قوجا خسرو پاشا

خسروپاشا، از زندان تا صدارت

خُسْرو پاشا، محمد (۱۱۷۰ ؟-۱۲۷۱ ق / ۱۷۵۶-۱۸۵۵ م)، دولتمرد و صدر اعظم عثمانی. نام اصلی‌ وی محمد‌خسرو است. در خردسالی در زمرۀ غلامان سعید افندیِ چاووش‌باشی به استانبول آورده شد و مدتی بعد وارد دربار شد و همان‌جا تربیت یافت. به هنگام جلوس سلیم دوم در ۱۲۰۴ ق / ۱۷۸۹ م، چوخه یا چوقه‌دار باشی (لباس‌دار و خدمتکار اندرون، نک‍ : پاکالین، I / ۳۸۴) شد. چون کوچوک (کوچک) حسین پاشا، مقام دریاسالاری یافت، خسرو نخست مُهر‌دار (۱۲۰۶ ق / ۱۷۹۲ م)، و سپس کدخدای‌ ــ وکیل و جانشین ــ او گردید (ثریـا، ۲ / ۲۷۵؛ طیـارزاده، ۲ / ۱۱۸؛ سامی، قاموس ‌الاعلام، ۳ / ۲۰۴۴).
حسین پاشا در مقام دریاسالاری با شرکت در جنبش نوگرایی سلطان سلیم که در تاریخ عثمانی به نظام جدید (ه‍ م) معروف است، به اصلاحات در ناوگان دریایی همت گماشت. خسرو پاشا نیز همراه و همگام با وی فعالانه در این امر شرکت کرد. در ۱۲۱۵ ق / ۱۸۰۱ م با رتبۀ میرمیرانی ــ معادل پاشا ــ (نک‍ : سامی، قاموس ترکی، ۱۴۴۱-۱۴۴۲)، متصرف (فرماندار) ناحیۀ قره‌حصار و سپس والی ازمیت (ه‍ م) و پس از آن محافظ (دزدار‌ / قلعه‌بان) بندر اسکندریه شد. در ۱۲۱۶ ق / ۱۸۰۲ م به عنوان جانشین دریاسالار حسین پاشا، برای آزادسازی مصر از تسلط فرانسویان، رهسپار آن دیار شد و با همکاری نیروهای انگلیسی، فرانسویها را از مصر بیرون راند. از این روی مورد تشویق قرار گرفت و به سِمَت والی مصر برگزیده شد (طیارزاده، ۲ / ۱۱۸، ۱۲۰-۱۲۱؛ سامی، قاموس الاعلام، نیز ثریا، همانجاها؛ جودت، ۷ / ۲۱۶).
خسرو پاشا در مدت اقامت در مصر با شورش مملوکها مواجه شد و برای مقابله با این بحران جدید به تشکیل سپاه به سبک اروپایی ــ که در جریان جنگ با فرانسویها با شیوۀ کار آنها آشنا شده بود ــ اقدام کرد. در نخستین گام برای تشکیل سپاه جدید، حقوق و مستمری نظامیان آلبانیایی را، که به آنها اعتماد نداشت، قطع کرد و این امر شورش آنان را هم در پی داشت. قوای جدید‌التأسیس خسروپاشا از شورشیان به فرماندهی طاهر پاشا شکست خورد. خسرو که با دشواری جان به‌در برده بود، به قلعۀ دمیاط پناهنده شد و بدین سان دوران والیگری او در مصر پس از یک سال و اندی به پایان آمد (جودت، ۷ / ۲۱۶-۲۲۲).
وی در مدت مأموریت در مصر به سوء مدیریت، خشونت، حیف و میل اموال دولتی و ایجاد نارضایی در مردم، یعنی تضعیف قدرت و نفوذ دولت عثمانی در آن سرزمین متهم شد (طیارزاده، ۲ / ۱۲۲-۱۲۳). چندی بعد، از قلعۀ دمیاط فرار کرد، اما دستگیر شد و به اسارت درآمد (همو، ۲ / ۱۲۲؛ جودت، ۷ / ۲۳۳-۲۳۴؛ IA, V(1) / 610). سرانجام پس از ۸ ماه با کمک محمد‌علی پاشا، که قدرت را در مصر به دست گرفته بود، از اسارت رهایی یافت (همانجا). پس از آن والی دیار بکر شد و سپس مدتی در نواحی روم‌ایلی و آناتولی به عنوان والی خدمت کرد (ثریا، ۲ / ۲۷۵؛ سامی، قاموس الاعلام، نیز IA، همانجاها؛ EI2, V / 35). وی همچنین در جنـگ روس ـ عثمانـی در ۱۲۲۱ ق / ۱۸۰۶ م در مقـام والـی سیلستره و فرمانده جبهۀ دانوب فعالانه شرکت داشت (همانجا).
خسرو پاشا در ۱۲۲۶ ق / ۱۸۱۱ م قپودان دریا (دریاسالار) شد و مدت ۶ سال در این مقام باقی ماند (سامی، ثریا، همانجاها) و ناوگان عثمانی در دریای سیاه را نیز با موفقیت فرماندهی کرد (EI2، همانجا). پس از عزل از دریا‌سالاری در ۱۲۳۳ ق / ۱۸۱۸ م بار دیگر در ارز‌روم، قارص، و طرابوزان والی شد و سپس سر‌عسکر شرق گردید (سامی، همانجا؛ طیارزاده، ۲ / ۱۱۹؛ ثریا، ۲ / ۲۷۶). در این ایام قبایل کُرد ساکن در مرزهای ایران ‌ـ عثمانی شورش کردند و ناآرامیهایی به وجود آوردند؛ خسرو پاشا مأموریت یافت تا به مقابله با آنها بپردازد. وی والی شهر با‌یزید شرقی را عزل کرد و یکی از خویشان خود را به جای او گمارد. این امر موجب درگیری مسلحانۀ کردها با نیروهای دولتی شد. دولت ایران نیز با استفاده از فرصت، نواحی با‌یزید، ارجیش، بتلیس و موش را تصرف کرد (جودت، ۱۲ / ۶-۷؛ یوجل، IV / ۲۰۲؛ EI2، همانجا). در پی آن خسروپاشا بار دیگر از مقام سر‌عسکری معزول شد و والی طرابوزان گردید (همانجا؛ جودت، ۱۲ / ۱۱).
در اواخر سدۀ ۱۲ ق / ۱۸ م، دولت عثمانی با مشکلات و بحرانهای داخلی و خارجی مواجه بود. دولت برای حل و رفع این بحرانها از یک سوی به اقدامات نظامی دست یازید و از سویی دیگر به نوسازی ساختار اجتماعی و سیاسی امپراتوری همت گماشت؛ اما به‌رغم این اقدامات، یکپارچگی امپراتوری به طور جدی در معرض خطر و تجزیه قرار گرفت و قیا‌مهای جدایی‌طلبانه و آزادی‌خواهانه در نقاط مختلف قلمرو امپراتوری به وقوع پیوست که ازجمله انقلاب یونان را می‌توان نام برد (برای تفصیلات، نک‍ : کارال، .V / 122 ff؛ شاو، II / 29-31؛ آقشین، .III / 104 ff).
در این اثنا خسرو پاشا به‌سبب تجارب بسیار در دریانوردی، بار دیگر قپودان دریا شد (ثریا، همانجا). در نخستین گام، نیروی دریایی را بازسازی کرد و رزم‌ناوهای جدید ساخت و ملوانان مسلمان را به جای یونانیها به خدمت گرفت (شاو، II / 6-8). وی با اینکه با محمدعلی پاشا، حاکم مصر میانۀ خوبی نداشت، به مصر رفت و از او درخواست کمک کرد. محمدعلی نیز به شرط واگذاری حکومت جزیرۀ موره و کرت از سوی دولت عثمانی به وی، با نیرویی مرکب از ۱۶ هزار سپاهی و ۴۰۰ فروندکشتی در فرونشاندن انقلاب یونان شرکت کرد (کارال، V / 115). اما میان خسرو پاشا و ابراهیم پاشا، پسر محمدعلی، بر سر فرماندهی اختلاف بالا گرفت و محمد‌علی پاشا، خسرو را به عدم لیاقت متهم کرد و خواستار عزل وی شد. به همین سبب خسرو پاشا از قپودانی برکنار گردید و محافظ آبراه داردانل و والی نقاطی در آناتولی شد (جودت، ۱۲ / ۱۲۸- ۱۲۹؛ ثریا، نیز IA، همانجا).
پس از این رویدادها، محمود دوم که سلطانی نوگرا و اصلاح‌طلب بود، به بازسازی سپاه پرداخت؛ از‌جمله سازمان سپاه ینی‌چری را دگرگون کرد و این حادثه به شورش ینی‌چریها انجامید. محمود با کمک و موافقت فرماندهان ینی‌چری، در ۱۲۴۲ ق / ۱۸۲۶ م به قلع و قمع آنها برخاست و با این اتفاق که در تاریخ عثمانی به «واقعۀ خیریه» معروف است، بساط ینی‌چریها برچیده شد و سپاه جدیدی به نام «عساکر منصورۀ محمدیه» به سبک و اصول اروپایی تأسیس شد (کارال، V / 149-150؛ شاو، II / 20-21؛ یوجل، IV / 223) و خسرو پاشا پس از آقا حسین پاشا، به عنوان دومین فرمانده سپاه جدید‌التأسیس معرفی شد (شاو، II / 23-24, 41-43؛ طیارزاده، ۲ / ۱۲۴؛ ثریا، ۲ / ۲۷۶).
خسرو پاشا سپاه جدید را بر اساس اصول و سازمان ارتش فرانسه سامان داد (شاو، II / ۲۴)؛ همچنین سواره‌نظام فئودالی را به عنوان شاخه‌ای از عساکر منصوره سازمان‌دهی کرد (همانجا). از این زمان به بعد نفوذ و قدرت خسرو پاشا در دولت عثمانی رو به افزایش گذاشت. او با تربیت گروهی از غلامان خود و گماردن آنان بر مناصب مهم لشکری و کشوری (همو، II / ۲۲)، اقتدار سیاسی مستقلی کسب کرد، چنان‌که به برخی عزل و نصبها اقدام نمود و توانست سلطان را به انعقاد معاهدۀ صلح خونکار‌اسکله‌سی در ۱۲۴۹ ق / ۱۸۳۳ م با روسها راضی کند (همو، II / 32-34؛ کارال، V / 136-138).
پس از بروز ماجراهایی که موجب طغیان محمد‌علی پاشا، حاکم مصر، بر باب‌ عالی شد و سپاه مصر، سوریه را تصرف کرد، سلطان محمود حل و فصل مسئلۀ مصر را به خسرو پاشا سپرد؛ اما او از سپاه جهادیۀ مصر که وارد آناتولی نیز شده بود، شکست خورد و سرانجام دربار عثمانی با انعقاد معاهدۀ کوتاهیه در ۱۲۴۹ ق / ۱۸۳۳ م، حکمرانی مصر و کرت را برای محمدعلی و نیز حکومت جدّه، دمشق و حلب را برای پسر او ابراهیم پاشا به رسمیت شناخت (آقشین، III / 117؛ شاو، II / ۳۴؛ کارال، V / 139-140؛ نیز IA, V(1) / 613).
خسرو پاشا پس از شکست از سپاه مصر، برای اصلاح قشون عثمانی، مستشاران و معلمانی از اروپا به استانبول دعوت کرد که مارشال هربرت فون مولتکۀ آلمانی از مهم‌ترین آنها ست. مولتکه در یادداشتهایش آگاهیهای بسیاری از نظام و جامعۀ عثمانی در آن روز به دست می‌دهد. وی ضمن تشریح رفتار و شخصیت خسرو پاشا، از او به عنوان پرنفوذترین و قدرتمندترین فرد در عثمانی، پس از سلطان نام می‌برد (نک‍ : همانجا). خسرو پاشا در اوج اقتدارش، ناگهان ظاهراً به‌سبب سال‌خوردگی از سر‌عسکری معزول شد و با عنوان شیخ‌الوزرا به ریاست مجلس والا که مجلس مشورتی بود، منصوب گردید (ثریا، سامی، همانجاها؛ IA, V(۱) / ۶۱۴).
با وجود قرارداد کوتاهیه، هیچ یک از طرفین از نتایج آن راضی نبودند: محمد‌علی پاشا خواهان استقلال و موروثی شدن حکومت خود بر مصر بود؛ و سلطان محمود نیز از واگذاری اجباری اراضی گسترده به محمد‌علی ناخشنودی می‌کرد. زیاده‌خواهیهای محمد‌علی پاشا دومین جنگ میان عثمانی ـ مصر را پدید آورد. در این میان خسرو پاشا بار دیگر به ایفای نقش پرداخت، چنان‌که جلسات مذاکره دربارۀ مسئلۀ مصر در اقامتگاه او برگزار می‌شد (همانجا؛ آقشین، III / ۲۰؛ کارال، V / ۱۳۹-۱۴۲).
سرانجام سپاه عثمانی در ۱۲۵۵ ق / ۱۸۳۹ م در محل نزیپ[۱] با نیروهای محمدعلی پاشا به فرماندهی ابراهیم پاشا روبه‌رو شد. در این جنگ سپاه عثمانی شکست خورد و پراکنده شد (شاو، II / ۴۹-۵۰؛ کارال، آقشین، همانجاها). در پی این شکست، سلطان محمود دوم که دچار بیماری سل نیز بود، از شدت ناراحتی درگذشت (یوجل، IV / ۲۲۸؛ آقشین، همانجا؛ کارال، V / ۱۴۲) و پسرش عبدالمجید که جوانی ۱۷ ساله و کم‌تجربه بود، با عنوان سی و یکمین سلطان عثمانی بر تخت نشست (همانجاها). خسرو پاشا با استفاده از موقعیت در‌حالی‌که مراسم خاک‌سپاری محمود به اتمام نرسیده بود، با یک کودتا، مهر صدارت را به زور از رئوف پاشای صدر اعظم گرفت و سلطان نیز فرمان صدارت او را صادر کرد (همانجاها؛ ثریا، ۲ / ۲۷۶؛ کارال، V / ۱۶۹؛ دانشمند، IV / ۱۲۱). برخی از مورخان از او با عنوان «غاصب مهر همایونی» نام برده‌اند (طیارزاده، ۲ / ۱۲۴).
سلطنت و صدارت جدید با بحران آغاز شد: دریاسالار احمد فوزی پاشا، از مخالفان سر‌سخت خسرو پاشا، ناوگان عثمانی در دریای مدیترانه را به اسکندریه برد و آن را به محمد علی پاشا تحویل داد (آقشین، III / ۱۲۱؛ یوجل، IV / ۲۲۹؛ کارال، V / ۱۶۹؛ شاو، II / ۵۶). این حادثه موقعیت محمدعلی را بیش از پیش تقویت کرد و با اینکه سلطان عبدالمجید او را عفو کرده و حکومت موروثی او بر مصر را به رسمیت شناخته بود، خواستار حکومت سوریه و آدانا و نیز عزل خسرو پاشا از صدارت شد (کارال، همانجا؛ آقشین، III / ۱۲۳). دولتهای اروپایی نیز در این اثنا خواستار اصلاحات و حل مسئلۀ مصر شدند (کارال، V / ۱۹۷-۱۹۹).
مصطفى رشید پاشا معروف به معمار تنظیمات که در مقام وزیر خارجه در لندن مشغول مذاکره بود، به استانبول بازگشت و به عزل خسرو پاشا از صدارت موفق شد (همانجا؛ دانشمند، IV / ۱۲۸؛ شاو، II / ۵۷).
خسرو پس از عزل از صدارت که حدود یک سال طول کشید، به اتهام ارتشا در مجلس والای احکام عدلیه محاکمه شد و به تبعید از استانبول محکوم گردید (کارال، V / ۱۷۴؛ آقشین، III / ۱۲۸؛ سامی، ثریا، همانجاها)؛ اما مدتی بعد عفو شد و به استانبول بازگشت و به فعالیت سیاسی پرداخت و با دریافت نشان مخصوص صدراعظمها به عضویت «مجلس خاص و‌کلا» منصوب شد (ثریا، همانجا).
خسرو پاشا در مدت دراز عمر خود، گذشته از دریاسالاری و والیگری در نقاط گوناگون، دو بار میان سالهای ۱۲۴۳-۱۲۵۲ ق / ۱۸۲۷- ۱۸۳۶ م به تناوب و مدتی کوتاه در ۱۲۶۳ ق / ۱۸۴۶ م در مقام سر‌عسکری سپاه عثمانی خدمت‌کرد. وی در این مدت «باب سرعسکری» (ه‍ م) را سروسامان داد و آن را از محلۀ اسکودار، در بخش آسیایی استانبول، به محل دائمی‌اش، در میدان بایزید که امروزه ساختمان مرکزی دانشگاه استانبول است، انتقال داد (IA, V(۱) / ۶۱۵؛ شاو، II / ۶۹). هنگام صدور فرمان «تنظیمات خیریه» یا «خط شریف گلخانه»، در ۲۵ شعبان ۱۲۵۵ ق‌ / ۳ نوامبر ۱۸۳۹ م وی صدراعظم بود (دانشمند، IV / ۱۲۶؛ شاو، همانجا؛ متن فرمان را، نک‍ : کارال، .V / ۱۷۰ ff؛ دانشمند، IV / ۱۲۶-۱۳۴). اگر‌چه خسرو پاشا از فرمان حمایت کرد، اما با برخی از مفاد آن مانند تمرکز قدرت در باب عالی (ه‍ م) مخالف بود. به همین منظور انجمنی از اندیشمندان لشکری و کشوری تشکیل داد که هدفش جلوگیری از اقتدار فراتر از حد نهاد باب عالی بود (شاو، همانجا). از سویی دیگر تنظیماتچیان از قدرت‌گیری دوبارۀ او اندیشناک بودند، و از این رو صدراعظم جدید، مصطفى رشید پاشا، او را بازنشست کرد. وی در ۱۲۷۱ ق / ۱۸۵۵ م، در ۹۹ سالگی درگذشت و در محلۀ ایوب انصاری در اسکلۀ بستان در آرامگاهی که برای خود ساخته بود، به خاک سپرده شد (شاو، نیز IA، EI2، همانجاها).

مآخذ

ثریا، محمد، سجل عثمانی ( تذکرۀ مشاهیر عثمانیه)، استانبول، ۱۳۱۱ ق؛ جودت، احمد، تاریخ، استانبول، ۱۳۰۹ ق؛ سامی، شمس‌الدین، قاموس ‌الاعلام، استانبول، ۱۳۰۸ ق؛ همو، قاموس ترکی، استانبول، ۱۳۱۷ ق؛ طیارزاده، احمدعطا، تاریخ، استانبول، ۱۲۹۳ ق؛ نیز:

Akşin, S., «Siasal tarih (1789-1908»), Türkiye tarihi, Istanbul, 2009; Danişmend, İ. H., İzahlı osmanlı tarihi kronolojisi, Istanbul, 1955; EI۲; IA; Karal, E. Z., Osmanlı tarihi, Ankara, 1999; Pakalin, M. Z., Osmanli tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, 1972; Shaw, S. J., History of the Ottoman Empire and Modern Turkey, Cambridge, 1985; Yücel, Y. and A. Sevim, Türkiye tarihi, Ankara, 1992.

 

نویسنده: علی‌اکبر دیانت

منبع: دایره المعارف بزرگ اسلامی

همچنین ببینید

پادشاهان عثمانی| عثمان اول: بنیانگذار دولت عثمانی –قسمت پنجم و پایانی

پایگاه مطالعات عثمانی: با پیروزی بافئوس، عثمان به مثابه یک نیروی سیاسی – نظامی قابل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *