Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 96

Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 98

Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 260

Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 262

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 283

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 351

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 353
علوی‌گری آناتولی، نمونه ای از دینداری مردمی: تاریخ، باورها و اعمال- قسمت اول – مطالعات عثمانی

علوی‌گری آناتولی، نمونه ای از دینداری مردمی: تاریخ، باورها و اعمال- قسمت اول

پایگاه مطالعات عثمانی: از ربع آخر قرن بیستم، علوی‌گری به یکی از موضوعات مورد بحث در ترکیه تبدیل و بحث روز شده است. به خصوص دهه ۱۹۸۰ و روندی که تا امروز ادامه دارد، شاهد انواع و اقسام جلوه های تحولات سیاسی، فرهنگی و ادبی این بحث بوده است. اولین وجهه علوی‌گری که در عرصه عمومی ظاهر شد، عموماً جنبه سیاسی آن بود که آمیخته با جنبش‌های چپ و سوسیالیستی بود. به همین دلیل در دهه ۶۰ و ۷۰ که چپ‌گرایی در اوج محبوبیت بود، علوی‌گری با چهره ای چپ، سوسیالیستی و انقلابی، خود را به عرصه عمومی عرضه کرد. با فروپاشی ساختارهای سوسیالیستی در بلوک شرق در پایان دهه ۸۰، سوسیالیسم ویژگی خود را به عنوان دستور العمل نجات علویان از دست داد و روشنفکران علوی تلاش‌ها و مبارزات خود را در خدمت جامعه علوی که خاستگاه آنان بود، عرضه کردند. با این حال، این دوره جدید به این معنا نیست که تصویر علوی‌گری در عرصه عمومی از سیاست به حوزه مذهبی و فرهنگی به معنای مطلق تغییر کرده باشد. زیرا همان روشنفکران علوی عموماً تحت تأثیر تجارب سیاسی گذشته خود در فهم علوی‌گری بودند. مهم ترین و بارزترین ویژگی این دوره جدید تشدید بحث های هویتی است.

روشنفکران علوی با تجربه تشکیلاتی که از سیاست به ارمغان آوردند، در مدت کوتاهی پیشگام تأسیس تشکل‌های مردمی، انجمن ها، بنیادها و…متعددی شدند.  این تلاش تشکیلاتی که حاوی تفاوت‌های قومی، فرقه‌ای، سیاسی و فلسفی در هر سطح محتوایی است، منجر به تبدیل شدن بحث علوی‌گری به یکی از موضوعات رایج در افکار عمومی شد. در ادامه همین فرآیند، هویت علوی، تاریخ، خاستگاه و روند شکل‌گیری علوی‌گری، علوی‌گری و سیاست عثمانی، جایگاه علوی‌گری در اسلام، رابطه علوی‌گری و تشیع، مطالبات علویان، سخنان راجع به علوی‌گری از سوی رهبران عقاید علوی و جایگزینی دده‌های علوی‌ با روشنفکران علوی شهرنشین تبدیل به مسائل بحث برانگیز شد. به طور خلاصه هر بحثی درباره علوی‌گری، راه را برای بحث ها و موضوعات جدید هموار کرده و دستور کار انباشته علوی‌گری با فرصت ها و امکانات موجود قابل بحث شده است. این سال ها نیز، به اصطلاح سال‌های انفجار ادبیات در ساحت موضوع علویان بود. در رادیو و تلویزیون و رسانه های مکتوب مطالب فراوانی در رابطه با علوی گری منتشر شده صدها کتاب از نویسندگان علوی و غیرعلوی نشر یافت. اگرچه این فعالیت‌های رسانه ای تبیین مسائل فروانی را به همراه داشت، اما نه تنها در مورد مسائل اساسی علوی‌گری اجماعی حاصل نشد، بلکه برعکس، سردرگمی در برخی زمینه ها عمیق تر نیز شد.

مطالبات سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فرهنگی جامعه علویان نیز از جمله موضوعات روز و اصلی این دوره است. در این دوره شاهد آن هستیم که جامعه علوی شروع به بیان تفاوت‌ها و رویکردهای متمایز خود در بسیاری از زمینه‌ها، به ویژه در مورد کلاس‌های دینی اجباری و سازمان دیانت کرد. در این مرحله مخالفت با این مسئله، با این ادعا که کلاس‌های دینی اجباری تنها بر اساس اعتقادات اهل سنت است و جوانان علوی را مجبور به سنی شدن می کند و فقط برای اعتقادات اهل سنت مراسم مذهبی انجام داده میشود- که این موضوع با ماهیت یک کشور سکولار مغایرت دارد- به شکلی سیستماتیک تر بیان شد. توقف ساخت و ساز مساجد در روستاهای علوی، تأسیس دانشگاه علوی در حاجی بکتاش، لغو کلاس‌های دینی اجباری در دبیرستان‌ها، قرار دادن دروس ساز باغلاما در دبیرستان ها، پوشش بیشتر فرهنگ علوی-بکتاشی در تلویزیون دولتی، پرداخت حقوق و دستمزد به دده‌های علوی، تعطیلی سازمان دیانت و در اواخر مطالباتی مانند اختصاص کرسی به علویان در اداره دیانت از جمله مسائلی هستند که به طور مستمر و گسترده در مجامع مختلف بیان شد.

در دوران حکومت حزب دموکرات که در سال ۱۹۵۰ آغاز شد، جامعه علویان به طور گسترده به شهرها مهاجرت کردند. در این جریان، جامعه علوی با فرهنگ شهری ارتباط پیدا کرد و بسیاری از مسائل علوی‌گری شناخته شد و مورد بحث قرار گرفت. به این ترتیب آن بخش از مردم ترکیه که علوی‌گری را جعبه ای بسته می دیدند و از این رو به اطلاعات افسانه ای خرافاتی درباره عقاید و اعمال علوی اکتفا می کردند، این فرصت را داشتند که با هویت واقعی جامعه علوی آشنا شوند. همانطور که گفته شد، موضوعاتی مانند ریشه، هویت، تاریخ، انتظارات و … علویان به موضوعات مورد بحث تبدیل شده بودند. با این حال، گمراه کننده است اگر تصور کنیم مشکلات علوی‌گری ناشی از این موارد بود. زیرا «طبیعت شفاهی» علوی‌گری باعث می شود که همیشه در معرض بحث های جدید باشد.

جنبه دیگر این مسئله ماهیت دینی- جامعه شناختی دارد که ریشه آن به تلاش برای شهری شدن از سوی یک نظام باوری است که تا پیش از این در حوزه غیرشهری زیست کرده است. تجربه تاریخی و جامعه شناختی علوی‌گری موجب شکل گیری این باور در مناطق روستایی، محیط های عشایری یا نیمه عشایری شده است. بکتاشی‌گری که چارچوب اعتقادی مشترکی با علوی‌گری دارد و تا حد زیادی دارای بافت شهری است، از این جهت در مقایسه با علوی‌گری تفاوت ساختاری دارد، زیرا در قالب یک فرقه است. به نظر میرسد یکی از مهم ترین دلایل حجم بالای توجه به مسائل چندوجهی پیرامون علوی‌گری، تلاش برای انطباق خود با این محیط جدید جامعه شناختی است که با آن سروکار دارد. در حالی که برخی از روشنفکران علوی این واقعیت تاریخی- جامعه شناختی را می پذیرند، برخی آن را توهین به هویت علوی می دانند. «علوی‌گری شهری جدید» که در مرکز آموزش، تولید و روابط پیچیده جامعه‌شناختی قرار داشت، مجبور به مواجهه با راه‌حل‌ها و پاسخ‌های بحران‌های جدید متمرکز بر سیاست، ایدئولوژی، رابطه دده-طالب و … شده است.

علوی‌گری با ابنوهی از موضوعات به یکباره وارد صحنه افکار عمومی ترکیه شد. در حالی که مردم ترکیه، محافل آکادمیک، دانشگاهیان حوزه الهیات و تاریخ، جامعه روشنفکری و بخش محافظه کار به طور کلی برای این حجم از موضوعات آماده نبودند. بنابراین علوی‌گری توسط افراد ذیصلاح و عالم به موضوع  مورد بحث قرار نگرفته، بلکه برعکس در کانون دغدغه‌های سیاسی، عقیدتی و قومیتی مطرح شده است. بی‌تردید نقطه‌ای که به آن رسیده شده تا حدی مربوط به سیاست کنونی و ساختار سیاسی ترکیه می‌شود. جمهوری ترکیه که به عنوان یک دولت-ملت سکولار تأسیس شده بود، با ترس از ارتجاع و تجزیه طلبی، دائماً در برابر مذهب و برنامه‌های مذهبی هوشیار بوده و این امر علاقه مندان به این موضوع را به احتیاط شدید سوق داده است. این امر طبیعتاً باعث شده است که کارشناسان غربی تقریباً تنها محققین و کارشناسان این بحث ها باشند. از نظر ما، عمده‌ترین دلایلی که باعث می شود علوی‌گری موضوع تحقیق منظم علمی نباشد، به شرح زیر است:

  • علوی‌گری در میان توده های عشایری شکل گرفت. ناتوانی علویان در ایجاد زیرساخت های نهادی و کتابی خود به دلایل مختلف، پیگیری این فرهنگ شفاهی را از طریق سنت مکتوب دشوار کرده است.
  • تأثیر مبارزات عثمانی/ایرانی بر جامعه علویان: برای زنده ماندن باورها و سنت جامعه علوی و دوری از انواع آزار و اذیت، آنها از مراکز شهرها دور شده و در مناطق کوهستانی و دوردست سکنی گزیدند که نتیجه آن بی رمق بودن حوزه هایی همچون اندیشه دینی، معماری و فرهنگی بود.
  • شناخت توده‌های علوی و سنی از یکدیگر نه بصورت معرفتی، بلکه بر اساس جلوه‌ها و بازتاب‌های بیرونی و بیشتر در سطح تصورات ذهنی بوده است که همین امر نیز به صورت طبیعی باعث ظهور تضاد تصویر ذهنی با هویت حقیقی از سوی هر دو طرف شده است.
  • دپارتمان‌های الهیات، تاریخ، مردم شناسی و جامعه شناسی سنت آکادمیک ترکیه توجه لازم به موضوع علوی‌گری را نشان نداده و محققان خارجی شکاف ایجاد شده به دلیل بی تفاوتی دانشگاهی داخلی را تا حد زیادی پر کرده اند که این موضوع باعث شده است که نقشه راه فهم علویان به اصطلاح در مجامع خارجی شکل بگیرد.
  • علوی‌گری بیشتر در محافل سیاسی و عقیدتی تحت تأثیر بی‌تفاوتی جوامع دانشگاهی مطرح شده و نشریات علوی در فضایی غیرعلمی و جانبدارانه با منطق تاریخ نگاری آماتوربه تولی ادبیات پرداخته اند.
  • دلایل خاص ناشی از ساختار سیاسی و ایدئولوژیکی ترکیه: جمهوری مدرن ترکیه که در چارچوب تفاهم دولت-ملت تأسیس شد، با ابراز دو دغدغه اساسی ارتجاع و تجزیه طلبی، با انواع مفاهیم قومی و مذهبی و هرگونه تحقیقی که در این چارچوب انجام شود، مخالف بود.

ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که تعیین درک دینی از علوی‌گری یک فعالیت طولانی مدت است که نیازمند تحقیقات چند بعدی است. شناخت این الگوی اعتقادی که سابقه ای طولانی و ریشه دار دارد، مستلزم پژوهش در بسیاری از زمینه ها به ویژه تاریخ، الهیات، جامعه شناسی و مردم شناسی و روش شناسی میان رشته ای است. در مقایسه با دیگر برنامه ها و جوامع مذهبی، بحث در مورد علوی‌گری نسبتاً جدید تلقی می شود. با افزایش تعداد علاقه مندان به این موضوع از شاخه های مختلف علمی، داده ها به حد مکفی رسیده امکان پرداختن به علوی‌گری از منظر وسیع‌تری وجود خواهد داشت. اگر این تلاش دانشگاهی برای شناخت عقاید و اعمال علوی بتواند مستقل از برنامه‌های سیاسی انجام شود، بازتاب‌های اجتماعی چند وجهی خواهد داشت. اول از همه، وضعیت روانی آسیب دیده و شکننده جامعه علوی مورد تکریم قرار می گیرد و سپس با شناخت بیشتر دو طرف علوی/سنی از هم امکان همبستگی اجتماعی قویتری میسر خواهد شد. با انتقال ابتکار علمی به آکادمی ترکیه، از نفوذ و سوء استفاده از علوی‌گری توسط مجامع خارجی نیز جلوگیری خواهد شد.

خاستگاه درک دینی جامعه علویان همزاد با اسلام آوردن ترکان است. مواجهه جوامع ترک با اسلام، پذیرش اسلام و ذوب در آن، خط توسعه ای را دنبال کرد که قرن ها ادامه داشت. این فرآیند منجر به برداشت های موازی اما متفاوت از این دین در میان ترکان شد. در حالی که درک مذهبی اهل سنت، درک ادبی و فرهنگی مبتنی بر مدرسی گری آن هم در مکان‌های شهری و عموماً تحت حمایت سیاسی بود، درک دینی کلامی توده‌های عشایری، در فضای خارج از مرکز شکل گرفت. سنت مکتوب به دلیل نهادینگی آن عموماً به عنوان قرائتی قوی و شایسته پذیرفته شده است. اما فرهنگ شفاهی نیز به دلیل بافت زنده‌ای که مستقیماً منتقل می‌شود، در زندگی روزمره ماهیتی پویاتر و هیجان‌انگیزتر دارد. دلایلی را که جامعه علویان قرن ها تار و پود ایمان را با وفاداری و ایثار به دوش کشیده اند باید در همین نقطه جستجو کرد.

دانش فعلی در مورد  چونگی مواجهه و گسترش اسلام در میان جوامع ترک آسیای مرکزی در سطح مقبولی نیست. به نظر ما دوره پس از شوروی در چارچوب بررسی این موضوعات به اندازه کافی ارزیابی نشده است. بدیهی است که تلاش های چند جانبه آکادمی ترکیه با آکادمی های آسیای میانه ابعادی از روند اسلامی سازی ترک ها را روشن خواهد کرد. با اتکا به روایات نویسندگان (جهانگردان) عرب آن عصر مانند ابن فضلان و ابودولف، میتوان گفت که اسلامی‌سازی به‌ویژه در بخش عشایری سیری نسبتاً سطحی را طی کرده است. در این مرحله، شناخت چگونگی گسترش اسلام در میان ترکان و شناخت ساختار سیاسی، اجتماعی-اقتصادی و مذهبی-فرهنگی این سرزمین، از نظر شناخت چگونگی درک و تفسیر اسلام و شکل‌های آن از اهمیت بالایی برخوردار است. همانطور که معلوم است، فتوحات اسلامی به سمت آسیای مرکزی بسیار زود آغاز شد. با گسترش اسلام در ترکستان پایین که اساسا بدون حمایت دولتی در حال وقوع بود، ادیان قدیمی سامی و آریایی مانند بودایی، زرتشتی، مانوی و مسیحیت نتوانستند در براب راین موج امکان مقاومت پیدا نکردند. به تدریج با شکل گیری هویت نهادی اسلامی، نهادهایی مانند مساجد و عابد، رباط و نمازگاه های جمعه و عید در شهرهای ترکستان پایین پدید آمدند. ظهور قراخانیان به عنوان اولین دولت ترک مسلمان در آسیای مرکزی و به سلطنت رسیدن عبدالکریم ساتوق بوغراخان به عنوان اولین «غازی مسلمان» نقطه عطف بسیار مهمی در زندگی مذهبی نه تنها قراخانیان بلکه همچنین کل آسیای مرکزی شد. با تلاش سامانیان (۸۹۲-۱۰۰۵)، اسلام در قرن ۹-۱۰ به سمت شرق فراتر از سیردریا گسترش یافت و به بلاساغون رسید. فرهنگ و تمدن به سرعت توسعه یافت و حیات تجاری زندگی شهری را احیا کرد. در این دوره بازرگانانی که به طرق مختلف با ترکان در ارتباط بودند در گسترش اسلام به دورافتاده ترین نقاط در میان ترکان نقش داشتند.

پذیرش اسلام توسط ترکان به یک چارچوب نظری محدود نمی‌شد. اصول دین جدید زندگی روزمره را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌داد. ترک‌هایی کوچ نشین  تحت تاثیر احکام دین جدید مانند نماز جمعه که عبادتی واجب و هفتگی بود و اقامه به جماعت را اقتضاد میکرد  و نیز دلایلی از این دست به سبک زندگی یکانشینی روی آوردند. مشاهده می‌شود دین جدید نه تنها در سطح فردی مومنین خود را تحت تأثیر قرار داده بود، بلکه سبک زندگی و ساختار جامعه شناختی آنها را نیز به شدت تغییر داده بود.

با فتوحات اسلامی، تماس ترکان با جهان اسلام به ویژه اعراب و ایرانیان افزایش یافت. توده های ترک که حضور خود را در جهان اسلام به عنوان یک قدرت نظامی مهم تحت حمایت دولت عباسی احساس می کردند، با تضعیف خاندان عباسی به بزرگترین قدرت سیاسی و نظامی جهان اسلام تبدیل شدند. با تأسیس امپراتوری سلجوقی و دولت عثمانی، یک ساختار نهادی قوی فراگیر تاسیس شد. ترکان اگرچه از نظر زمانی پس از اعراب و ایرانیان مسلمان شده بودند، اما در دوره سلجوقی شروع به ارائه بزرگترین خدمات به تمدن اسلامی کردند. در حالی که باور تسنن مدرسی تحت حمایت دولت های قدرتمند و مرکزی مانند سلجوقیان، خوارزمشاهیان، ازبکان، آق قویونلوها، قراقویونلوها و عثمانی ها شکل گرفت، توده های عشایری اشکال شفاهی و عملی دینداری را مطابق با واقعیت‌های اجتماعی-اقتصادی خود توسعه دادند. این وضعیت که به صورت تمایز سنی-علوی در سنت ترکی-اسلامی بروز یافته بود، در فرهنگ های مجاور نیز قابل مشاهده است. برای نمونه میتوان به سنت گسترده و نهادینه امامیه در سنت شیعی و سنت های باطنی دروزی، نُصیری و اهل حق که به موازات با امامیه توسعه یافته‌اند، اشاره کرد.

از آنجا که منطقه زیست ترکمنان کوچ نشین در جغرافیای پرتحرک میان آناتولی و ایران بود آنان فرهنگ دینی خود را در قالبی که امکان همزیستی آنان در این منطقه که محل رقابت سیاسی، نظامی و اقتصادی بیگ نشینان آناتولی، آق قویونلو و قاراقویونلو باشد فراهم آوردند. علویان به رغم درگیری عثمانی و صفوی موفق شده اند که درک دینی خود  را از آن دوره و تا امروز زنده نگه دارند و علوی‌گری امروزی از طریق همین میراث فرهنگی و تاریخی به حیات خود ادامه می دهد. برای شناخت ماهیت، مولفه ها، اعمال و عناصر مرتبط با درک علوی‌گری امروزی از دین، شناخت رویکردهای علوی‌گری به باورهای اساسی اسلامی بسته به تاریخ، منبع و درک آن از دین ضروری است.

(این مقاله ادامه دارد)

این مقاله به قلم دکتر محمد چلنگ، استاد تاریخ مذاهب دانشگاه اولوداغ بورسا، در کتاب «HALK İNANIŞLARI VE UYGULAMALARI» منتشر شده است.

همچنین ببینید

کتابیات(۱)؛ معرفی کتاب ترکان جوان: کمیته اتحاد و ترقی -۱۹۰۸-۱۹۱۴-

پایگاه مطالعات عثمانی: فروز احمد از جمله نویسندگان و محققان شناخته شده ای است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *