مصاحبه|دکتر حضرتی: دوره قاجار عصر رویارویی ایران و عثمانی با مسائل مشترک است

پایگاه مطالعات عثمانی: دکتر حسن حضرتی از جمله اساتیدی است که با آثار خود در سال‌های اخیر فضای جدیدی را در حوزه عثمانی پژوهی در ایران فراهم آورده است. این استاد دانشگاه تهران که پیش از این نیز با آثاری تالیفی و ترجمه خود در حوزه مشروطه عثمانی و تاریخ دوره متاخر عثمانی توجه جامعه آکادمیک را به آثار خود جلب کرده بود در سال جاری سه کتاب مهم در حوزه مطالعات ایرانی – عثمانی منتشر کرد که فصل قابل توجهی از روابط ایران و عثمانی را مورد توجه قرار داده است. کتاب های مشروطه ایران به روایت آرشیو عثمانی، تاریخ سندی مدرسه ایرانیان استانبول و مکاتبات میرزا ملکم خان سه اثری است که دکتر حضرتی در سال جاری با انتشار آنها صفحه جدیدی در مطالعات عثمانی پژوهی در ایران آغاز کرد.

در ادامه بخش اول مصاحبه پایگاه مطالعات عثمانی با این استاد شناخته شده حوزه مطالعات عثمانی را در خصوص کتاب مشروطه ایران به روایت آرشیو عثمانی که متشکل از ۱۱۱ سند عثمانی است، میخوانید:

پایگاه مطالعات عثمانی: مطالعات روابط ایران و عثمانی به صورت کلاسیک زیر سایه روابط صفوی – عثمانی قرار دارد و چه در دو کشور و چه در مطالعات غربی همواره شاهد غلبه این برهه تاریخی بر کل مطالعات تاریخ روابط دو طرف هستیم.  به عنوان نخستین پرسش میخواستم در مورد علت توجه شما به دوره متاخر که با مطالعه در مورد مشروطه عثمانی آغاز شده و اکنون به چند اثر اخیر رسیده است توضیح بفرمایید.

دکتر حضرتی: اولا بخاطر فعالیت سایت مطالعات عثمانی به شما خدا قوت میگویم که کار بسیار قابل توجهی است و از این که این فرصت گفتگوی تخصصی فراهم شده است هم خوشحالم. پیش از پاسخ به این سوال که سوال مهمی است باید بگویم که من پروژه تحقیقاتی ای را برای چند سال است که آغاز کرده ایم که میتوان آن را تحت عنوان ایرانیان استانبول قرار داد. میدانید که برای این موضوع بسیار کم کار شده است. بر عکس اینکه خیلی حوزه پر پیمانی است برای تحقیق و پژوهش خیلی کم مورد توجه قرار گرفته است. البته احتمالا محدودیت هایی مثل محدودیت زبانی که برای پژوهشگران وجود داشته عامل اصلی این عدم توجه بوده است. پیشتر خانم فریبا زرینه‌باف مجموعه مقالاتی را در فرانسه در این موضوع منتشر کرد و بعدتر هم صرفا چند مورد مقاله های تک نگاری در این حوزه وجود دارد و غیر از اینها خیلی کار جدی در این حوزه انجام نشده است. غیر از این موارد چیز دیگری در مورد ایرانیان استانبول در دست نداریم. من پنج – شش سال است که به صورت جدی این موضوع را دنیال میکنم. چون هم ربط به تاریخ ایران و هم تاریخ عثمانی دارد. این مساله ذیل مناسبات ایران و عثمانی و ذیل مناسبات جهان اسلام معاصر تعریف میشود. در این راستا یک سری کارها منتشر شده است و برخی کارها هم هنوز به مرحله انتشار نرسیده است. یک متن صد صفحه ای را برای دایره المعارف بزرگ اسلامی در قالب فرهنگنامه تاریخ آذربایجان نوشته ام که امیدوارم منتشر شود. البته دو سالی است که تحویل داده ام و گفته اند که امسال منتشر میشود. یکی دو نفر از رجال ایرانی شاغل در عثمانی را در قالب مقاله منتشر کرده ایم. ارفع و میرزا محسن خان معین الملک را منتشر کرده ایم. اگرچه در رابطه با ارفع برخی کارها شده بود اما در مورد معین الملک هیچ کاری انجام نشده بود و اطلاعاتی در مورد فعالیت هایش وجود نداشت. در حالی که همین معین الملک یکی از بانیان مدرسه ایرانیان استانبول بود و حمایت کرده است. در مورد سفرا هم کار میکنیم. مثل میرزا جعفرخان مشیرالدوله و میرزا حسین خان سپهسالار. از طرف دیگر در مورد احزاب و تشکل‌هایی که در استانبول داشته ایم هم توجه کرده ایم مثل انجمن سعادت و انجمن برادران که در مورد آن اطلاعات کمی داریم. بخش مربوط به اسناد فارسی انجمن سعادت را کار کرده ایم اما متاسفانه در آرشیو ترکی چیزی در مورد این انحمن پیدا نکردیم. در مقدمه کتاب مشروطه هم این مساله را نوشته ام و برای خودم هم بسیار عجیب است که خیلی چیزی در این مورد به دست نیامد. همینطور روزنامه های فارسی که در آنجا منتشر میشد. البته در مورد همه اینها با رویکرد سندپژوهی فعالیت میکنم و در پی اطلاعات جدید در این موضوعات هستیم. این کاری است که دارم دنبال میکنم و امیدوارم که هم در مورد رجال و هم تشکل ها و احزاب و انجمن ها و هم درباره روزنامه ها اطلاعات جدیدی استخراج کرد و با محوریت اسناد ترکی و فارسی کارهای جدیدی در این حوزه ارائه دهیم. اما همین پروژه ذیل یک نگاه کلان‌تری به تاریخ ایران و عثمانی شکل گرفت که این هم در قالب پروژه مشروطه عثمانی که رساله دکتری بود جلوه کرد. البته در پی آن هستم که پس از ده سال آن رساله را بازنویسی کنم.

یک رویکردی وجود دارد در ارتباط با ورود به مناسبات ایران و عثمانی که به سراغ حوزه های نزاع میرود. به سراغ عرصه های جنگ و درگیری ها میرود که عده ای هم در هر دو طرف خوششان می‌آید که این مسایل را پیگیری کنند. یعنی گروهی در آنجا دوست دارند جشن پیروزی چالدران برگزار کنند و عده ای در این سو دوست دارند یادبود بگیرند. حال این چه فایده ای دارد؟ با چه قصدی به سراغ این مسائل میرویم. اگر در حوزه آکادمیک میخواهیم بپردازیم هیچ اشکالی ندارد، باید هم بپردازیم و حتما هم میپردازیم. البته که باید در مورد مثلا خود چالدران، دوره متقدم آن دوره های بعدتر آن بحث و پژوهش کرد و هیچ مشکلی ندارد. اما در حوزه عمومی چه دلیلی برای پرداخت به این موضوع است؟ یعنی وقتی در ساحت عمومی به این موضوع می پردازی قصدی وجود دارد که من با آن قصد مشکل دارم. این قصد در پی کوبیدن بر طبل دشمنی است و در حال نفرت پراکنی بین دو کشور و ملت همسایه و مسلمان است. من به این وضعیت نگاه توطئه ای دارم. احساس میکنم از سوی برخی کانون های استعمارگری به شکل نو این مطالب پمپاژ میشود تا دو کشور همسایه را به جان هم بیاندازند. دوره صفویه دقیقا بهترین بستر برای نگاه از این زاویه است. دو کشور دارای جنگ با هم هستند. ما در آن دوره در موضع ضعف هستیم و عثمانی موضع قوی تر دارد و تلاش دارد ما را زیر بیرق خود ببرد. کاری که صفویان انجام دادند کار بسیار درخشانی است و شکی در آن نیست که تمامیت ارضی ما را حفظ کردند اما یک تفاوت اساسی میان مناسیبات ایران و عثمانی در دوره صفویه با دوره قاجار است. من دوست داشتم مناسبات یران و عثمانی را ذیل تاریخ جهان اسلام ببینم. یعنی بحثی که دنبال میکردم این بود که واکنش جهان اسلام را به مساله مدرنیته و تجدد و غرب چه بوده است. وقتی این کشورهای مسلمان با پدیده نوظهوری به نام مدرنتیه و تجربه غربی و در سطحی دیگر مدرنیزاسیون روبرو مشوند واکنششان چه است. آنچه که من می‌بینم ایران و عثمانی در این دوره در برابر این مسائل در یک جبهه هستند و به رغم اختلافاتی که دارند در یک مساله کلان‌تری به نام غرب اشتراک دارند و از این حیث تفاوت زیادی میان مواضع ناصرالدین شاه و عبدالحمید ثانی وجود ندارد. اینها در یک جبهه هستند و جذابیتش بیشتر است برای من. برای همین من دوره قاجار را انتخاب کردم تا واکنش ها و همکاری های اینها در برابر مساله تجدد را مورد توجه قرار دهم. همین کتاب مشروطه ایران به روایت آرشیو عثمانی نشان میدهد که اینها چقدر دارای دغدغه های مشترک بوده اند.

مطالعات عثمانی: در ادامه همین بحث وقتی که در دوره متاخر در مساله مواجهه با مساله غرب عثمانی را مورد توجه قرار میدهیم فکر میکنم دو عرصه مختلف وجود داشته است، یکی عرصه حاکمیتی است که بروکرات های روشنفکر که در پی نجات نظام و نظم مستقر بودند، و دیگری گروه روشنفکران هستند که با ترکان جوان آغاز میشود و در تشکیلات های مختلف ظهور پیدا میکنند و نهایتا در اتحاد و ترقی که مرحله انتقال این افکار به حوزه عمل است به یک انسجام میرسند و مسائل بعد از آن. حال در راستای فرمایشات شما سوال این است که رابطه ایران با این دو حوزه مختلف چگونه بوده است. آیا در روابط ایران با عثمانی این دو حوزه متفاوت بوده اند؟

دکتر حضرتی: در عثمانی یکی از طرفهای درگیری در پروژه اصلاحات خود حکومت و بابعالی است. اما یک سطح دیگر که به صورت جدی درگیر است روشنفکران هستند. یعنی کسانی که در ساختار قدرت نیستند روزنامه نگار، رمان نویس، ادیب هستند و برخی اگرچه ارتباطاتی با قدرت پیدا میکنند اما در کلیت فاقد رابطه ساختاری با قدرت سیاسی هستند. هر دو این گروه ها با ایران در ارتباطند. یعنی بین این روشنفکران و دولتمردان با ایران ارتباط وجود داشته است و اتفاقا این ارتباط ارتباط وثیقی است و این خیلی عجیب است که ما هنوز به این موضوع نپرداخته ایم. در این دوره شاهد دیدارها، مکاتبات و حتی در مواردی سیاستگذاری‌های مشترک هستیم، یک جاهایی اختلاف نظر است یک جا همراهی است ولی در هر حال ارتباط نزدیکی است. در سطح دولتمردان از دوره تنظیمات تا بعدتر بین دولتمردان دو طرف ارتباط نزدیکی وجود دارد. در جاهایی هم اختلافات وجود دارد اما باعث قطع ارتباطات نمیشود. مثلا میتوان به مکاتباتی که میان امیرکبیر و مصطفی رشید پاشا وجود دارد، یا ارتباطات میرزا حسین خان سپهسالار با مدحت پاشا، یا ارتباطی که سفرای ما با دولمردان عثمانی دارند اشاره کرد که در اسناد دیده میشود. یک سطح از ارتباطات این است. همچنین بین دو سلطان ایران و عثمانی یعنی ناصرالدین شاه و عبدالحمید هم ارتباط وجود دارد. البته ارتباط این دو در مقایسه با لایه دولتمردان ارتباط کمتری است. اما سطح خیلی گسترده تری در مناسبات بین نخبگان فکری و فرهنگی است. به دلیل جابجایی ای که وجود دارد و بسیاری از نخبگان ایران به عثمانی مهاجرت میکنند. همچنین به جهت جغرافیایی هم ارتباطات وجود دارد . مثلا بین تبریز و استانبول، یا میشود باکو را را هم به آنها اضافه کرد که کانون‌های سه گانه تجددخواهی در این مرحله هستند و از این سه جا جریان تجددخواهی به کل ایران سرریز میشود. به خاطر این رفت و آمدها ما ارتباطات بسیار زیادی چه در سطح علما، روشنفکران، بازرگانان و تجار، روزنامه نگاران و ادبا را شاهد هستیم. وقتی خاطرات و نوشته های اینها را مورد توجه قرار میدهیم می بینیم که ارتباط بسیار نزدیکی داشته اند در حدی که کارهای مشترک انجام میدهند و رفاقت دارند.  مثلا ممقانی را میبیند که از نجف مامور میشود و میرود استانبول، با حاکمیت ارتباط برقرار میکند و حتی با سلطان عثمانی دیدار میکند، از طرفی با روزنامه نگاران و تجار ایرانی مستقر در آنجا مرتبط می شود. نتیجه این ارتباطات این میشود که اتفاقاتی که در ایران و عثمانی در واکنش به تجددگرایی و مدرنیته و غرب رخ میدهد چه در موافقت و چه در مخالفت شباهت بسیار زیادی به هم دارند. یعنی اگر آدم ها را حذف کنیم حرفها و مواضع و واکنش ها و استدلال ها چه در مخالفت و چه موافقت یکی است. رسائل مشروطه هم خوشبخانه در ایران به همت آقای زرگرنژاد و دیگر اساتیدمان و هم در استانبول به همت آقای اسماعیل کارا و دیگران منتشر شده است. وقتی این رسائل را میخوانید میبینید که عده ای نخبه مسلمان چه روشن اندیش و چه محافظه کارش در مورد موضوعی به نام مشروطه و مدرنیته صحبت میکنند. اگر نام نویسندگان را حذف کنید واقعا معلوم نمیشود که در کدام طرف نوشته شده است. من عرضم این است که مساله یکی است و مسائل مشترک است. یعنی در دوره قاجار آنچه میبینیم اسن است که غرب و تجدد غربی مساله مشترک ایران و عثمانی است که واکنش های موافق و مخالف تشابهات خیلی زیادی به هم دارند. من اسم ایران را کنش دو جامعه مسلمان به یک مساله واحد میگذارم. میدانید که نخستین اندیشمندان روشن اندیش مسلمان در عثمانی ظهور کردند. نوعثمانیان نخستین گروه در جهان اسلام هستند. اگر شما تقدم تاریخی آنها را کمی نادیده بگیرید میبیند که همان حوادث در ایران هم رخ میدهد. مثلا در مورد انجمن معارف این مساله را میتوانید ببینید. در مورد دارالفنون، دادگستری، مدارس عرفی و مسائلی از این دست میتوان این وضعیت را دید. به عنوان جمع بندی میتوان گفت که در هر دو سطح ارتباطات وجود داشته است. اما ارتباطات سطح نخبگان نسبت به دولتمردان خیلی گسترده تر و وسیع تر است و البته تاثیرش را در سیاستگذاری هم میگذارد.

این مصاحبه ادامه دارد…

 

 

مطالب مرتبط:

اهمیت و ضرورت ترجمه متون تاریخی عثمانی به زبان فارسی

روابط‌ ایران با امپراتوری عثمانی در سده‌های هیجدهم و نوزدهم‌ میلادی

نوروز در عثمانی؛ از شربت نوروزیه تا مالیات و روابط دیپلماتیک +دانلود مقاله

نمونه‌ای از‌ پنـاهندگی‌‌های سیاسی بین صفویان و عثمانی: پناهندگی الامه تکلو به امپراتوری عثمانی‌

نسخه‌شناسی چند رساله؛ موسیقی ایرانی در امپراتوری عثمانی

همچنین ببینید

کتابیات(۱)؛ معرفی کتاب ترکان جوان: کمیته اتحاد و ترقی -۱۹۰۸-۱۹۱۴-

پایگاه مطالعات عثمانی: فروز احمد از جمله نویسندگان و محققان شناخته شده ای است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *