Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 96

Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 98

Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 260

Deprecated: Array and string offset access syntax with curly braces is deprecated in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 262

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 283

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 351

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /var/www/vhosts/ottomanstds.com/httpdocs/wp-content/plugins/wp-jalali/lib/date.php on line 353
مصاحبه|دکتر حضرتی: ایرانیان استانبول دغدغه ایران داشتند – مطالعات عثمانی

مصاحبه|دکتر حضرتی: ایرانیان استانبول دغدغه ایران داشتند

پایگاه مطالعات عثمانی: ادامه مصاحبه دکتر حسن حضرتی در مورد کتاب مشروطه ایران به روایت آرشیو عثمانی را در ادامه میخوانید.

بخش اول این مصاحبه: دکتر حضرتی: دوره قاجار عصر رویارویی ایران و عثمانی با مسائل مشترک است

مطالعات عثمانی: شما سطح فرهنگی را اشاره فرمودید اگر اجازه بدهید به مساله سیاسی هم بپردازیم. نگاه غالب در جامعه آکادمیک ترکیه این است که در در دوره عبدالحمیدی به صورت طبیعی با توجه به جو سیاسی حاکمیت او نگاه مثبتی به مشروطه ایران نشد و پس از ۱۹۰۸ بود که تبجیل و تکریم انقلاب مشروطه ایران ظهور و بروز کرد. حتی در همین مقطع ما شاهد تولید ادبیات قابل توجهی در عثمانی و به موازات آن در قفقاز هستیم که میتوان آن را شاخه برون مرزی ادبیات مشروطه ایران دانست. کسانی چون اشرف ادیب و عاکف در عثمانی، صابر و حلقه دوستانش در قفقاز شناخته شده‌ترین چهره های این دوره هستند و ادبیات جدی ای در این حوزه ارائه کرده‌اند. دیدگاه شما با توجه به پژوهش سندی ای که در آرشیو عثمانی داشته‌اید چگونه است و آیا این روایت ترکی را قبول دارید؟

دکتر حضرتی: یک مقدار قضاوت در مورد عبدالحمید دوم سخت است. در ترکیه امروز هم دوگانه ای شکل گرفته و عبدالحمید را ضد مشروطه و تجدد میدانند و طرفی هم عبدالحمید را خیلی مثبت و حتی مشروطه خواه و تجددگرا تلقی میکنند. من یادم است که موقع حضور در سال ۲۰۰۸ به مناسبت صدمین سالگرد مشروطه عثمانی در کنفرانسی که به این مناسبت در استانبول برگزار میشد، چون طیف برگزار کننده طیف اسلامگرا بود، آرم مراسم مهر عبدالحمید دوم بود. حالا این مشروطه علیه عبدالحمید بود اما اینها با مهر عبدالحمید داشتند مشروطه را بزرگ می‌داشتند. یعنی می‌خواهم بگویم چنین دوگانه عمیقی ایجاد شده است. به نظرم موضع آکادمیک موضع میانه ای است. یعنی عبدالحمید نه آنی است که اینها میگویند و نه آنی است که آنها میگویند. به استناد آن چیزی که از عبدالحمید باقی مانده است. عبدالحمید به رغم مشکلی که با مدرنیته داشت اما با مدرنیزاسیون ارتباط خوبی داشت. و همینجاست که کار را برای قضاوت درباره او سخت میکند. زمانی که عبدالحمید دوم سلطان عثمانی است دولتمردان عثمانی در ایران عموما مشروطه خواهند. مگر میشود، سلطان در راس کار سرکوب کننده مشروطه خواهان است، مشروطه اول را به محاق برده و مشروطه خواهان را تبعید و نوعثمانیان را قلع و قمع کرد. البته همه این کارها را با استناد به قانون مشروطه انجام داد. اما در ادامه به گونه ای عمل کرد که عثمانی در دوره عبدالحمید متحول شد و به نظرم وارد دوره مدرن شد. این را پژوهشگرانی که به صورت جدی در این عرصه فعالیت کرده اند اذعان دارند. حوزه کشاورزی، راه و شهرسازی، پست و تلگراف، صنعت و معدن و کشتی سازی، اعزام دانشجو به خارج همگی در این مرحله وارد مرحله جدید شد. همین ترکان جوانی که علیه عبدالحمید دست به قیام زدند کسانی بودند که با حمایت دولت عثمانی دوره عبدالحمید دوم به اروپا رفته بودند. یعی عبدالحمید دوم را نمیشود به راحتی قضاوت کرد. از طرفی عبدالحمید شخص زرنگی است و ابدا فرد ساده ای نیست. او میبیند که در همسایگی او مشروطه رخ میدهد. مشروطه ما دو سال پیش از مشروطه دوم آنها است. سفیری که فرستاده، کارگزار و وابسته های سفارت که من برخی از آنها را منتشر کردم که نامه های ایران جمیل سعید که از دولتیان عثمانی در سفارت عثمانی  است یکی از آن کارها بود. اینها همه طرفدار مشروطه اند. سفیر، شمس الدین بیگ طرفدار مشروطه است. آیا عبدالحمید از این خبر نداشت؟ عموم گزارش هایی که در کتاب مشروطه ایران به گزارش آرشیو عثمانی و نامه های ایران جمیل سعید مورد اشاره قرار گرفته همه در راستای همدلی با انقلاب مشروطه ایران است. اما یک نکته وجود دارد، در حالی که با مردم و مطالبات مردمی مشروطه همدلی دارند اما به شدت نسبت به کارهای روسیه و انگلیس واکنش دارند. این نکته ای است که برای خود من عجیب است. ما در نگاهمان به مشروطه انگلیس را به عنوان دولت حامی و طرفدار مشروطه نگاه میکنیم و دولت روسیه هم که تکلیفش معلوم است. اما از نگاه دولتمردان عثمانی اینها فرقی با یکدیگر ندارند. در نگاه آنها این دولتها علیه عثمانی و ایران تلاش می‌کنند. اینها مثل تعبیر شهید مطهری دو لبه قیچی هستند که با خودشان کاری ندارند و آخرش ما را در وسط قرار میدهند. برای خود من نکته ای که خیلی تعجب برانگیز بود این بود. این را درگزارش های مختلف میتوان دید. مثلا برای اتفاقات تبریز و مساله ستارخان که روسها شیطنت می‌کنند و شایعه پخش میکنند که نشان دولت عثمانی به ستارخان اعطا شده تا او را تخریب و دارای حمایت بیرونی نشان دهند. دولت عثمانی زود واکنش نشان میدهد و تکذیب میکند تا ستارخان دچار مشکل و تخریب نشود. آنچه من در این گزارش ها میبینم، همدلی با انقلاب مشروطه ایران است.

در مورد این گزارش هایی که در کتاب آمده است باید بگویم اینها به صورت موضوعی گزینش نشده اند، بلکه در هر سندی که حرف تکراری نبوده و حاوی خبری است که میتواند مورد توجه باشد من در اثر قرار داده ام. فارغ از اینکه در موافقت یا مخالفت باشد. ولی رویکردی که در اینها میتوان دید همدلی کارگزاران دولت عثمانی با مساله مشروطه است. حتی در ارتباط با مسائل سرحدات که ما با اینها مشکل داریم، گزارش ها نشان میدهد که عثمانی تلاش داشته تا نقش دولت انگلیس و روس را کمرنگ کرده به طرف حل دو جانبه مشکلات حرکت کند. این برای من جای تعجب بود. چیز متفاوتی بود از آن قرائت رایج که عثمانی را دنبال بهانه نشان میدهد. انگار دولت عثمانی که گفتمان جهان اسلام و اسلامگرایی دارد تلاش میکند ذیل آن همه چیز را حل کنند. از نگاه آنها روسیه و انگلیس در پی تشدید این اختلافات هستند. به همین خاطر من وقتی از زاویه این گزارشات رسمی به موضوع نگاه میکنم چهره جدیدی از عبدالحمید آشکار میشود. کسانی را در اینجا بر کار گمارده است که عثمانی را از ایران دور نکنند. بلکه به عنوان دولت مسلمان به هم نزدیک کنند. در این اسناد به طرز قابل توجهی به برادری دو کشور مسلمان و اتحاد شیعه و سنی اشاره میشود. اینها مسائلی است که در روابط دو طرف مغفول مانده یا به عمد مورد توجه قرار نگرفته است. از این جهت دوره قاجار دوره ای متفاوت است و به خاطر ظهور مساله ای که هم عثمانی و هم ایران را درگیری کرده است باعث نزدیکی این دو به هم شده است. در این گزارش ها حسی به من دست میدهد که امیدوار اغراق نکرده باشم، اما حس این است که یک برادر در مورد مشکلات برادر دیگرش صحبت میکند. البته در جاهایی مخالفتهایی وجود دارد اما این مخالفتها با دولت ایران است و با ملت و سرزمین ایران نیست و جالب است که یکی دو سندی که در مورد حدود گذاشته ام اصرار دارد که مساله باید سریع حل شود و ماموران عثمانی که کوتاهی کرده اند و باعث ایجاد مشکل  برای مرزنشینان در سمت ارومیه شده‌اند باید تنبیه شوند. من به نظرم این تغییر نسبت به آنچه که در صفویه وجود داشته نشات گرفته از یک چرخش زمانی ایتس که رخ داده است.

مطالعات عثمانی: با این تفصیلی که فرمودید میتوان زمینه و عقبه فکری و سیاسی فعالیت جریان ملی گرایان ایرانی خصوصا در دوره جنگ جهانی اول در عثمانی را فهم کرد. دولت ملی که نهایتا به بغداد میرود، یا کسانی مانند میرزا کوچک خان، یا گروه هایی که برای مشارکت در جنگ استقلال ملی ترکیه راهی آناتولی میشوند، یا افسران جوان ایرانی که در ترکیه می مانند و به نفع ترکیه در جنگ استقلال شرکت میکنند، همگی با در نظر داشتن این پیش زمینه ای است که حضرتعالی اشاره کردید. یعنی دو کشور از تخاصم و تقابل عبور کرده به مرحله هم افزایی و همکاری رسیده اند.

حضرتی: کاملا موافقم. اما این رویکرد خیلی مغفول مانده است. چیزی که الان خیلی در بوق و کرنا هم میشود این است که ما مشکلاتی اساسی داشته ایم و به نوعی نفرت پراکنی میشود. ما معتقدم که اگر ما این صفحات را بیشتر بخوانیم و نشان دهیم به نفع همه است. مشکلات خاورمیانه تا زمانی که دولتمردان این منطقه جمع شوند و مشکلاتشان را با هم حل کنند حل نمیشود مانند اروپائیان که با وستفالی به این مرحله رسیدند. موجودیت همدیگر را به رسمیت شناختند، به معاهداتشان پایبند شدند، و نتیجه همین شد که امروز میبیند. وقتی از فرانسه وارد بلژیک میشوید متوجه عبور از مرز نمی شود. اما الان شاهد آن هستیم که ترکیه دارد در مرز دیوار  میکشد. از بی اعتمادی ای که بین دولتمردان منطقه وجود دارد باید عبور کرد. باید مشکلات را حل کنند. تا از شر دخالت‌های شرقی و غربی خلاص شویم. در مساله طالبان دیدیم که غربی ها پس از بیست سال چه کردند. اینها مسائل را حل نخواهند کرد بلکه در پی تداوم آتش هستند. ما باید با عربستان با ترکیه و همه بنشینیم صحبت کنیم. ما صدها اشتراکات با هم داریم.

مطالعات عثمانی: استاد در آن دوره ما شاهد کانون های ایرانیان خارج نشین یا دیاسپورای ایرانی در استانبول و ازمیر و ادیرنه و طرابزون و دیگر شهرهای عثمانی که میشود آنها را تا بالکان پی گرفت هستیم. این کانون ها چه نقشی در این تلطیف فضا و نزدیکی راهبردی اذهان به هم داشته اند؟

دکتر حضرتی: این که بازرگان ایرانی، روزنامه نگار و روشنفکر ایرانی میرود به استانبول و در آنجا مستقر میشوند و آنجا فعالیت های خودشان را برای رسیدن ایران به آنچه که فکر میکردند خوب است، یعنی مشروطه و قانون اساسی حرکت میکنند، این اتفاق نشان میدهد که در عثمانی زمینه و بستری فراهم است که اینها میتوانند در آنجا کار کنند، دهخدا، تقی زاده و الی ماشاالله میروند.

مطالعات عثمانی: کسی مانند آقاخان کرمانی برای عثمانی نعت میگوید.

دکتر حضرتی: احسنت، و بسیاری دیگر، همه کسانی که دست به کار فرهنگی داشته اند راهی استانبول شدند اینها چرا راهی آنجا میشدند  تا حدی که به قول شما یک دیاسپورا ایجاد کردند. نکته ای که باید توجه کنیم این است که این سفرها همه در دوره عبدالحمیدی است. برای همین نسبت به روایت هایی که عصر عبدالحمیدی را عصر پلیسی معرفی میکند باید با احتیاط روبرو شد. این مهاجرت ها نشان میدهد که شرایطی برای ایرانیان در آنجا فراهم شده است. ایرانیان هم از این شرایط به نحو احسن استفاده میکنند. انجمن سعادت شکل میگیرد و تبریز را هم از حیث مالی و هم از حیث فکری و فرهنگی پشتیبانی و حمایت میکند. ایرانیان استانبول گفتمان مسلطشان از دولتمردش تا روزنامه نگار و تاجرش همه به دنبال تجددگرایی هستند. منظور از همه جریان غالب و مسلط است. به دنبال مشروطه و استقرار قانون اساسی هستند. این نشان میدهد که فضای ایران نسبت به عثمانی بسیار بسته تر است که اینها نمیتوانند در ایران بمانند و راهی عثمانی میشوند. البته همان مقطع یک عده ای در عثمانی به پاریس و لندن میروند. اما بالاخره شدت و ضعف فضا را باید در نظر داشت. این ایرانیان در استانبول مدرسه راه می اندازند. اگرچه این مدرسه رسما از سوی دولت است اما پشتیبانی مالی از سوی تاجران ایرانی است. ایرانیان در این مقطع در حال فعالیت های مختلف هستند. آنچه که من از ایرانیان استانبول می بینم یک دغدغه جدی ایرانیت است. مهمترین مساله شان ایران است. نرفته اند که ایران را از یاد ببرند، نرفته اند زندگی شخصی خودشان را بکنند، رفته اند برای فعالیت برای آبادانی ایران. هر زمان که شرایط ایجاد میشود به ایران میآیند تا کشنگری شان را توسعه دهند. نکته جالب این که خیلی از سفرای ایران هم تحت تاثیر این فضا هستند. نمونه اش هم میرزا محسن خان معین الملک است که بیست سال سفیر است و کاملا با این اتفاقات همراهی دارد. یعنی با فعالیت های مدنی و اجتماعی و سیاسی ایرانیان همراهی میکند.

 

مطالب مرتبط:

اسلام گرایی عثمانی در دوره مشروطه دوم

ماجرای روزنامه‌نگاری از دوره عثمانی تا ابتدای جمهوریت

غرب گرایی در عثمانی

اسلام گرایی در ادبیات عثمانی

همچنین ببینید

یادداشتی از ایلبر اورتایلی؛ عبدالحمیدخان حاکم درایتمند ترک

پایگاه مطالعات عثمانی: این روزها بار دیگر بحث عبدالحمید دوم و مساله استبداد تبدیل به …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *