تاریخ شوم اقلیت مسلمان بلغارستان (۱)؛ تا جنگ جهانی اول

پایگاه مطالعات عثمانی: دولت بلغارستان در نتیجه دو رویداد سیاسی پدید آمده است. حادثه اول؛ ظهور روسیه تزاری که در قرن هفدهم تحت رهبری پتر کبیر با آرمان آمدن به دریاهای گرم و جمع کردن همه مردم اسلاو تحت دولت واحد بوجود آمد. در روابط حدودا ۴۰۰ ساله عثمانی و روسیه، این کشور همواره مدعی بوده است که در هر فرصتی از اسلاوها محافظت می کند و در شورش سایر جوامع مسیحی-ارتدوکس ساکن بالکان، به ویژه بلغارها نقش اصلی را ایفا کرده است.

حادثه دوم، انقلاب فرانسه است که در قرن هجدهم اتفاق افتاد و تمام جهان را از لحاظ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فکری تحت تأثیر قرار داد. از آنجا که امپراتوری عثمانی در دوره ای که انقلاب رخ داد، درگیر جنگ با روسیه و اتریش بود، ابتدا به این مسئله به عنوان یک مسئله داخلی اروپا نگاه می کرد و نمی توانست مشکلاتی را که انقلاب، سالها بعد در سرزمین هایش بوجود خواهد آورد، پیش بینی کند. با بروز مشکل، امپراتوری وارد دوره انحطاط شد. بعنوان نسخه ی نجات اصلاحاتی انجام شد تا ملل مختلف را در طول دوره انحطاط کنار هم نگه دارد. با این حال، این پروژه ها انتظارات را برآورده نکرد، و برعکس، تجزیه امپراطوری را تسریع کرد.

روسیه می خواست از بی ثباتی و شکاف اقتدار ناشی از انحطاط امپراتوری عثمانی در بالکان استفاده کند و برای دستیابی به این هدف، با اتریش-مجارستان، که مانند خود دارای یک هویت امپراطوری بود، در مورد کنترل سرزمین های بالکان توافق کرد.

این دو کشور در اوایل سال ۱۸۷۷ گردهمایی دولت های بزرگ را در لندن آغاز کردند تا راه حلی برای مسئله بالکان ارائه دهند. تصمیمات گرفته شده در پروتکل لندن توسط امپراتوری عثمانی پذیرفته نشد چرا که مغایر منافع این امپراتوری بود و روسیه با بهانه کردن پروتکل لندن، علیه امپراتوری عثمانی اعلام جنگ کرد.

در طول جنگ عثمانی و روسیه (جنگ ۹۳) بین ۱۸۷۷-۱۸۷۸، امپراتوری عثمانی شکست خورد و ابتدا توافق نامه سن استفانو (یشیل کوی)  را با روسیه امضا کرد، اما این توافق نامه با دخالت دو کشور انگلستان و اتریش که دولت های نزدیک به جغرافیای بالکان بودند به دلیل مغایرتش با منافع آنها لغو شد. بعد از آن نیز توافق نامه برلین در ۱۳ ژوئیه ۱۸۷۸ با توافق بسیاری از دولت ها امضا شد. دولت بلغارستان و اقلیت مسلمان آن که محتوای مقاله ما را تشکیل می دهد، پس از توافق نامه برلین، بعنوان موضوعی در دستور کار جهانی قرار گرفت.

پس از توافق نامه برلین، بلغارستان به شاهزاده نشین عثمانی تبدیل شد و پس از اعلام مشروطه دوم در ۱۹۰۸، این کشور به یک کشور مستقل تبدیل شد. بلغارستان که از بدو تأسیس با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کرد، در دوره پادشاهی در جنگ های بالکان و جنگ جهانی دوم که باعث ویرانی در منطقه و کل جهان شد، شرکت کرد و در این جنگ ها شکست خورد.

پس از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۴، تحت تأثیر شوروی، کمونیست ها با حمایت توده های عظیم مردم علیه رژیم پادشاهی شورشی را آغاز کردند و کشور در مدت کوتاهی تحت کنترل مخالفان قرار گرفت.

در همه پرسی برگزار شده در ۸ سپتامبر ۱۹۴۶، ۹۲٪ مردم به لغو رژیم پادشاهی در کشور رأی دادند. سپس در ۱۵ سپتامبر ۱۹۴۶، جمهوریت اعلام شد. در این دوره بین سالهای ۱۹۴۴-۱۹۴۷، یک گروه ضد فاشیست متشکل از کمونیستها، سوسیال دموکراتها، دهقانان، لیبرالها و روشنفکران مستقل معروف به “جبهه وطن” بر بلغارستان حکومت کردند. قدرتمندترین شریک جبهه، حزب کمونیست بلغارستان (BKP)، با حمایت روسیه شوروی، اداره کشور را در سال ۱۹۴۷ به طور کامل به دست گرفت و این کشور در ۴ دسامبر جمهوری خلق بلغارستان نامگذاری شد.

 

اقلیت مسلمان

اولین لشکرکشی های ترکان مسلمان از آناتولی به جغرافیای بالکان در دوره اومور بیگ از بیگ های  آیدین اوغوللاری انجام گرفته است. اما این لشکرکشی ها نه با هدف اسکان بلکه با هدف به دست آوردن غنایم غزا صورت می گرفت. مسلمانان پس از این لشکرکشی ها، در دوره امپراتوری عثمانی وارد این منطقه شده اند. اگرچه فعالیت های غزا به سمت بالکان در دوره اورهان بیگ بوده، اما لشکرکشی های اصلی و اسکان مسلمانان در دوره مراد اول بود. اولین مبارزات با بلغارها انجام شده و اولین تصرفات سرزمینی اراضی تحت سیطره پادشاهی بلغارستان بوده است. با نبرد نیکوپولیس در سال ۱۳۹۶، تمامی سرزمین های بلغارستان تحت سلطه عثمانی درآمد.

از زمان اولین تصرفات سرزمینی، عثمانی ها خانواده هایی را از آناتولی به بلغارستان برده و مستقر کردند و پس از نبرد نیکوپولیس، فعالیت های مهاجرت و اسکان تسریع شد، سرانجام بلغارستان به یک ناحیه مسلمان تبدیل شد.

فعالیت های اسکان دولت  عثمانی در کل جغرافیای بالکان حدود ۲۰۰ سال به طول انجامید و از دو طریق مهاجرت داوطلبانه و کوچ اجباری انجام شد. اسکان دادن عشایر، خاتمه بخشیدن به درگیری های بین قبایل متخاصم، ایجاد منطقه حائل در برابر حملات کشورهای اروپایی و ایجاد تعادل در برابر مردم بومی بالکان می تواند از اهداف سیاست های اسکان باشد.

بیشتر ترکمانان و یوروک های قونیه، تاتارها پس از از دست رفتن کریمه و برخی چرکس ها پس از نسل کشی بزرگ چرکس‌ها در بلغارستان مستقر شدند. علاوه بر این، جدا از جوامع ترکی که در بالا ذکر شد، آلبانیایی ها، رومن ها و پوماک ها جوامعی مسلمان بودند که در کنار اقلیت های ترک زندگی می کردند. اقلیت های مسلمان در بسیاری از شهر ها به ویژه در هاسکوو، پلوودیف، کرجالی، صوفیه، رازگراد، شومن، ترگوویشته، سیلیسترا، دوبریچ، بورگاس و روسه زندگی می کنند.

در قرن شانزدهم، در همه شهرها به جز ویدین و روسه، تعداد مسلمانان بیش از جمعیت مسیحیان بود و تخمین زده می شود که جمعیت مسلمانان در زمان استقلال بلغارستان از دولت عثمانی حدود ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر، برابر با جمعیت مسیحی کشور بوده است. در نتیجه مهاجرت گسترده به مرور زمان، تعداد جمعیت مسلمانان در این کشور کاهش یافته است. تعداد فعلی حدود ۱ میلیون نفر است. میزان مسلمانان اهل سنت ۹۲٫۳٪ و میزان مسلمانان شیعه (علوی-بکتاشی) ۷٫۷٪ است.

 

ترکان گاگائوز در بلغارستان
ترکان گاگائوز در بلغارستان

ترک‌ها

ترک ها پرجمعیت ترین گروه اقلیت مسلمان بودند. براساس منابع تاریخی، کومان ها، پچنگ ها و اوغوزها (اوزها) جوامع ترکی بودند که برای اولین بار بین قرون ۱۰ تا ۱۳ قبل از ترکان مسلمان در قلمرو بلغارستان مستقر شدند. این قبایل ترک هر از گاهی در خدمت پادشاهی بلغارستان و امپراتوری بیزانس قرار می گرفتند. بسیاری از آنها با گذشت زمان اعتقاد مسیحیان را پذیرفتند و در میان اسلاوها هضم شدند.

شروع مهاجرت ترکان مسلمان به سرزمین های بلغارستان با خانواده هایی بود که از آناتولی به مناطق فتح شده در زمان امپراتوری عثمانی برده شدند. اقلیت ترک مسلمان، سایر اقلیت های مسلمان و تبعه های مسیحی در اراضی بلغارستان تحت کنترل امپراتوری، تا زمان جنگ عثمانی و روسیه در سالهای ۱۸۷۷-۱۸۷۸، به جز مشکلات جزئی در آرامش زندگی می کردند.

پس از جنگ پیش گفته و اعلام استقلال در سال ۱۹۰۸ بود که مشکل اقلیتها در حاکمیت بلغارها بوجود آمد. در میان اقلیت ها، اقلیت ترک به دلایل سیاسی دائماً تحت فشار بودند، هر از چندگاهی میزان این فشارها افزایش می یافت و مرگ ها و مهاجرت های اجباری اتفاق می افتاد. مهاجرت به دلیل جنگ و نقض حقوق باعث شد تا تعداد اقلیت ترک در این کشور کاهش یابد. بر اساس منابع رسمی، تعداد جمعیت اقلیت ترک در بلغارستان امروزه حدود ۷۵۰ هزار نفر است.

با این حال، طبق منابع محلی ترک، جمعیت واقعی بالاتر از این تعداد و حدود ۱ میلیون نفر است. بیشتر جمعیت ترک مسلمانان سنی مذهب هستند، در حالی که بخش کوچکی از آنها مسلمانان علوی-بکتاشی و ترکان گاگائوز هستند که دینشان مسیحیت ارتودکس است. در برخی منابع نوشته شده است که ترکان گاگائوز قبل از عثمانی در این منطقه ساکن شده اند. ترکهای گاگائوز که در سراسر جهان حدود ۱۵۰ هزار نفر جمعیت دارند، در بلغارستان بین ۲۰ تا ۵۰ هزار نفر هستند و بیشتر در شهرهای وارنا، کاوارنا و بالچیک زندگی می کنند.

پوماک‌ها

نام پوماک در منابع عثمانی در قرن نوزدهم یافت می شود. طبق ادعاهای مختلف درباره ریشه پوماکها، گفته شده است که آنها، بلغارها، صرب ها و یونانی های مسلمان شده و یا عرب یا ترک اسلامی هستند. کسانی که ادعا می کنند پوماکها ریشه اسلاوی دارند به تعداد بالای کلمات اسلاوی موجود در زبان آنها استناد می‌کنند. با این حال، طبق نظریه ای دیگر، پوماکها کومان های ترک تباری هستند که از آسیای میانه و قفقاز مهاجرت کرده و در بالکان ساکن شده اند. چنانچه در منابع تاریخی ذکر شده است، کومان ها، پچنگ ها و اوغوزها در ادغام با مردم محلی در جغرافیای بالکان، جایی که در قرن یازدهم مهاجرت کرده و ساکن شدند، اسلاوی شدند.

در ادامه نظریه دوم، بیان شده است که پوماکها تحت تأثیر هم نژادهای ترک خود که در طول فتوحات عثمانی با آنها روبرو شدند، مسلمان شده و در فتوحات امپراتوری عثمانی پیشرو بودند. این قوم از منظر فرآیند آسیمیلاسیونی که در معرض آن قرار گرفتند بخشی از موضوع ما به شمار می رود.

دولت بلغارستان در زمان تاسیس، پوماکها را بعنوان اقلیت ترک پذیرفت، اما بعداً آنها را “بلغاری های محمدی” خواند.

طبق ادعاهای حکومت و محققان بلغارستان، “در واقع پوماکها، بلغاری و مسیحی هستند که در دوره عثمانی با زور ترک و مسلمان شده اند.”

پس از جدایی بلغارستان از امپراتوری عثمانی، پوماکها بین سالهای ۱۹۱۲، ۱۹۴۲، ۱۹۴۸، ۱۹۶۲، ۱۹۷۱-۱۹۷۴ با “پروژه بازگشت به اصل” تحت سیاست آسیمیلاسیون قرار گرفتند.

از داده های علمی برای اثبات بلغار بودن پوماکها در برخی دوره ها استفاده شده است بعنوان مثال از آنها نمونه خون گرفته شده و آزمایش DNA صورت پذیرفته است.

با این حال، پوماک ها مقاومت زیادی در برابر این پروژه نشان داده اند که بلغارستان بارها از طریق مرگ، تبعید و مصادره به مقاومت پوماک ها پاسخ داده است.

همراه با رژیم کمونیستی، پوماک های بلغارستان در سرشماری ها در میان جمعیت بلغارستان قرار گرفتند. از این رو جمعیت پوماک ها همیشه مورد بحث و مجادله بوده است. ارقام مختلفی برای تعداد پوماکها آورده شده است و دقیق ترین برآورد حدود ۲۵۰ هزار نفر است. آنها بیشتر در کوههای رودوپ، منطقه اسمولیان و هاسکوو-کرجالی زندگی می کنند.

پوماک‌ها نماد آسیمیلاسیون مسلمانان در بلغارستان هستند
پوماک‌ها نماد آسیمیلاسیون مسلمانان در بلغارستان هستند

رومن‌ها

رومن ها که در بین کشورهایی که در آن زندگی می کنند از محروم ترین گروه ها محسوب می شوند و ادعاهای مختلفی در مورد ریشه های آنها وجود دارد، در زبان مردم ترکیه با نام “کولی”  شناخته میشوند. با این حال، بدلیل بار تحقیرآمیزی که این کلمه دارد، آنها دوست دارند “رومن” خطاب شوند.

رومن ها در آناتولی با نام هایی مانند “پوشا(بوشا)، میرتیم(مطرب)، کاراچی، قبطی، ارابه‌چی(ماشینچی)، الکچی(غربالگر) و کوچر(مهاجر) شناخته می شوند. همچنین، آنها در برخی از مناطق آناتولی مرکزی به “ابدال” معروف شده اند. در برخی مطالعات آکادمیک نوشته شده است که رومن ها در قرن یازدهم از قاره هند به مناطق مختلف جهان مهاجرت کردند، در این رابطه، در اواخر قرن یازدهم، آنها از طریق آناتولی به جغرافیای بالکان و اروپای غربی منتقل شدند.

برخی از رومن ها که به دلیل زندگی و فرهنگ خود از اجتماعاتی که در آن زندگی می کردند، طرد میشدند، در دوره امپراتوری عثمانی دین اسلام را پذیرفتند. گفته می شود که این تصمیم به منظور دستیابی به اندک موقعیتی سودمندتر در جامعه و دولت نسبت به هم نژادهای غیر مسلمانشان اتخاذ شده است. مشخص شده است که آنها در دوران امپراتوری عثمانی از شرایط زندگی راحت تری برخوردار بودند.

پس از تأسیس دولت بلغارستان، رومن ها نیز مانند سایر جوامع اقلیت مدام تحت فشار و آزار و شکنجه دولت قرار گرفتند. در مورد جمعیت اقلیت رومن که در بلغارستان زندگی می کنند، اعداد مختلفی ذکر شده است. بر اساس داده های دولت بلغارستان، جمعیت این اقلیت در حدود ۳۷۰ هزار نفر است. با این حال، در میان جوامعی که در بلغارستان زندگی می کنند، گروه قومی که بیشترین میزان زاد و ولد را دارند، رومن ها هستند.

تخمین زده می شود که تعداد واقعی آنها بین ۶۰۰ هزار تا ۸۰۰ هزار نفر باشد، زیرا در طی سالها، شرایطی مانند پنهان نگه داشتن هویت آنها و عدم انعکاس ارقام واقعی توسط دولت به دلیل آسیمیلاسیون سیستماتیک وجود دارد. منابع محلی بیان می کنند که میزان جمعیت مسلمانان در بین رومن ها حدود ۲۰۰ هزار نفر است.

بیشتر رومن ها زندگی مهاجری دارند. از ابتدای دهه ۵۰، برخی از آنها توسط دولت در پروژه بازگشت به اصل اسکان اجباری داده شدند. آنهایی که قبول نکرده و مقاومت کردند با فشار روبرو شدند. تخمین زده می شود که آنها بیشتر از اقلیت های ترک و پوماک قربانی آسیمیلاسیون هستند. علاوه بر این، مشخص شده که برخی از آنها بدلیل طرد شدن توسط جامعه اظهار میدارند که از گروه قومی ترک ها هستند. همچنین، کسانی که مسیحی هستند خود را بلغاری معرفی می کنند. رومن های مسلمان در مناطقی که اقلیت مسلمان وجود دارد و کسانی که مسیحی هستند در مناطقی که مسیحیان حضور دارند، زندگی می کنند. بنابراین، دین در تعیین مکانهایی که در آن سکنی می گزینند، مهمترین نقش را دارد.

دوره شاهزاده نشینی (۱۸۷۸ – ۱۹۰۸)

این منطقه که تا سال ۱۸۷۶ تحت حکومت امپراتوری عثمانی تحت استان دانوب اداره می شد، در طول جنگ های عثمانی و روسیه در سال های ۱۸۷۷-۱۸۷۸ توسط روس ها اشغال شد. با امضای پیمان برلین، این کشور به دو منطقه خودمختار تحت دولت عثمانی تقسیم شد. یک حکومت شاهزاده نشینی بلغار در شمال و استان روم ایلی شرقی در جنوب کوه های بالکان تأسیس شد. این دو دولت منطقه ای عملاً تحت کنترل بلغاری ها بودند.

هر دو منطقه در امور داخلی خود مستقل و در امور خارجی خود به دولت عثمانی وفادار ماندند. بلغارستان با بهره گیری از اوضاع دشوار امپراتوری عثمانی، در ۱۸ نوامبر ۱۸۸۵ با انجام یک کودتا استان روم ایلی شرقی را تصرف کرد. جمعیت مسلمانان نسبت به مسیحیان در هر دو منطقه تا قبل از جنگ ۹۳ برابر بود. اما به دلیل جنگ عثمانی و روسیه در سال های ۱۸۷۷-۱۸۷۸، تقریباً ۱ میلیون مسلمان از منطقه مهاجرت کرده و به سرزمین های آناتولی پناهنده شدند و با حوادث بعدی این تعداد افزایش یافت. با این حال، جمعیت بخش اقلیت علی رغم مهاجرت کماکان قابل توجه بوده است.

به عنوان مثال، تا سال ۱۸۸۱، اقلیت ترک مسلمان در مناطق شمال شرقی کشور ۶۵٪ اکثریت را تشکیل می دادند. پس از عقب نشینی نیروهای روسی از منطقه پس از جنگ ۹۳، بلغاری ها فعالیت بلغاری سازی و تبعید را علیه اقلیت مسلمان آغاز کردند، به روستاها حمله کرده، با کشتار مردم  زمین ها را مصادره کردند و مردم را مجبور به مهاجرت کردند. شاهزاده نشینی بلغارستان پس از اعلام مشروطه دوم در ۲۳ ژوئیه ۱۹۰۸، از هرج و مرج ایجاد شده بهره برده و در ۵ اکتبر ۱۹۰۸ اعلام استقلال کرده از امپراتوری عثمانی خارج شد.

دوره پادشاهی

امپراتوری عثمانی با پروتکلی که در ۱۹ آوریل ۱۹۰۹ در استانبول امضا کرد استقلال بلغارستان را به رسمیت شناخت و موضوع اصلی پروتکل حقوق اقلیت ها بود. براساس این پروتکل، بلغارستان اطمینان داد که اقلیت مسلمان از حقوق برابر با بلغارها برخوردار می شوند و حقوق اقلیت، آموزش و خدمات دینی ارائه خواهد شد.

طبق پروتکل استانبول، مفتی باشی که با تأیید دولت عثمانی منصوب شده و در بلغارستان حضور خواهد یافت، مسئول کنترل و نظارت بر امور مسلمانان بلغارستان است.

این مسئولیت شامل مسائل دینی، حقوقی، وقفی و آموزشی بود. بعدها، نهاد فاضی گری امپراتوری عثمانی توسط دولت بلغارستان منحل شد و بجای آن دفاتر مفتی گری در ۲۶ ژوئن ۱۹۱۹ تأسیس شدند.

دفاتر مفتی گری تحت نظارت و انتصاب وزارت امور مذهبی و فرقه های بلغارستان بودند و حقوق مفتی مسئول باید توسط دولت پرداخت می شد. اما حقوق مفتی ها و روحانیون پرداخت نشد. در دوره جدید، دولت بلغارستان دوباره شروع به تحت فشار قرار دادن اقلیت ها کرد.

پادشاهی بلغارستان به هیچ یک از تعهدات خود که در پروتکل وعده داده شده بود عمل نکرد و مدارس اقلیت مسلمان بدون حمایت دولت، با حمایت مالی مسلمانان و درآمد اوقاف، به فعالیت خود ادامه دادند.

جنگ‌های بالکان

کشورهای بلغارستان، صربستان، یونان، مونته نگرو و رومانی که زمانی تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی بودند، با حمایت کشورهای امپریالیستی در بالکان تأسیس شدند. روسیه به منظور افزایش فعالیت های استیلاگرانه در قلمرو امپراتوری عثمانی، اتحاد میان بلغارستان، صربستان، یونان و مونته نگرو فراهم کرد.

روسیه سپس برای رسیدن به هدف توسعه طلبی خود، این چهار دولت را تحریک کرد تا علیه امپراتوری عثمانی جنگ کنند. با اضافه شدن میل کشورهای بالکان برای اضافه کردن قلمروهای خود، این چهار کشور در پشت صحنه با رهبری روسیه در ۸ اکتبر ۱۹۱۲ به امپراتوری عثمانی اعلام جنگ کردند.

امپراتوری عثمانی در جنگ اول بالکان شکست بزرگی را متحمل شد و بلغارها همه سرزمینها تا چاتالجا را تصرف کردند و برای گرفتن استانبول دیگر رمقی باقی نمانده بود. در نتیجه توافق نامه ای که در ماه مه ۱۹۱۳ در لندن منعقد شد، خط میدیه-انز مرز بین بلغارستان و امپراتوری عثمانی شد.

قرقلرایلی و ادرنه به بلغارستان سپرده شدند. درست مانند جنگ ۹۳، جنگهای بالکان در سالهای ۱۹۱۲-۱۹۱۳ نیز برای ترکها یک فاجعه به تمام معنا بود. در طول جنگ، تقریباً ۲۰۰ هزار مسلمان، عمدتا ترک، پوماک و آلبانیایی کشته شدند و ۴۴۰ هزار نفر مجبور به مهاجرت به سرزمینهای آناتولی شدند.

جنگ بالکان دوم به دلیل درگیری بین کشورهای پیروز در جنگ، رخ داد. رومانی، که در این جنگ شرکت داشت، دوبروجای جنوبی را که اقلیت ترک در آن اکثریت بودند، از بلغارستان گرفت و تراکیه غربی، که تعداد قابل توجهی اقلیت ترک داشت، بدست بلغارستان افتاد.

پس از جنگ بالکان، کشتارهای بلغارستانی ها علیه اقلیت مسلمان ساکن در منطقه افزایش یافت و فعالیت های مسیحی سازی به ویژه علیه پوماک ها آغاز شد. پس از جنگهای بالکان، پیمان صلح استانبول بین امپراتوری عثمانی و بلغارستان در ۲۹ سپتامبر ۱۹۱۳ امضا شد، بلغارستان قبول کرد که اقلیت مسلمان از نظر دولت با بلغارها برابر خواهند بود و در خصوص آزادی آموزش و عبادت اطمینان داد.

ادامه دارد…

 

نویسنده: محمود یاشار

ترجمه از سایت فرهنگی مجرا

 

در همین رابطه بخوانید:

یکی از طولانی‌ترین امپراتوری‌های تاریخ چرا فروپاشید؟

سلسله حوادث فتح استانبول، ترس مسیحیت و کشف آمریکا

نخستین دریافت‌ها از افول عثمانی و مدارس ترجمه

همچنین ببینید

رویای ناکام سفر به استانبول برای دو هنرمند بزرگ غرب؛ داوینچی و میکل‌آنژ

پایگاه مطالعات عثمانی: تاریخ هنر و فرهنگ اروپا قطعا بدون اشاره به نام میکل آنژ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *