اندیشه‌ها و فعالیت‌های سیاسی ترکان جوان (قسمت سوم)

پایگاه مطالعات عثمانی: در ادامه دو مقاله پیشین که به بررسی جنبه های تاریخی ظهور جریان ترکان جوان پرداختیم در این مقاله به جنبه های فکری و تاثیرات سیاسی پیرامونی کشور بر فعالیت این گروه و خصوصا پیوندهای خارجی آن می‌پردازیم.

بخش اول این مجموعه مقالات را در اینجا بخوانید.

بخش دوم این مجموعه مقالات را در اینجا بخوانید.

جنبش دوم ترکان جوان و پیوندهای خارجی

جنبش های مخالفی که با لغو اولین سلطنت مشروطه و آغاز دوره استبداد دوباره سر برآورده بودند با وجود همه سرکوب ها در باطن ادامه یافتند؛ در نتیجه، در تداوم حرکت نوعثمانیان، گروهی از روشنفکران جدید که سازمان یافته تر، پیچیده تر، گسترده تر و قدرتمندتر از آنها بودند پدید آمدند. این گروه با نام ترکان جوان دوم، اندکی بعد شروع به سازماندهی کردند. اهداف کسانی که در این گروه قرار داشتند براندازی استبداد عبدالحمید دوم، برقراری مجدد مشروطیت و نجات امپراتوری از آن طریق بود و در نهایت همه آنها تحت لوای جمعیت اتحاد و ترقی گرد هم آمدند. به طور کلی دو گرایش عمده سیاسی بر اتحادی ها حاکم بود: اولی گرایش غربگرایی- تمرکزگرایی- مدرنیسم- ملی گرایی و دومی هم گرایش غربگرایی- تمرکز زدایی- مدرنیسم- محافظه کاری بود. با انقلاب ۱۹۰۸ اولین گرایش بر حکومت امپراتوری عثمانی تسلط یافت. در سالهای بعد، نظرات دیدگاه اول توسط جامعه شناسی به نام ضیا گوکالپ و دیدگاه دوم توسط شاهزاده صباح الدین شکل گرفت. در حالی که گرایش اول نزدیک به آلمانی ها بود رویکرد دوم به انگلیسی ها تمایل داشت. (Kaçmazoğlu, 2009: 233-234)

این گروه که از سال ۱۸۸۹ اولین بار به صورت مخفیانه در میان دانشجویان دانشکده پزشکی نظامی سازمان یافته بود توسط ابراهیم تمو[۱] متولد آلبانی رهبری می شد. ابراهیم تمو با بیان اینکه قصد تشکیل یک سازمان مخفی دارد در سال ۱۸۸۹ با همراهی چهار نفر به نام های حکمت امین از قونیه، اسحاق سکوتی از دیاربکر، عبدالله جودت از اهالی عربگیر و محمد رشید از اهالی قفقاز سازمانی مخفی به نام جمعیت اتحاد عثمانی را تأسیس کرد. این جمعیت طبق اصول محرمانگی فراماسونری سازمان یافته بود. نام ابراهیم تمو رهبر جمعیت در لژ ماسونی شهر بریندیزی[۲] ایتالیا مضبوط بود. (Burak, 2003: 297-298)

عبدالحمید تنها از طریق مشاهده مجله ای در سال ۱۸۹۲ از وجود این سازمان آگاه شده بود. در طی این روند، عده ای دستگیر شدند؛ عده ای نیز با فرار به خارج، عمدتا به پاریس رفتند. آنها در این شهر با سایر پناهندگان مخالفی که طرفدار مشروطیت بودند و از قبل به اینجا آمده بودند گرد هم آمدند. چهره شاخص این جمعیت در پاریس، احمد رضا بود. احمد رضا به همراه سایر مخالفان، جمعیتی به نام اتحاد و ترقی ایجاد کرد. وی از سال ۱۸۹۵ روزنامه ای به نام مشورت را به زبان های عثمانی و فرانسه منتشر می کرد. این جمعیت در فرانسه، ترکان جوان نامیده می شد. قابل درک است که جمعیت اتحاد عثمانی استانبول در برخی موارد، اشتراکاتی با جمعیت اتحادیه و ترقی پاریس داشت؛ زیرا آنان طی بیانیه ای که در جریان حوادث یورش ارامنه به بانک عثمانی در ۱۸۹۴ منتشر کرده بودند از عنوان جمعیت اتحاد و ترقی عثمانی استفاده کرده بودند. با این حال اگرچه بسیاری از اعضای سازمان در مدت کوتاهی دستگیر و به تبعید فرستاده شدند اما بیشتر آنها به اروپا راه یافتند و با احمد رضا در پاریس متحد شدند. بنابراین اوضاع به گونه ای شد که جنبش داخلی و خارجی ترکان جوان متحد گردید. بین سالهای ۱۸۹۵-۱۸۹۶ نظام نامه ای از سازمان صادر شد که در آن ضمن انتقاد از دولت عثمانی، سلطنت مشروطه درخواست گردیده بود. بعلاوه، روزنامه مشورت که توسط احمد رضا منتشر می شد به عنوان نشریه جمعیت اتحاد و ترقی مورد پذیرش قرار گرفت. در همین حال در آغاز تابستان ۱۸۹۵ علی شفقتی بیگ دوباره روزنامه خیال و استقبال را لندن منتشر کرد. در همین دوره، گروه های مختلف دیگری نیز در اروپا وجود داشت.

احمد رضا بیگ
احمد رضا بیگ

طی یک دهه آتی، مرکز ثقل مخالفان به جانب پناهجویان مقیم اروپا منتقل شد و تعداد آنان توسط افراد تازه واردی که هر از چند گاه از کشور فرار می کردند افزایش یافت. این مساله منجر به رقابت تازه ای شد؛ زیرا همه ترکان جوان رهبری احمد رضا را بدون قید و شرط قبول نداشتند و برخی عقاید وی را که موجب نادیده انگاشتن دین می شد نمی پذیرفتند. این نزاع با آمدن میزانچی مراد به پاریس در سال ۱۸۹۶ شدت بیشتری به خود گرفت. گرچه مراد لیبرال بود اما خلق و خوی او بیش از احمدرضا به خلافت و طبیعت اسلامی امپراتوری متمایل بود. پس از مدتی اعضای جمعیت اتحادیه و ترقی با قبول رهبری میزانچی مراد، مرکز خود را به ژنو منتقل کردند. اما میزانچی مراد و تعدادی از آنها بعد از مدتی بخاطر اعلام عفو عمومی بازگشتند. لذا احمد رضا دوباره رهبر اپوزیسیون در اروپا شد. با این حال بعد از بازگشت میزانچی مراد به استانبول، گروه ژنو با گروه پاریس ادغام نشد؛ آنان کار خود را تا سال ۱۹۰۰ ادامه دادند و تا زمان تصدی شغل خود از جانب سلطان، روزنامه ای به نام عثمانی منتشر نمودند. در میان نویسندگان این روزنامه، افراد شاخصی از ترکان جوان مانند اسحاق سکوتی، طونالی حلمی و عبدالله جودت وجود داشتند. (Zürcher, 2000: 131-132; Mardin, 1992: 73-76, 137-140; Çavdar, 1991: 15-18)

در این دوره، نه تنها در استانبول بلکه در بالکان نیز جنبش های ترقی خواهانه ظاهر شد. از اوایل دهه ۱۸۸۰ یک ترک بلغاری به نام منیزاده یوسف مجله ای به نام تارلا منتشر کرد. همان طور که از نام نشریه پیداست موضوع این مجله، زمین و دهقانان بود.

میزانچی مراد بیگ نیز که در سال ۱۸۹۵ به اروپا گریخته بود در کتابچه خود اشاره می کند که در بلغارستان علاقه به سیستم پارلمانی وجود دارد. مجدداً در بلغارستان در سال ۱۸۹۵ یکی از با نفوذترین روزنامه های ترکان جوان به نام غیرت انتشار یافت. علاوه بر اینها روزنامه موازنه نیز وجود داشت که توسط علی فهمی بیگ در شهر پلودیوف[۳] منتشر می شد و باعث افزایش علاقه اهالی بالکان به ترکان جوان می گردید. علاوه بر بالکان، مطبوعات ترکی در روسیه نیز تأثیر مهمی در ظهور تفکرات مترقی در استانبول داشت. به عنوان مثال، روزنامه ترجمان که توسط اسماعیل گاسپیرالی منتشر می شد بیشتر از روزنامه های آن زمان در استانبول طرفدار داشت. (Mardin, 1992:45-46)

بنابراین می توان گفت که در طول سالهای شکل گیری اتحاد و ترقی، نه فقط مطبوعات مترقی پاریس بلکه مطبوعات بلغارستان و کازان نیز بر روشنفکران در استانبول تأثیرگذار بودند.

با ورود شاهزاده صباح الدین به پاریس در سال ۱۸۹۹ جنبش مخالفان حیات دوباره یافت. شاهزاده صباح الدین نیز مانند میزانچی مراد به محض ورود به رقیب احمد رضا تبدیل شد. جنبش مخالفان دوباره بین این دو تقسیم گردید. این شکاف در اولین کنگره لیبرالهای عثمانی که در سال ۱۹۰۲ در پاریس برگزار شد کاملاً آشکار گردید. تمام ملیت ها در امپراتوری عثمانی در کنگره ۱۹۰۲ نماینده داشتند. سازمانهای ارمنی و گروه شاهزاده صباح الدین اکثریت کنگره را تشکیل می دادند. آنها می خواستند برای سرنگونی عبدالحمید از خشونت استفاده کنند و در صورت لزوم، اجازه مداخله خارجی بدهند اما احمد رضا از پذیرفتن این موارد امتناع می ورزید چرا که به عقیده او چنین کارهایی به استقلال حکومت آسیب می رساند. شاهزاده صباح الدین پس از کنگره، ابتدا جمعیت حریت پروران عثمانی[۴] را تأسیس کرد و در سال ۱۹۰۶ جمعیت تشبث شخصی و عدم مرکزیت[۵] را تشکیل داد و با این اقدام، جدایی دو گروه کامل شد. از طرف دیگر، احمد رضا در مقابل این دیدگاه در یک جناح ملی گرایانه تر و تمرکزگرایانه تر باقی ماند.

شاهزاده صباح الدین
شاهزاده صباح الدین

در این سالها یک اتفاق مهم رخ داد که نه تنها امپراتوری عثمانی بلکه جهان را تحت تأثیر قرار داد. این رویداد جنگ روسیه و ژاپن بین سالهای ۱۹۰۴-۱۹۰۵ و پیروزی ژاپنی ها در نبرد بود. شکست یک کشور بزرگ امپریالیستی غربی از یک کشور آسیایی و اعلام مشروطیت در روسیه مخالفین عثمانی را شدیدا تحت تاثیر قرار داد. متعاقباً با آمدن بهاءالدین شاکر و دکتر ناظم به پاریس، این جنبش، شتاب تازه ای گرفت. در کنار همه اینها، جمعیت اتحادیه و ترقی با افتتاح شعب در بسیاری از شهرها موثرتر عمل می کرد. مجدداً کنگره ای در سال ۱۹۰۷ برای ایجاد اتحاد میان سازمان های مخالف حکومت در پاریس برگزار شد.

در این میان، جمعیت حریت عثمانی[۶] در سپتامبر ۱۹۰۶ در سالونیک تأسیس شد. بنیانگذاران جمعیت، گروهی از افسران و بروکرات ها بودند.[۷] متعاقبا اعضای ارتش سوم در مقدونیه و ارتش دوم در ادرنه نیز به این انجمن پیوستند. این انجمن در سال ۱۹۰۷ ضمن تماس با گروه احمد رضا در پاریس، تصمیم گرفت با آنان ادغام شود و پس از آن برای خود از نام جمعیت اتحاد و ترقی استفاده کرد. جالب اینجاست که گروه سالونیک از این تاریخ به بعد مورد توجه قرار گرفت. (Zürcher, 2000: 134-135; Çavdar, 1991: 18-22)

[۱] Ohrili İbrahim Etem (Temo)

[۲] Brindizi

[۳] Filibe

[۴] Osmanlı Hürriyetperverân Cemiyeti

[۵] Teşebbüsi Şahsi ve Adem-i Merkeziyet Cemiyeti

[۶] Osmanlı Hürriyet Cemiyeti

[۷]  ده عضو اول سازمان یافته جمعیت که دارای یک رمز عبور ویژه در میان خود بودند عبارتند از: بورسالی طاهر بیگ، نقی بیگ، رحیم بیگ، مدحت شکری بیگ، طلعت بیگ، کاظم نامی بیگ، عمر ناجی بیگ، اسماعیل جانپولاد بیگ، حقی بهاء بیگ، ادیب ثروت بیگ.

همچنین ببینید

کتابیات(۱)؛ معرفی کتاب ترکان جوان: کمیته اتحاد و ترقی -۱۹۰۸-۱۹۱۴-

پایگاه مطالعات عثمانی: فروز احمد از جمله نویسندگان و محققان شناخته شده ای است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *