Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 96

Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 98

Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 260

Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 262

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 283

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 351

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 353
اندیشه‌ها و فعالیت‌های سیاسی ترکان جوان (قسمت دوم) – مطالعات عثمانی
جمعیت اتحاد و ترقی

اندیشه‌ها و فعالیت‌های سیاسی ترکان جوان (قسمت دوم)

پایگاه مطالعات عثمانی: در ادامه مقاله پیشین که به بررسی جنبه های تاریخی ظهور جریان ترکان جوان پرداختیم در این مقاله به جنبه های فکری و تاثیرات سیاسی پیرامونی کشور بر فعالیت این گروه می‌پردازیم.

بخش اول این مجموعه مقالات را در اینجا بخوانید.

نگاهی بر ظهور ژون ترک ها[۱] (نوعثمانیان) و اندیشه های آنان

همان طور که در مطالب پیشین ذکر شد در پی اصلاحاتی که حاکمان عثمانی مخصوصا در حوزه اصلاحات نظامی برای بازگرداندن قدرت سابق حکومت به کار بستند مخصوصا در سایه گسترش آموزش و افزایش تعداد روزنامه ها در دوره تنظیمات، گروهی از روشنفکران نظامی و غیرنظامی که از نزدیک با ایده های غرب آشنا شده بودند پا به عرصه گذاشتند؛ این گروه، ژون ترک ها (ترکان جوان) بودند. این نام ابتدا توسط مصطفی فاضل پاشا مورد استفاده قرار گرفت و بعداً توسط نامق کمال و علی سعاوی به عنوان معادلی برای نوعثمانیان پذیرفته شد. این نام بار دیگر برای همه انقلابیون در دوره مشروطه اول و دوم مورد استفاده قرار گرفت. (Burak, 2003: 291)

نامق کمال
نامق کمال

به طور خلاصه، گروهی که از سال ۱۸۶۰ بحث در مورد سیستم مشروطیت را آغاز کردند در داخل کشور با عنوان نوعثمانیان و در خارج با نام ژون ترک ها (ترکان جوان) خوانده شدند. اینان گروههایی بودند که به مدد افکار خود در اعلام اولین سلطنت مشروطه مشارکت داشتند.

با این حال پس از سال ۱۸۷۷ توسط عبد الحمید دوم متفرق گردیدند و بسیاری از آنان به تبعید فرستاده شدند. آنان در زمان تبعید در هر جایی که حضور داشتند به فعالیت خود ادامه می دادند.

در این دوره، روشنفکران جدیدی ظهور کردند که پا جای پای آنها می گذاشتند و بدین صورت، جنبش دوم ترکان جوان آغاز گردید. در نتیجه، جنبش اتحاد و ترقی که تقریباً شامل تمامی ترکان جوان بود ظهور کرد. آنان با اعلام سلطنت مشروطه اداره امور را به دست گرفتند.

شریف ماردین هدف نوعثمانیان را این گونه توضیح می دهد: «هدف نوعثمانیان، ایجاد یک مجلس مشورتی در امپراتوری عثمانی، نهادینه سازی تقسیم قدرت سیاسی و تفکیک قوا بود. از نظر آنان، تعادل نهادها با پاسخگویی قوه مجریه در برابر مجلس به دست می آمد. در واقع منظور نوعثمانیان از مجری، سلطان نبود بلکه بوروکراسی فراتر باب عالی بود که اداره حکومت را در زمان عبدالعزیز عملا به دست گرفته بود.» (Mardin, 1992: 31)

در میان نوعثمانیان، افرادی مانند شناسی،[۲] علی سعاوی، ضیا پاشا، نامق کمال و آگاه افندی وجود داشتند. موضوعاتی از قبیل حقوق بشر، برابری، آزادی، عدالت، میهن پرستی، مشروطیت، نظام پارلمانی و نظام مشروطه در روزنامه های علوم و عبرت که توسط آنها در اروپا و استانبول منتشر می شد مورد بحث قرار می گرفت. این افکار در میان برخی از کارمندان نظامی و غیرنظامی و برخی از مدیران مثل مدحت پاشا، حسین عونی پاشا و مترجم رشدی پاشا شایع شده بود. (Burak, 2003: 292)

ساختار فکری نوعثمانیان ابتدا پیرامون روزنامه تصویر افکار شکل گرفت. در واقع این ابراهیم شناسی بود که اولین بار این فضا را مهیا کرد. شناسی پس از سال ۱۸۶۰ شروع به نوشتن مقالاتی درباره دلایل افول امپراتوری عثمانی و راه حل های مربوط به آنها در روزنامه ترجمان احوال کرد که توسط آگاه افندی منتشر می شد. با این حال پس از ترس آقا افندی از انتشار این مقالات سیاسی، شناسی روزنامه وی را ترک کرد و روزنامه تصویر افکار را در سال ۱۸۶۱ تأسیس نمود. وی در اولین مقاله ای که در اینجا منتشر کرد به مفاهیمی مانند ملت، آزادی و افکار عمومی پرداخت. نامق کمال نیز در این روزنامه به همراه شناسی سعی در انتشار همین عقاید داشتند. علاوه بر این، علی سعاوی روزنامه ای به نام مخبر را در سال ۱۸۶۷ منتشر کرد و از همان لحظه اول شروع به مخالفت با ایده مجلس نمود. پس از مدتی این افراد به این نتیجه رسیدند که مخالفت های صورت گرفته از طریق مطبوعات کافی به نظر نمی رسد لذا طی گشت و گذاری که در جنگل های بلگراد تدارک دیده بودند جمعیت نوعثمانیان را در ۷ ژوئن ۱۸۶۵ بنیانگذاری کردند و پس از مدتی کوتاه با اقامت در خارج از کشور به فعالیت خود ادامه دادند. در خارج، مصطفی فاضل پاشا مسائل مالی را بر عهده گرفت. در بهار ۱۸۶۷ آنان در نامه ای سرگشاده به مردم اعلام کردند که می خواهند جامعه ای آزاد، حکومتی سکولار و مشروطه داشته باشند. آنها در تابستان همان سال در پاریس جمع شدند و مخبر را به عنوان روزنامه سازمانی پذیرفتند. با این حال، پس از مدتی به دلیل سفر عبدالعزیز به فرانسه، دولت این کشور از اعضای سازمان خواست تا به لندن مهاجرت کنند. (Çavdar, 1991: 10-13; Ortaylı, ۲۰۱۰: ۲۲۶; Zürcher, 2000: 104-107) بعداً هنگام سفر سلطان عزیز به لندن، آنها دیگر آنجا را ترک نکردند.

جمال قوتای در این خصوص چنین می نویسد:

«در این زمان (سفر عبدالعزیز در ژوئن ۱۸۶۷) یک رویداد مثال زدنی در پاریس در حال وقوع بود. برای نزدیک به دو سال، تعداد انگشت شماری از روشنفکران به نام نوعثمانیان که خواستار مشروطیت، یعنی پارلمانتاریسم سلطنت بودند برای میهن خود جلای وطن کرده و در پاریس، لندن و بروکسل مبارزه می کردند. روزنامه ها و مجلاتی که منتشر می کردند پنهانی وارد کشور شده و مورد توجه بسیاری قرار می گرفت. تعداد آنان در حد نه نفر باقی مانده بود اما به عنوان نماینده یک تفکر، توجه روشنفکران داخلی و خارجی به آنها معطوف شده بود. نامق کمال، ضیا پاشا، علی سعاوی و آگاه افندی که شخصیت های اصلی بودند در پاریس اقامت داشتند. دولت فرانسه قبل از ورود سلطان عزیز به پاریس حضور این افراد را -که مخالف حکومت کشور خود بودند- زیان آور تشخیص داد و از آنان خواست تا پایان سفر سلطان، مرکز حکومت فرانسه را ترک کنند.»

مارکی لاوالت[۳] وزیر داخله، ترکان جوان را به دفتر خود دعوت کرد تا تصمیم دولت را به ایشان منتقل کند:

«سفیر ما جمیل پاشا طی تلگراف مورخه ۳۰ ژوئن ۱۸۶۷ به باب عالی، عزیمت نوعثمانیان را از پاریس اطلاع داده است. طبق این تلگراف، ضیا بیگ و نامق کمال بیگ و آگاه افندی و سعاوی افندی عازم لندن شده اند. رفعت بیگ نیز راهی بروکسل شده است.» (Kutay, 1991:29-31)

یکی از موضوع جالب توجه در سطور فوق این است که مقامات حکومتی در حین بحث از چنین افرادی که در واقع مخالف حکومت بوده و با این رویکرد، مقیم خارج شده اند از آنان با عنوان افندی و بیگ یاد می کنند. همان طور که در زیر هم اشاره شده است اعتقاد مقامات بر این بوده است که آنان افراد وطن پرستی هستند که هدفشان باید تقویت هر چه بیشتر عثمانی باشد.

مصطفی فاضل پاشا حامی مالی نوعثمانیان در این سفر با سلطان صلح می کند و حتی حاضر می شود که به استانبول بازگردد؛ اما در راه بازگشت با طرح ادعای بیماری پسرش باز می گردد. عمر فائز افندی در اثنای این سفر یادداشتی در مورد این حادثه نگارش کرده است:

«یک حادثه غیر منتظره در پِست (مجارستان) اتفاق افتاد. مصطفی فاضل پاشا شاهزاده مصری که به نوعثمانیان کمک مالی می کرد و روابط علنی با علی پاشا داشت در پاریس توسط ذات شاهانه به حضور پذیرفته شد و مورد التفات قرار گرفت. او همچنین در معیت شاهانه راهی لندن گردید. گفته می شد که به استانبول دعوت شده است و دوباره به وزارت گماشته خواهد شد. روزی که ما در پست بودیم شنیده شد که او از پاریس خبری در مورد بیماری پسرش دریافت کرده است و از سلطان برای بازگشت به فرانسه اجازه خواسته است. این یک اتفاق غیر منتظره بود. پاشا قبل از بازگشت طبق رسوم قدیم، نامه هایی را نزد من به امانت گذاشت تا به چند تن از رفقای نزدیکش در استانبول تحویل دهم. موقع برگشت بی واهمه گفت: این افرادی که ما آنان را نوعثمانی و فرنگیان هم ترکان جوان می نامند اشخاصی هستند که به عمران و آبادی می اندیشند. من به شدت انکار می کنم که آنان خیانتکار بوده و حتی دست به اقدامی علیه سلطنت زده باشند. عنوان تعالی وطن که مورد نظر آنهاست تقویت اقتدار سلطنتی از این طریق است. شما احوال اروپا را دیدید؛ هر چیزی از رفاه، عمران، ثروت، سعادت و تمدن را دارند. شاید نوعثمانیان در شیوه ای که ترجیح داده اند اشتباه کرده باشند اما هرگز سوء نیت ندارند. حضور من در استانبول آنان را دلسرد خواهد کرد؛ شاید تصور کنند که من آنها را رها کرده ام. در اینجا دلیل واقعی بازگشتم را به عنوان دوست قدیمی ام به شما فاش می کنم.» (Kutay, 1991:69)

همان طور که مشاهده می شود مصطفی فاضل پاشا می گوید که این گروه از روشنفکران در امپراتوری عثمانی نوعثمانی و در اروپا ترکان جوان خوانده می شدند.

نوعثمانیان با تداوم فعالیت های خود برای سلطنت مشروطه، روزنامه حریت را در سال ۱۸۶۸ منتشر کردند. بیشتر مقالات را در این روزنامه، نامق کمال و ضیا بیگ می نوشتند. این روزنامه که از طرق مختلف به کشور وارد می شد در بین روشنفکران محبوبیت زیادی داشت. با عفو صادره در اواخر سال ۱۸۷۰ تقریباً همه آنها به خانه بازگشتند. پس از بازگشت با تجمیع در اطراف نامق کمال، روزنامه عبرت را منتشر کردند. با این حال، این روزنامه چهار ماه بعد بسته شد و نویسندگان آن تبعید شدند. ابوالضیاء توفیق که پس از مدت کوتاهی به استانبول بازگشته بود این روزنامه را دوباره منتشر کرد و نامق کمال با بازگشت از تبعید، دوباره شروع به نگارش مطالب در این روزنامه کرد. وقتی نمایشنامه وطن که در این زمان با اجرا بر روی صحنه توجه بسیاری را به خود جلب کرد عبرت دوباره بسته شد و نامق کمال و دیگر نویسندگان دوباره به تبعید فرستاده شدند. (Çavdar, 1991: 14)

حکومت با وجود همه این فشارها قادر نشد تا مانع برقراری مشروطیت شود. در نتیجه در بحران سیاسی و اقتصادی آن دوره، عبدالعزیز به رهبری مدحت پاشا از سلطنت برکنار شد و مراد پنجم به جای وی بر تخت نشست. اما به دلیل ناراحتی سلطان، وی نیز کنار گذاشته شد و عبدالحمید دوم جایگزین وی گردید. در ۲۳ دسامبر ۱۸۷۶ با پذیرش قانون اساسی، سلطنت مشروطه اول اعلام شد. با این حال سلطان پس از مدتی مشروطه خواهان را کنار گذاشت و مدحت پاشا را به طائف تبعید نمود. دوره استبداد عبدالحمید حدود سی سال طول کشید. تنها دو واقعه علیه این حکومت مستبدانه در دهه اول این دوره قابل توجه است.

عبدالحمید دوم
سلطان عبدالحمید دوم در جوانی

این موارد مربوط به پرونده علی سعاوی و تلاش های کمیته کلینتی اسکالیری[۴]– عزیز بیگ است که هدف هر دو مورد، بازگرداندن مراد پنجم به حکومت بود. با این وجود بعد از آشکار شدن هر دو این تلاش ها، افراد مرتبط به خارج از کشور فرار کردند. (Burak, 2003: 294-295; Zürcher, 2000: 112-117)

جنبش اسکالیری جنبشی بود که فراماسونری سیاسی برای اولین بار در آن ظهور کرد و سال های بعد از آن بود که ترکان جوان با آن آشنا شدند. اسکالیری یکی از اعضای لژ پرودوس[۵] در استانبول بود و نقش مهمی در ماسون شدن سلطان مراد در جنبش بین المللی ماسون ها ایفا کرد. علی شفقتی بیگ نیز یکی از اعضای مهم کمیته اسکالیری و از دوستان نامق کمال بود که اولین انتشارات ترکان جوان را در اروپا دایر کرد. هنگامی که علی شفقتی بیگ در سال ۱۸۹۵ برای سومین بار روزنامه استقبال را منتشر کرد این روزنامه نیز مستقیماً به کمیته اتحاد و ترقی مرتبط بود. علی شفقتی بیگ پس از انحلال این کمیته به اروپا گریخت و استقبال، همچنان در ناپل و ژنو منتشر می گردید. بسیاری از روشنفکران به دلیل جنبش های مخالف در اوایل دهه ۱۸۸۰ به خارج از کشور گریختند. یکی از آنان احمد رضا بیگ بود که هدایت ترکان جوان را در آینده بر عهده گرفت. در همین حال روزنامه میزان که توسط مراد بیگ در استانبول منتشر می شد نیز به سعی مخالفان بسته شد. جدا از اینها توفیق نوزاد، روزنامه نگار ازمیری به خارج از کشور رفت و روزنامه خدمت را در ژنو منتشر کرد در همین حال، سلیم فارس[۶] نیز روزنامه ای به نام حریت را در لندن منتشر می کرد.

[۱] Jön Türkler

[۲] Şinasi

[۳] Marki Lavalet

[۴] Cleanthi Scalieri

[۵] Prodos Locası

[۶] Selim Faris

همچنین ببینید

کتابیات(۱)؛ معرفی کتاب ترکان جوان: کمیته اتحاد و ترقی -۱۹۰۸-۱۹۱۴-

پایگاه مطالعات عثمانی: فروز احمد از جمله نویسندگان و محققان شناخته شده ای است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *