پایگاه مطالعات عثمانی: در حالی که نویسنده در بخش اول این مقاله به ضرورت مطالعات میان رشته ای در بررسی علویان ترکیه پرداخته بود در این بخش به رویکردهای مختلف به منابع تاریخی این جریان میپردازد. برای مطالعه قسمت اول کلیک کنید.
- تاریخ علویگری و منابع آن
۱.۱. تاریخ علویگری
رویکردهای چند وجهی و متفاوتی برای تاریخ و شکل گیری علویگری آناتولی وجود دارد. بسیاری از افراد از جمله علویان، چپها، الهیاتیها/محافظهکاران/ملیگرایان و کارشناسان خارجی آثاری در این زمینه تولید کردهاند. اهداف و روش شناسی این گروه ها به طور کلی با یکدیگر متفاوت است. بخشی از اقشار علویان، الهیاتیها و ملی گرایان که به این موضوع می پردازند، سعی می کنند با بازگرداندن تاریخ این جریان به دورههای اولیه تاریخ اسلام، موضوع پیرامون بحث های خلافت را تبیین کنند. محافل چپ این مشکل را بیشتر به عنوان یک جنبش مردمی انقلابی/چپ به قرائتی ایدئولوژیک پیوند میزنند. رویکردهای مذکور به دور از تبیین واقعیت تاریخی علویگری از نظر تاریخ و شکل گیری است. زیرا با بحث های متمرکز بر خلافت، تنها جریان قابل ردیابی تشیع است، نه علویان آناتولی. به همین ترتیب، رویکردهای چپ، سوسیالیستی و انقلابی، علویگری را از بافت تاریخی و واقعیت دینی/جامعه شناختی آن جدا می کند و آن را در خوانشهای ایدئولوژیک تاریخی محبوس می دارد. در این مرحله، به دور از پیش داوریهای قومی، فرقه ای و عقیدتی، تاریخ نگاری علمی به عنوان مرجع به ما این امکان را می دهد که بفهمیم علویگری در کدام روابط تاریخی، فرهنگی، سیاسی و مذهبی پدید آمده است. اگر این کار صورت نگیرد، بُعد اسلامی و فرهنگی علویگری همواره در همه سطوح قابل بحث و جدل خواهد بود.
بسیار مهم است که برای تبیین علویگری بر اساس مبنای علمی، تاریخ عثمانی و صفوی را با قرائتی متقارن بخوانیم. به همین ترتیب شناخت وضعیت ترکمانهای کوچ نشین در کانون سیاست و انتظارات این دو امپراتوری ضروری است. چنین رویکردی به ما این امکان را می دهد که بفهمیم علویگری با محتوایی غنی در مرزهای فرهنگ ترکیه شکل گرفته است. توده های کوچ نشین و رنجیده ترکمان که اداره مرکزی عثمانی دیدشان به آنها اکثرا به عنوان منبعی برای مالیات و سرباز بود، مورد تفقد دولت تازه تأسیس صفوی قرار گرفته و به سمت ایران جذب شدند. این تودههای بزرگ که نزدیک به پنجاه سال توسط پیران صفوی تحصیل کرده و وفادار بودند با راهنمایی و تبلیغ از بدنه اصلی ترکمانها با هویت قزلباش جدا شدند و به یک حوزه اعتقادی مستقل تبدیل شدند. در این فضای بسیار مساعد که با اعتقادات و سبک زندگی ترکمانان ایجاد شده بود، از یک سو، آیین نوحه خوانی کربلا ابزار ایدئولوژیک کاملی برای «انتقام گیری از یزید ظالم عثمانی» معرفی شد و از سوی دیگر جریانی دینی با تکیه بر شخصیت الوهیتمندانه حضرت علی(ع) و بر همین اساس، دیگر امامان پدید آمد.
ایدئولوژی قزلباش که با تلاش پدربزرگ شاه اسماعیل، شیخ جنید و پدرش شیخ حیدر شکل گرفت، توسط او به بالغ ترین نقطه خود رسید. شاه اسماعیل تمام عناصر این تفکر را در اشعار خود که با نام مستعار خطایی سروده است منعکس کرد و اشعار شاه به مهمترین ماده مکتوب دکترین قزلباش تبدیل شد. خطایی در یکی از شعرهای خود راه قزلباش را چنین می ستاید: “وقتی دلش کوه نباشد و سینه اش مانند لعل غرق خون/ لیاقت قزلباش شدن را ندارد”. در چنین فضایی خانقاه صفوی مستقر در اردبیل یک مکانیسم تبلیغاتی بسیار قوی و پایدار ایجاد کرد. همانطور که از دفاتر مهمه عثمانی فهمیده می شود، وظایف اصلی خلفا تبلیغ برای قزلباشها، تشویق قزلباش ها به شورش و نیز جمع آوری کمک برای صفویان بود. این اقوام قزلباش در واقع حلقههایی از یک خط ارتباطی ایمانی عمل میکردند. اما در این ترابط ایمانی، باورهای محلی پیش از اسلام با سایر باورهای شمنیسم باستانی بوزقیرها آمیخته شد و جلوه ای شیعی بر روی آنها اعمال شد. اما این تشیع در این مرحله به حد ممکن از تشیع دوازده امامی که بعداً در ایران حاکم خواهد شد فاصله دارد.
نهضت قزلباشها و خصلت نظامی دولت صفوی که پس از آن تأسیس شد، امپراتوری عثمانی را از جهات مختلف آشفته کرد. اینکه بخش قابل توجهی از ترکمانان عشایری که پایگاه اجتماعی این جنبش بودند، اتباع عثمانی بودند، تلاش دولت تازه تأسیس صفوی برای گسترش به سمت غرب و تضاد بین عقیده قزلباش و سنی گرایی مستقر باعث شد تا دولت عثمانی اقدامات جدی و شدیدی انجام دهد. با به قدرت رسیدن یاووز سلطان سلیم به سلطنت عثمانی، سیاست ضد قزلباش/صفویه به یک سیاست رسمی دولتی تبدیل شد. یاووز سلطان سلیم برای جنگ احتمالی و محاکمه قزلباش ها از علما درخواست حمایت کرد و علما به این درخواست پاسخ مثبت دادند. دیدگاههای شیخالاسلام ابن کمال نمونهای بارز از نگاه علمای عثمانی به دیدگاهها، جنبش و حامیان شاه اسماعیل است. فضای ایجاد شده توسط شاه اسماعیل نیز باید در شخصیت فتاوای علمای عثمانی تأثیر گذاشته باشد.
از این جهت، ابن کمال سخنان علمای اسلامی پیش از خود را که کفر محسوب نمیشد، اما میتوانست به کفر منتهی شود، کفر میداند و این را فرآیند را مبتنی بر رافضی گری تبیین میکند. او جهان فکری شاه اسماعیل را چنین خلاصه میکند: “داستان بدسیرت و فاسد فوقالذکر که در آن برای صاحبان عقل عبرت فراوان است. اگر کامل نوشته شود بیش از گنجایش کتابها است. اما خلاصه آن چنین است: مفسد فاسد نهاد و ملحد بداعتقاد بود، او سفک دماء را تبدیل به عادت کرده بود. او حماء محارم را مراعات نمیکرد. هتک ستور(پرده دری)، فتک سرور(شادی از روی نفس) و سایر فجور را با رغبت انجام میداد. از هیچ یک پرهیز نمی کرد. مذهب بی اصل شیعه، عوامی که از انام اضل (گمراه تر)هستند. او با دام شکار میکرد. آنها درباره حضرت علی(ع) و بغض با سایر خلفای راشدین افراط می کردند. حلال کردن حرامها عادت آنان است. آنها مخفیانه اصحاب کرام و سایر عالمان دینی برجسته را سب میکنند.” این فتوای ضد قزلباش/صفویه به رهبری ابن کمال به مرور زمان به سنت تبدیل خواهد شد و علمای بعدی با صدور فتواهایی با همین مضمون سیاستمردان را از جهت مبنای فقهی برا کردارهای خود آسوده خاطر خواهند کرد. سیاستهای صورت گرفته در حمایت از این فتواها، آزار و اذیت قزلباشها و عناصر وابسته، بزرگترین مانع بر سر راه نهادینهسازی و مشروعیت دینداری علوی بود. اراده و تخیل مذهبی مسلط اهل سنت اجازه شکل گیری حوزه های مشروعیت خارج از خود را نمی داد. البته، این یک برنامه منحصر به فرد برای سیاست عثمانی نیست. قرون گذشته و دوره های بعدی شاهد بحران های مشروعیت مشابهی بوده است. طردی که امروزه جامعه علوی در هر سطحی در معرض آن قرار دارد تا حد زیادی ناشی از اثرات روانی سنی گرایی عثمانی است.
یکی از اشعاری که صفات الهی را به حضرت علی(ع) نسبت می دهد این است:
در زمین و آسمان تو حیدر کرارهستی یا علی / روز محشر ساقی ابرار هستی یا علی
اولی و آخری و ظاهری و باطنی/ یار هویدا ز عقل اول هستی یا علی
تو بودی وقتی هنوز حضرت آدم خلق نشده بود/ تو بودی وقتی خلق دو جهان آفریده نشده بودند
مراد و مقصود این بنده خطایی تو هستی/ وقتی به منشا هم مینگرم تو را میبینم یا علی.
اسماعیل که تجلی الهی را در خود می بیند این گونه بیان می کند:
یقین بدان چه کسی خدایی هست خطایی
محمد مصطفایی(ص) هست خطایی
از نسل جنید و صفی، فرزند حیدر
علی المرتضایی هست خطایی
به عشق حسن(ع) وارد میدان شده
حسینی هست خطایی
۱.۲. منابع علویگری
ماهیت منابعی که علویگری به صورت گروهی، اجتماعی یا فرقه ای بر آن استوار است، یکی از مشکلات اصلی مورد بحث علویگری است. نگاه بیرونی بدون ذره ای تردید ادعا می کند که علویگری فرهنگی شفاهی است و منابع مکتوب ندارد. این رویکرد اگرچه حظی از حقیقت را در ذات خود دارد، اما کاملاً صحیح نیست. علویگری بدون شک منابع مکتوب نیز دارد. به هنگام بحث از منابع مکتوب علویان معقولتر است که این منابع را در چارچوب شرایط و موقعیت خود در نظر بگیریم، نه اینکه آنها را با گروههایی مانند اهل سنت و تشیع که دارای کتاب و سنت علمی هستند، مقایسه کنیم.
عرضه علویگری در عرصه عمومی راه را برای بسیاری از تحولات جدید هموار کرد. تصویر منفی که پیرامون هویت علوی شکل گرفت و برچسبهایی که به جامعه علوی نسبت داده میشد در این روند کمرنگتر شده است. یکی از مهمترین کمکهای این فرآیند، کشف آثاری است که برخی از آنها در دست ددههای علویان و برخی در کتابخانههای نسخ خطی است و با نامهایی مانند بویروکها(فرامین)، ولایتنامه ها، حُسنیه، شرح خطبه البیان، فضیلت نامه، فتوت نامه، بنده جبار، نفس و گفته ها شناخته میشوند. اما این آثار به دلایلی از جمله اینکه جامعه علوی بکتاشی دارای سبک زندگی بسته بودهاند -که با دوره جمهوریت وارد روند شهرنشینی شدند- و از سوی دیگر میزان سواد خواندن و نوشتن به ترکی عثمانی در جامعه ناچیز بود، قابل استفاده عمومی نبودند. همچنین برخی ها به منابع فوق الذکر، تعلیمات بکتاشی نوشته نجیب عاصم، مولودی های نوشته شده برای حضرت علی(ع) از نویسندگان علوی، فضیلت نامه امام علی(ع) از یمینی و حدیقه السعداء و مقتل الحسین از فضولی را نیز اضافه کرده اند.
این آثار در دوره های مختلف توسط پژوهشگران و مؤسسات انتشاراتی وابسته به جامعه علوی بکتاشی منتشر شده است. از پرمخاطب ترین منابع، بویروکهایی است که در زمان های مختلف توسط صفر آیتکین، فواد بوزقورد، عادل علی آتالای و محمد یامان تهیه و منتشر شده است. اینها شناخته شده ترین و خوانده شده ترین بویروکها در بین مردم هستند. در این تحقیق بویروکهای منتشر شده توسط فواد بوزقورد و عادل علی آتالای را مبنا قرار خواهیم داد.
در ادامه تحولات و تلاشهای اخیر برای استقبال از جامعه علویان، ریاست امور دینی این آثار را با عنوان کلاسیک های علوی-بکتاشی منتشر کرده است.
تعجب آور نخواهد بود گروه هایی مانند جامعه علوی – بکتاشی، که به درک شفاهی و باطنی از دین منتسب هستند، از نظر منابع چندان غنی نباشند. در کشوری که از دوره سلجوقی، درک مسلمانان سنی را به عنوان یک باور دولتی پذیرفته است، دشوار است تصور کنیم که کتاب هایی که آثار دوران جاهلیت و سایر عناصر را منعکس می کنند، رواج یافته و قابل تحمل باشند. موضع سیاسی و مذهبی در برابر این فرهنگ ها که به عنوان سبک های اعتقادی رقیب تلقی می شوند، موضوعی است که باید در این زمینه مورد توجه قرار گیرد. بی شک شرایط آن دوره، به ویژه فعالیت های باطنیان، ساختار سیاسی را باید به سوی چنین واکنشهایی سوق داده باشد. بنابراین، هنگامی که شرایط به عنوان یک کل در نظر گرفته شود، درک روند این رویداد آسان تر خواهد بود.
یکی از اساسی ترین عناصر عقاید علویان، «قیرقلار جمعی» است که نمونه جالبی در این زمینه است. در منابع شیعه و سنی از واقعیت تاریخی «قیرقلار جمعی» اطلاعی در دست نیست و هیچ راهی برای تایید این موضوع وجود ندارد. در حالی که برخی از رهبران عقاید علویان ماهیت اسطوره ای/خرافاتی «قیرقلار جمعی» را می پذیرند، همچنان آن را یکی از عناصر اصلی عقیده علوی می دانند. این مثال جالبی است که نشان می دهد ارزش علمی و ارزش عملی منابع در یک سطح نیستند.
کتب مذکور منابع خاص جامعه علوی بکتاشی بوده و با روحیه علوی بکتاشی شکل گرفته است. در این میان صحبت در مورد بویروک ها، مناقب نامه ها، دیوان های شعرای علوی-بکتاشی و ددهها مفید خواهد بود، چرا که آنها نمایانگر سنت زندهای هستند که به دلیل ارجاعات فراوان در نزد علویان، ارزش عملی و بالفعل قوی تری دارند.
۱.۲.۱. بویروکها
این اثر(ها) که به بویروک امام جعفر یا به طور خلاصه بویروک معروف است، یکی از پرخواننده ترین کتاب ها در میان علویان است. این کتاب که قرن ها دست به دست در حال انتقال بوده، به عنوان اثری توضیح دهنده و تکمیل کننده قرآن تلقی شده است. اصول اعتقادی علویان در بویروکهایی که منسوب به امام جعفر و شیخ صفی است جای می گیرد. این کتب که در بین مردم به نام بویروک شهرت بیشتری دارند عبارتند از: مناقب امام جعفر صادق(ع)، خطبه دوازده امام و مناقب سید صفی. این کتابها که بیش از بکتاشیان در میان گروههای قزلباش منتشر شده، عموماً حاوی اطلاعاتی درباره آداب و ارکان «طریق» است. بویروک(ها) در ماهیت، منشور علویان است زیرا شامل عقاید، اصول، آداب، مراسم و اساطیر علوی است.
بویروک هایی که مشتمل بر عقاید و اعمال سیره علویان است، ویژگیهای طریقت را در چارچوب عرفانی بیان می کند. ایمان، «قیرقلار جمعی»، اصحاب، چهار در، اسرار حق، مربی، مرشد، طریقت، سه سنت و هفت واجب، ۱۸ باب منسوب به حضرت محمد(ص) همگی محتواهایی هستند که به طور کامل عملکرد و توسعه یک فرقه را توصیف میکند.
اگرچه بویروک ها منبع اولیه اعتقاد علوی-بکتاشی است، اما ارزش عملی آنها را نباید از نظر یک علوی معتدل زیاد دانست. اخیراً امکان تکثیر این آثار با چاپ و رسیدن به توده های بزرگ فراهم شده است. قبلاً این کتابها در دست ددههای علوی و افراد محدودی بود.
۱.۲.۲. مناقبنامهها و ولایتنامهها
مناقب نامه ها و ولایت نامه ها در سنت علوی – بکتاشی اهمیت زیادی دارند. مناقب حاجی بکتاش ولی، ولایت نامه ابدال موسی، ولایت نامه سیدعلی سلطان، ولایت نامه سلطان شجاع الدین، ولایت نامه اوتمان بابا، ولایت نامه قویون بابا، ولایت نامه دمیر بابا، مناقب ولی بابا، اولین مناقب و ولایت نامه هایی هستند که در این معنا به ذهن می رسند.
در میان مناقبنامه ها، بیشک خواندهشدهترین و معروفترینشان مناقب حاجی بکتاش ولی است. آنچه این اثر را بیش از بقیه مهم می کند این است که در مورد افسانههای حاجی بکتاش، رهبر خود فرقه صحبت می کند. در حالی که این مناقب نامه اعتقادات علوی-بکتاشی را پایه گذاری کرده است، بیشترین ارجاعات را نیز دارد.
به دلیل ساختار کلی آن، از آنجایی که در مورد معجزات حاجی بکتاش و حالات منسوب به او صحبت می کند، اعتقاد و عبادت به طور سیستماتیک ذکر نشده است، اما می توان از نحوه انتقال وقایع و ارتباط آنها با یکدیگر سرنخ هایی از حاج بکتاش و سنت های مذهبی را که از آن آمده، پیدا کرد.
مقالات حاجی بکتاش ولی با فصل اول که مردم را به چهار گروه عابد، زاهد، عارف و محب تقسیم میکند شروع شده، اصل عرفان، مراتب شریعت، و مراتب طریقت، مراتب عرفان، مراتب حقیقت، جواب عرفان، حالات شیطان و درک توحید مراتب عرفان را شرح داده و سپس با بخش توصیف صفات حضرت آدم به پایان می رسد.
اگرچه زمان دقیق نگارش مقالات مشخص نیست، اما برخی از محققان معتقدند که تالیف اثر بین سالهای ۱۴۸۱ تا ۱۵۰۱ انجام شده است، چراکه از بایزید دوم به عنوان حاکم آن زمان یاد شده است. اگر این تاریخ صحیح باشد، باید پذیرفت که این مقالات دو قرن پس از مرگ حاجی بکتاش ظاهر شده است. برخی از روشنفکران علوی نیز با توجه به محتوای آن مدعی هستند که مقالات در دوره های بعد تحت تأثیر تسنن پدید آمده است.
۱.۲.۳. شعرای علوی و دیوان آنها
شاعران علوی بکتاشی رسالت بسیار مهمی در بیان، تبیین و دفاع از الگوی اعتقادی علوی بکتاشی دارند. در واقع، این شاعران به عنوان رهبران مذهبی علوی-بکتاشی مورد احترام هستند. سخنان و انفاس هفت شاعر بزرگ این سنت، نسیمی، خطایی، فضولی، پیرسلطان ابدال، قول همت، یمینی و ویرانی، مهمترین مطاالب مکتوب عقیده علوی بکتاشی را تشکیل می دهد. اشعار این شاعران با مضمونی عرفانی توسط ددههای جمعخانه های علوی حاشیهنویسی میشود و در شکلگیری تعلیم و تربیت و شور دینی جامعه علوی – بکتاشی کاربرد فراوانی دارد. بویژه انفاس خطایی(شاه اسماعیل) و پیرسلطان ابدال در این زمینه اهمیت فوق العاده ای دارد. این اشعار که در جمعخانه ها، سماع و مجالس دیگر همراه با باغلاما اجرا می شود، از نظر پیروی از شور مذهبی جامعه علویان و حفظ آن حائز اهمیت فوق العاده ای است.
از نظر ما علویگری یکی از قوی ترین سنت های دینی است که خود را از طریق موسیقی و ساز بیان می کند. موسیقی علوی فقط یک ژانر موسیقایی نیست که از تصانیف و اشعار تشکیل شده باشد و دارای ارزش آهنگین باشد. در این زمینه، باغلاما ارزش زیادی دارد. چنانچه در محیط های علوی به باغلاما «ریسمان قرآن» می گویند.
مسلم است که هفت شاعر بزرگ یاد شده در شکل گیری سنت علوی بکتاشی تأثیر تعیین کننده ای داشته اند. جالب اینجاست که این هفت شاعر پیشینه مذهبی همگنی ندارند. نسیمی دارای عقاید حروفیه، خطایی دارای عقاید قزلباش و فضولی دارای عقاید شیعی هستند. از نظر شاعران دیگر این تفاوت کم و بیش چشمگیر است. در اینجا به نوعی ساختار ترکیبی/تطبیقی برمی خوریم که سطوح مختلف تشیع را گرد هم می آورد. برخی از محققان این ساختار ترکیبی/تطبیقی را کمی فراتر برده و آن را به شمن، مزدائیسم، مانوی، فرقههای آناتولی باستان، عناصر مسیحی و عناصر حشاشین گسترش میدهند. به هر حال شاعران علوی – بکتاشی در حد منابع اولیه هستند تا بتوان ردپای این باورها را دنبال کرد.
این که این هفت شاعر که سنت علویان را متحول کردند و در هم آمیختند، دارای فرقه ها و روحیات مختلف بودند، باعث شد که دینداری علویان، چنان که در بالا گفته شد، ماهیتی رنگارنگ و پیچیده به خود بگیرد. از سوی دیگر، تداوم سنت در قالب شفاهی به جای کتبی، این ساختار هم افزایی را تقویت کرد. تحلیل هایی که بدون اطلاع از مؤلفه های سنت علویان انجام شده، این وضعیت را متناقض و مشکل زا توصیف کرده اند.
اشعار ادبیات علوی بکتاشی عموماً با نام هایی مانند نفس، دِییش(روایت)، گلبانگ، ترجمان، دوازده امام، دوریه و مرثیه تالیف شده اند، این آثار توسط ددهها با محتوای دینی/عرفانی در تمامی سطوح از جمله مراسم جمع خانه ها، در جهت ارشاد و توسعه جامعه علویان مورد استفاده قرار میگیرند.
۱.۲.۴. ددههای علوی
مهم ترین منبعی که علویگری را به امروز رسانده اند، بی شک ددههای علوی هستند که با زیست و شرح و تعلیم خود، سنت علوی را به امروز رساندهاند. ددههای علویان که کارکردهای اساسی زنده نگه داشتن عقاید علوی در جامعه، انتقال آن به نسل های جدید، تنظیم امور حقوقی جامعه علوی، تامین صلح و عدالت، رفع منازعات و مشکلات و تضمین تداوم اخلاق و ارکان علویان را بر عهده داشتند، نمایانگر جنبه شفاهی و پویایی علویگری هستند.
به نظر می رسد نمی توان بطور دقیق ارزش عملی مناقب نامه ها، ولایت نامه ها و بویروک ها را که منابع اصلی اعتقاد و سنت علویان هستند، مشخص کرد. بنابراین دده علوی که این منابع را با انباشت و سنت موروثی خود ترکیب می کند، سرچشمه زنده و گویای علویگری است. دده علوی به دلایلی از جمله ادعای سید بودن، مرجع دینی، اجتماعی و حقوقی بودن و جنبه کاریزماتیکی که از پدر به پسر منتقل میشود، بر جامعه علوی حاکمیت مطلق دارد. پس صاحب و حافظ واقعی سنت ها، ددهها هستند. با این حال این وضعیت برای جامعه سنتی علوی که با فرهنگ شهرنشینی مواجه نشده اند، مورد بحث است. با مهاجرتهای دسته جمعی به شهرهای بزرگ، نسل های جدید نتوانستند در مراسم جمع خانه های علویان شرکت کنند و به دلیل آموزش مدرن و سکولاری که با آن سر و کار داشتند، نتوانستند درک دینی را که ددههای علویشان درچارچوب اسطوره ای-خرافی ارائه می کردند، اتخاذ کنند. این وضعیت عملاً روشنفکران علوی را به رهبران افکار جدید جامعه علوی به ویژه در شهرهای بزرگ تبدیل کرده است. البته این رابطه جدید به عنوان حلی برای مساله دده ها نبوده است، زیرا رابطه مرشد-طالب (دده-طالب) بین جامعه علوی و دده علوی، بین روشنفکر علوی و جامعه علوی مورد بحث نیست. از این رو طرحی با عنوان «ددههایی با مدرک تحصیلی» که به نسل های علویان عقاید و اعمال علویت را می آموزد، مطرح شده است. ما نمی توانیم پیش بینی کنیم که این پروژه که هنوز از چارچوب نظری فراتر نرفته است، در آینده چه نتیجه ای خواهد داشت. زیرا اقتدار و کاریزمای یک دده سنتی علوی و حدود اقتدار احتمالی که یک دده دارای مدرک می تواند بر جامعه علویان ایجاد کند نیز ناشناخته است.
باید اعتراف کرد که انبوه کتاب ها و مطالبی که در نتیجه انفجار ادبیات از دهه ۸۰ تا به امروز پدید آمده اند، فرصت زیادی برای درک این روند نمی دهد. به خصوص بحث های هویت محور این تصور را ایجاد می کند که دستور کار علوی و جامعه علوی به طور فزاینده ای از همگن بودن فاصله دارند. سیر تحول رویدادها به حدی غیر قابل تفکیک شده است که برخی محققان حدود ۱۲ هویت مستقل علوی را تا کنون شناسایی کرده اند. در شرایط عادی، انتقال فرهنگ شفاهی به صفحه نوشتاری، دفاع، درک و توجیه آن فرهنگ را تسهیل می کند. استقرار، نهادینه شدن و دفاع از فرهنگ اهل سنت چنین خط توسعه ای را به نمایش گذاشت. علمای اسلام، متکلمان، فقیهان و… به منظور پاسخگویی به سؤالات و حملات مخالفان اسلام از یک سو، و تسهیل فهم دین اسلام برای مسلمانان از سوی دیگر، تلاش کرده اند تا فرهنگ اسلامی را به صورت مکتوب بیان کنند. این گونه بود که میراث عظیم فرهنگی اهل سنت که امروز در دسترس ما قرار دارد شکل گرفت. به رغم این تجربه در مورد اهل سنت در علویان عکس آن تجربه شده است. با افزایش تعداد نشریات و موارد چاپی علویان سردرگمی در مورد آنها نیز افزایش یافته است. سردرگمی مورد بحث نه تنها برای دانشگاهیان اهل سنت که سعی در درک این واقعه از بیرون داشتند، بلکه برای خود علویان نیز مطرح بود. در حالی که یک نویسنده علوی، علویگری را به عنوان تفسیری دینی از اسلام در چارچوب اسلام معرفی می کند، نویسنده علوی دیگری می تواند علویگری را به عنوان یک هویت فرهنگی و با رویکردی کاملاً خارج از اشارات دینی معرفی کند. وقتی رویکردهای سیاسی را که بیشتر آنها چپ و سیاسی هستند به این تعاریف اضافه کنیم، شرایط دشوارتر هم می شود.
- درک علویگری از دین
ضمن آشکار شدن فهم دین علویگری، باید به خوبی مشخص شود که منظور چه نوع فهم دینی است. در اینجا با یک گزینه متدولوژیک رایج و دو وجهی مواجه می شویم. اولین مورد این است که مسئله را یک باور، نظام اعتقادی و سنت فقهی بدانیم. دوم این است که موضوع را حوزه عملی دینداری ببینیم که زیست، تجربه و مشاهده می شود. در مورد علویگری، بدیهی است که باید گزینه دوم را ترجیح داد. علویگری عموماً بر اساس نگرش جامعه علویان به نماز، روزه، عبادات و اعمال قابل مشاهده و موضوع بحث بوده است. بیتردید قرون گذشته، درک عثمانی از دین و تجربیات و فرآیندهای جامعهشناختی به شکلگیری این رویکرد کمک زیادی کرده است. در حالی که بیشتر در چارچوب اعتقادات و اعمال به موضوع می پردازیم، هر از چند گاهی به حوزه های فقهی/عملی نیز باید بپردازیم. اختلافات فقهی و اجتهادی عموماً در سنت اسلامی قابل تحمل بود. بحث و گفتگو با محوریت رابطه ایمان و عمل، یکی از مباحث مطرح شده در جامعه اسلامی از دوران اولیه اسلام بوده است.
همانطور که قبلاً گفته شد، علویگری نظام مکتبی کاملی مانند تسنن و تشیع ندارد. در بررسی علویگری، که از نظر ویژگی ساختاری، به جای یک فرقه مستقر، تصور ساختاری عرفانی را می دهد، نه بر اساس “اصول دین” (که در بررسی هر فرقه ای مطرح می شود) بلکه باید در مقیاس آداب و ارکان و از جمله اعتقادات رفتار کرد. همانگونه که نمی توان در مورد عقاید نقشبندیه و قادری که ساختارهای صوفیانه هستند حرف زد، نمی شود از این چارچوب برای علویگری- بکتاشیسم نیز صحبت کرد. همانطور که اشاره شد، علویگری در محل های عشایری به عنوان یک درک مذهبی مناسب با بافت اجتماعی و فرهنگی توده های عشایر شکل گرفت. ترکان پس از پذیرفتن دین اسلام به صورت دسته جمعی با گردش در حوزه فرهنگی ایران به آناتولی آمدند. علویگری با تعبیر اهل سنت از اسلام که درک مستقر و مدرسه محور از دین را توسعه می دهد، متفاوت است. کارشناسان الهیاتی که به نحوی به این موضوع علاقه دارند، به ویژه مورخان مذاهب، باید این ساختار چند وجهی را در نظر بگیرند. چراکه در مطالعه مدرن مذاهب، رویکرد سنتی را که تاریخنگاری، قوانین، هنجارها و متعلق به دین بودن یا عدم تعلق به دین را تعیین میکرد، کنار گذاشته میشود. در مطالعات مذاهب گروه های دینی که بر اساس منابع خود سعی در شناخت، تحلیل و تصویرسازی از ساختار و بافت موجود داشتند، به سمت ساختاری که جوامع و مذاهب را تحقیق میکنند، تکامل یافتند. چنین رویکردی بدون شک ضعف شناخت توسط دیگران را کنار خواهد گذاشت. در مقابل، یک روش شناسی نمی تواند بدون تعصبات عمیق و رویکردهای جانبدارانه در تعریف سنت و دین داری علوی باقی بماند.
درک علویان از دین که موضوع تحقیق برای مجامع مختلف علمی شده است از نظر خود علویان و برای محققانی که از بیرون به این واقعه علاقه دارند، موضوعی کاملاً جدید است. برخی از حوزه های علویگری، باور، ارکان، آداب، مؤلفه های این باور، روابط آن با فرهنگ های باستانی، وضعیت آن از نظر حکومت مرکزی عثمانی در طول دوره عثمانی، فعالیت های سیاسی، روابط آن با سلسله صفوی، شورش ها و … موضوع تحقیقات در سطوح مختلف بوده است. اما با عرضه علویگری در عرصه عمومی، در مجموع مسئله تفاهمات دینی موضوع بحث شد. علویگری اصطلاحا با دور ماندن از بحث های الهیاتی به عنوان یک سنت بالفعل به امروز رسیده است. مبنای نظری درک دین این تصور را به وجود میآورد که بیشتر تحت فشار تودهای دوران مدرن شکل گرفته است. یکی از دلایل عدم رسیدگی به این مشکل بر مبنای نظری این است که تاریخ نگاری ما عموماً تاریخ نگاری دولت محور بوده و همیشه دولت را در مرکز توجه قرار داده است. ما بر این عقیدهایم که نگاه مدنی و دانشگاهیتر ما را قادر میسازد تا درباره علویگری، به جای امنیت محوری، بهعنوان انسانمحوری، دین و فرهنگ تحقیق کنیم.
درک اسلام با خصلت صوفیانه که از نخستین دوره های اسلامی شدن با آن مواجه شده و آن را پذیرفته و با ساختارهای اجتماعی خود تطبیق دادند، زندگی دینی علویان را از گذشته تا امروز به حدی شکل داده است که علویان همه چیز را وقف این عرصه کرده و مفاهیم عبادی خود را عموماً در قالب الگوهای تصوف و طریقت شکل داده اند. به همین دلیل، «جمع» را که یکی از آداب ذکر است، به عنوان عبادت اصلی پذیرفتند. در این زندگی اسلامی که تحت تأثیر تصوف شکل گرفت، تیپ های شخصیتی قام و اوزان(شاعران) که در جهان ترک قبل از اسلام دیده می شد، جای خود را به ددهها، باباها و آتاها داد. در حقیقت به افرادی که وارد طریق علویگری شده و از احکام طریقت پیروی می کنند صوفی نیز گفته می شود. ویژگی های تصوف در بویروک به تفصیل بیان شده است. علت اصلی توسعه ساختار اجتماعی در علوی ـ بکتاشیسم در قالب رابطه دده ـ طالب همین روحیه عرفانی است. این جوهر تصوف در حالی که در بکتاشیسم به صورت مراحل درویشی نمود پیدا میکند، در علویان به صورت عضویت مستقیم در گروه ظاهر می شود.
همان طور که از چارچوبی که توضیح داده شد فهمیده می شود، در هر صورت باید به علوی ـ بکتاشیزم در قالب خودش پرداخته شود. گرچه ماهیت موضوع همین است، اما تلاش هایی نیز برای تدوین علویگری در چارچوب الهیات، البته به تعداد محدود، صورت گرفته است.
توجه به فهم دین علویگری تحت عناوین اصلی، فهم موضوع را آسان می کند. وقتی صحبت از بافت اعتقادی علویان می شود، بدون شک اولین چیزی که به ذهن متبادر می شود طبقه بندی سه گانه در قالب “الله-محمد-علی” است. این طبقه بندی عقیده علوی-بکتاشی را تشکیل می دهد. علاوه بر این، عموماً پذیرفته شده است که علویگری سه مؤلفه اساسی دارد. که اینها، عقاید عمومی اسلامی، اعتقادات برخاسته از تشیع و عناصر عرفانی هستند. از سوی دیگر گلپینارلی در دو عنوان به عقاید علوی ـ بکتاشی می پردازد که عبارت است از: خرافات اسطوره ای/افسانه ای که پیرامون حضرت علی(ع) شکل گرفته و بشری است. با توجه به اینکه برای شناخت عقاید علوی بکتاشی و درک کلی دین، بررسی نظرات آنها در مورد الله، پیامبر(ص)، علی(ع)، اهل بیت، قرآن و عبادت کافی است، توضیحاتمان در مورد این موارد محدود خواهد شد.