته بودند. مهمترین اینها نیز وایکینگها تحت فرماندهی لیف اریکسون هستند که گفته میشود در اوایل قرن ۱۱ به آمریکا رفتهاند. زمانی که کلمب در اواخر دهه ۱۴۷۰ به ایسلند رفته بود، از ماجرای آمریکایی وایکینگها مطلع شد. اندیشه رسیدن به شرق با طی مسیر دریایی در جهت غرب در ایسلند به ذهن کلمب خطور کرد. کلمب پس از اتفاقات ایسلند برای زنده کردن این اندیشهاش تلاشهای زیادی کرد. او پس از بازگشت به لیسبون تحقیقات خود را آغاز کرد. تعداد زیادی کتاب که مهمترین آنها خاطرات مارکوپولو هنگام سفرش به شرق بود مطالعه کرد. روایات زیادی با درون مایه سفر به غرب و کشف سرزمینهای جدید را بررسی کرد. وی همچنین به ایرلند رفته و در مورد حکایات عزیز برندان در خصوص سفرش به آمریکا تحقیق کرد.
تقاضا از پادشاه عثمانی
این ملوان ایتالیایی در سال ۱۴۸۴ با هدف رسیدن به جهان شرق از طریق طی مسیر دریایی در جهت غرب به پادشاه پرتقال مراجعه کرده و از وی درخواست کشتی نمود که این درخواستش پاسخ منفی گرفت. کلمب تحقیقات گستردهای برای سفر دریایی مدنظرش انجام داده بود اما به هیچ وجه حامی سرمایهگذاری برای خود نیافته بود. وی برای تأمین مخارج زندگی وارد تجارت رزین شده و به شرق رفت. از آنجا که نتوانست فرمانروایی برای حمایت از خود در اروپا پیدا کند، به حضور سلطان بایزید دوم پسر سلطان محمد فاتح که در سال ۱۴۸۴ به کیلی و اککرمان در شمال غربی دریای سیاه لشکرکشی کرده بود، مراجعه کرد. کلمب که با همراهی کشیشی نزد سلطان آمده بود، “از بایزید دوم خواست که کشتیهایی به وی بدهد تا سرزمینهای جدیدی را به نام سلطان کشف کند.” در این دوره سلطان برادر پادشاه عثمانی در دست اروپاییان بود و همین مساله سلطان عثمانی را سرگرم خود کرده بود. معلوم نیست که سلطان عثمانی دقیقا چه پاسخی به این پیشنهاد عجیب کلمب داده است اما از سیر حوادث تاریخی میتوان این نتیجه را گرفت که که پاسخ مثبتی نگرفته است.
آرزوی قدس
کلمب علی رغم اینکه تمامی درها به رویش بسته شده بود از فکر خود عقب نشینی نکرد. در سال ۱۴۸۶ تقاضای خود را پیش پادشاه و ملکه اسپانیا برد. اسپانیاییها برای بررسی پیشنهاد کلمب یک کمیسیون تشکیل دادند. اما کمیسیون بعد از ۴ سال این پیشنهاد را رد کرد. کلمب که به هیچ نحوی نتوانست حمایت مدنظر خود را کسب کند، در ژانویه ۱۴۹۲ برای درخواست کمک از پادشاهان فرانسه و انگلیس از اسپانیا خارج شد. در پی جلب رضایت پادشاهی اسپانیا برای حمایت از این سفر توسط دوستان کلمب، این ملوان ایتالیایی فراخوانده شد. کلمب در ۳ اوت ۱۴۹۲ با سه کشتی حرکت کرده و در ۱۲ اکتبر از جزایر باهاما به گواناهانی رسید. سپس کوبا را دید و فکر کرد که اینجا ژاپن است. کلمب پس از رسیدن به هائیتی در سال ۱۴۹۳ به اسپانیا بازگشت. در سال های بعد وی سه سفر دیگر در سالهای ۱۴۹۳، ۱۴۹۸ و ۱۵۰۲ به آمریکا انجام داد. کلمب به آمریکا رسید ولی فکر کرد مکانهایی که کشف کرده سواحل شرقی آسیاست. وی همچنین با کشف گذرگاهی، نقشه بازپسگیری قدس از مسلمانان را نیز ریخته بود. نکته جالب این است که او تا زمان مرگش در سال ۱۵۰۶ باز هم نمیدانست که کجا را کشف کرده است.
کشف آمریکا از دیدگاه عثمانی
امپراتوری عثمانی اندکی پس از کشف آمریکا در سال ۱۴۹۲ توسط کلمب از این قضیه آگاه شد. پیری رئیس دریانورد بزرگ عثمانی که با نقشههای خارق العادهاش اسم خود در تاریخ ثبت کرده بود، از یک اسپانیایی که با کلمب سه بار به آمریکا رفته و توسط عمویش کمال رئیس به هنگام جنگ اسیر گرفته شده بود، اطلاعات کاملی در خصوص نحوه کشف آمریکا به دست آورد. نقشه جغرافیایی سواحل آمریکا که توسط کلمب کشیده شده بود به دست پیری رئیس افتاد. پیری رئیس آنچه را که در مورد کلمب از زبان این اسیر اسپانیایی شنیده بود، در نقشه مشهور جهان به تاریخ ۱۵۱۳ ثبت کرد که بر روی این نقشه اطلاعات جالبی در مورد کشف آمریکا وجود دارد.
پیری رئیس، حکایت کلمب در خصوص کشف آمریکا را به این صورت بیان میکند: “به این کنارها آنتیلیا میگویند. در سال ۱۴۹۲ پیدا شده است. اما اینگونه روایت میکنند که کافری از جنوا به نام کلمب این مناطق را کشف کرده است. کتابی به دست کلمب افتاده که در آن نوشته شده در آخر دریای مغرب (اقیانوس اطلس) سواحل، جزایر و انواع معادن و همچنین کوه الماس وجود دارد. کلمب میگوید کل کتاب را خوانده و همه مطالبی که خوانده بود را به دولتمردان جنوا انتقال داده و به آنها گفته است که بیایید به من دو عدد کشتی بدهید، بروم و آن مناطق را پیدا کنم. اینها، “مگر میشود آخر دریای مغرب را پیدا کرد؟ هوایش بد است.” گفتهاند. کلمب میبیند که چارهای از جنواییها نمییابد، و محضر بیگِ اسپانیا میرود، حکایت خود را یکی یکی به عرض میرساند. آنها هم مانند جنوایی ها جواب میدهند. اما کلمب به شکلی حوصله سر بَر به اصرار خود ادامه میدهد. آخرسر بیگِ اسپانیا دو کشتی مملو از اسلحه به کلمب داده و با بیان اینکه “ای کلمب، اگر آنگونه که تو میگویی باشد، تو را فرمانده منطقه خواهم داد.”، کلمب را به دریای مغرب راهی میکند.
اولین کتاب ترکی در مورد آمریکا
بعد از پیری رئیس در اواسط قرن ۱۶، سید علی رئیس در اثری به نام محیط و حاج احمد در کتاب جغرافی خود، اطلاعاتی در مورد آمریکا ارائه دادند. اما این اطلاعات خیلی هم مفصل نبود. در امپراتوری عثمانی اثری که بیشترین اطلاعات را در مورد آمریکا میدهد، در دهه ۱۵۸۰ نوشته شد. این اثر که نویسنده آن مشخصی نیست، تاریخ هند غربی نام دارد و حکایاتی در مورد اکتشافات صورت گرفته از کلمب تا پیزارو و اشغال آمریکا توسط اروپاییان را ارائه میدهد. نویسنده ناشناخته این اثر می گوید که “عمر خود را صرف ارائه اطلاعات در مورد کاشفان بزرگ از کلمبوس و ماژلان تا پیزارو و دنیای جدید و مردم آن کرده است.”. این اثر بیش از آنکه اطلاعات دست اولی از سوی نویسنده داشته باشد بیشتر از ترجمه کتابهای ایتالیایی تشکیل شده است.
نویسنده: ارهان آفیونجی
بسیار عالی
مطابق تحقیقاتی که به سرپرستی دکتر مازیار اشرفیان بناب در دانشگاه پورتموت انگلستان انجام شد ایرانی ها به لحاظ ژنتیکی اریایی نیستند بلکه از نسل اقوام ما قبل آریایی کاسی ها ، لولوبی ها ، گوتی ها و عیلامی ها هستند که بعد ها زبانشان هندواروپایی شده.موفق و سربلند باشین
https://www.aparat.com/v/jy2xD