پایگاه مطالعات عثمانی: حیات پر از اسرار حرمسرای عثمانی همواره مورد توجه عکاسان شرق شناس غربی قرار گرفته است.
خب حالا باید ببینیم عکاسی آتلیه تزئین شده با دکور حرم که توسط عکاسان شرق شناس خلق شده است، چقدر منعکس کننده دنیای واقعی حرم میباشد؟ آیا اینها، عکسهایی خاص و توریستی بودند یا اسناد تاریخی؟
حرمسرای عثمانی چقدر از نگاه عکاسان شرق شناس غربی با دقت توصیف شده است؟ این عکاسان واقعیتهای حرمسرای عثمانی را درحالی که علیرغم کنجکاوی بسیار نمیتوانستند وارد آن شوند، چقدر توانستهاند به شکل درست منعکس کنند؟ در ادامه نوشتهای مبسوط در ارتباط با عکاسی شرق شناسان از حرمسرای عثمانی را میخوانید:
زندگی حرمسرا به سبک خاورمیانه و عثمانی در قرن نوزدهم، برای شرق شناسان و هنرمندان غربی از منظر معماری، هنری، فرهنگی و جامعه شناسی پدیدهای فوق العاده جذاب بود. این حس کنجکاوی شدید نسبت به زندگیهایی که دستیابی به آن بسیار دشوار است، تلاش برای به تصویر کشیدن حرمسرای پر از اسرار را با هنرهای مختلف ایجاد کرد. حرمسرا واقعا یک فضای زندگی واقعی بود که انسانهایی در آن زندگی میکردند، همچنین یک مکان ملاقات مشترک یعنی معاشرت بود. در این زمینه، قدرت تصور دنیای حرمسرا به ویژه برای غربیها متفاوت است. از آنجا که این یک موسسه خصوصی بود، ورود به حرمسرا به طور کلی برای افراد مختلف بجز اعضای خانواده کاملاً ممنوع بود. از این رو حرمسرا از دیدگاه شرق شناسان غربی یک محل زندگی مرموز میباشد. یک دنیای رویایی برای مستشرقان است که به جنسیت و اروتیسم آراستهاند. در حقیقت، برای هنرمندان یا سیاحان، هرکسی روش خاصی برای توصیف زندگی حرمسرا دارد که واقعیت و تخیل را در هم آمیختهاند. در این میان تحول جالبی رخ داد و با ظهور عکاسی شانس تبدیل تخیل به واقعیت این دنیای رویایی که دستیابی به آن دشوار بود به وجود آمد. شاید هم مهمترین اختراع قرن نوزدهم، همین دوربین عکاسی بود زیرا واقعیت زندگی انسان ها را انعکاس میداد. کاملا واضح و طبیعی بود که ببینیم اولین مصرف کنندگان و دست اندرکاران این اختراع جدید با دیدن دنیای پر از تصاویر عکاسی و با توجه به ویژگیهای به وجود آمده از این اختراع متعجب شدهاند. در این مقاله تحقیقی، به نحوه کار خاورشناسان غربی با توسل به اختراع عکس در آتلیههای عکاسی با عرفان و اروتیسم خاورمیانه به ویژه زندگی حرمسرا به سبک عثمانی که نمیتوانستند به آن وارد شوند اما کنجکاو نیز بودند را بررسی خواهیم کرد. برای این ما چندین ساختار مختلف حرمسرا را تجزیه و تحلیل خواهیم کرد. در قرن نوزدهم عثمانی به تصویر کشیدن دنیای حرمسرا با عکس پدیدهای بسیار جدید و خطرناک بود. بگذریم از پدیده عکاسی حتی هنر نقاشی که زندگی خصوصی را آشکار میکرد وقتی که اوقات عادی را به تصویر میکشید، گناه محسوب می شد. واقعیت دنیای حرمسرای عثمانی که فقط می توانست با تخیل به تصویر کشیده شود اما برای مسافران مستشرق که از تکنیک عکاسی برخوردار بودند بسیار جذاب بود، تنها با یک اختراع جدید یعنی عکاسی قابل دستیابی است.
اگرچه تکنیک عکاسی ساختار محکمی دارد که واقعیت را تداعی میکند اما به نمایش گذاشتن یک محل زندگی اجتماعی در حیات واقعی به دلیل مرموز بودن و ممنوعیتهای آن برای هنرمندان اروپایی که نمیتوانستند وارد دنیای حرمسرای عثمانی شوند، شور و شوق خاصی داشت.
حرمسرا
حرمسرا یک محل فیزیکی برای زیستن مشترک زنان و فرزندان خانواده در حیات و فرهنگ اسلامی و عثمانی بود. علاوه بر زنان خانواده، زنان ملاقات کننده و مردان خادم و محافظ نیز تحت شرایط خاصی در حرمسرا زندگی میکردند. قبل از اختراع عکاسی، زندگی حرمسرا فقط میتوانست در دنیای حکاکی، مینیاتور، نقاشی و ادبیات به تصویر کشیده شود. زندگی فیزیکی حرمسرا به همان اندازه شناخته میشد که در کتابها و حکاکیهای کسانی که از فضاهای زنان در خانههای عثمانی دیدار کرده بودند، نقل شده یا در تئاترها به نمایش گذاشته میشد. آنها الهام بخش هنرمندان بودند. امروزه میتوانیم عکسهای فضای داخلی و اتاقهای زندگی عجیب و غریب حرمسراهای عثمانی را که نام آنها مشخص نشده و از جانب برخی مسافران خاص گرفته شده است، در بایگانی عکس عثمانی مشاهده کرد. این عکسها تنها عناصری هستند که ما را قادر میسازند پلی بین خیال و واقعیت ایجاد کنیم که توضیح آن با کلمات بسیار سخت است. گاهی اوقات تجزیه و تحلیل تاریخ با واقعیت عکسها میتواند یک تجربه بسیار دشوار باشد. به همین دلیل، خوب خواندن عکس به آموزش و مهارت بزرگی نیاز دارد. عکسهای تاریخی برای مخاطبان گستردهای تأکید بر واقعیت و منحصر به فرد بودن دارند و شیوههای هنری را نشان می دهند. از این رو میتوانیم آنها را به عنوان مجموعه تصاویر بسیار قابل احترام و قانع کنندهتری نسبت به سایر عکسهای رسانهای در نظر بگیریم. توجه به عکسهای آن دوره که تولید و خریداری شده توسط مردمان سرزمین عثمانی میباشند، اطلاعات مفصلی درباره زندگی آن دوره، افراد و مکانهای مختلف به ما میدهد. همچنین اطلاعات مربوط به موضوعات مهمی مانند تغییر سریع هویتهای اجتماعی و تغییرات فرهنگی را فراهم میکند. عکسها بسته به ساختار طبقاتی موجود در جامعه عثمانی با وابستگی به ساختار طبقاتی به هویتهای فرهنگی مختلف با واقعیتهای مختلف متناسب صاحب است. به دنبال اختراع عکاسی در فرانسه، استانبول پایتختی که شهرنشینی در آن سریع ترین پیشرفت را داشت بعد از سال ۱۸۴۰ پایتخت عکاسی آناتولی شد. توانایی عکاسی در ثبت زمان و مکان، اگرچه در استانبول بسیار رایج بود اما در شهرهای کوچک امپراتوری عثمانی یعنی در ولایتهای دیگر تقریباً وجود نداشت. با توجه به عکسهای قرن نوزدهم که در مناطق مختلف گرفته شده است، تفاوت زندگی شهری استانبول عثمانی با هویت استانهای مختلف خاورمیانه به صورت کامل مشخص می شود. ضمن بررسی موضوع حرمسرا در این تحقیق تاریخی، بررسی دو مورد عکاسی و استانبول مکانی که تولید و مصرف در آن بیشترین شدت را داشته است در دوره زمانی بین سالهای ۱۸۵۸ تا ۱۹۱۳ بهترین نتیجه را برای ما به ارمغان میآورد. لازم است بین دو مورد یعنی زندگی حرمسرا در استانبول به عنوان حرمسرای خیالی ایجاد شده توسط نقاشان، مسافران، عکاسان و نویسندگان اروپایی و حرمسرا محل زندگی واقعی کمتر شناخته شده امپراتوری عثمانی تفاوت قائل شده و این دو را به دو قسمت تقسیم کنیم. هنگام بررسی موضوع حرمسرا و عکاسی، بیشتر از مکان و اشیاء، مورد اصلی یعنی پدیده انسانی مورد توجه قرار میگیرد. به همین دلیل، ضمن بررسی عکسهای حرمسرا در آلبومهای تاریخی، لازم است که این بررسی با توجه به این موارد یعنی چه چیزی، چه کسی و چگونه نمادین میشوند و چه پیامهایی میدهند، ادامه دهید. هنر عکاسی که با موضوع حرم کار میکند، رابطه بین تخیل و واقعیت در موضوع میباشد که به لطف توانایی عکاسی در نزدیک بودن به واقعیت ایجاد شده است. تمام عکسهایی که از نظر تاریخی به موضوع حرمسرا میپرداختند، قطعاً ارتباطات زمانی در زمینه مکان، زمان و شخصی که آنها را گرفته و توسط آنها خریداری شده است، دارند.
حال آیا میخواهید که برخی از عکاسان شرق شناس غربی را به همراه آثارشان بشناسیم که آزمایشات تجاری، توریستی و هنری را در آتلیههایی انجام دادهاند که در کشور خود یا استانبول درباره زندگی حرمسرائی ایجاد کردهاند؟
روبرت فنتون و دیگران
زمانی که آلبومهای عکس روبرت فنتون عکاس انگلیسی با نامهای پاشا و بایادره در سال ۱۸۵۸ به اولین چاپ خود رسید، ظهور عکسهایی که حرمسرای عثمانی را به نمایش میگذاشت یک منبع بزرگ الهام برای نقاشان شرق شناس شد. این آلبومها همچنین یکی از ترغیب کنندهترین عوامل شروع صنعت عکاسی در اروپا در سال ۱۸۳۹ بودند. فنتون به عنوان یک عکاس صحنههای جنگی برای اولین بار در سال ۱۸۵۵ مسئول عکاسی در جنگ کریمه شد و اولین عکسهای مربوط به جنگ را در جهان به نام خود ثبت کرد. وی همچنین بعد از بازگشت به انگلستان یک آلبوم با ۵۱ عدد عکس در ارتباط با حرمسرای عثمانی منتشر کرد. فنتون، مجموعههای عکس شرق شناسی خود با دکور حرمسرای عثمانی را در محیط آتلیهای که شخصا با طرحهای دکوراسیونی شبیه حرمسرای سنتی عثمانی در لندن تأسیس کرده بود، به دست آورد. فنتون در آتلیه خود در لندن از مکانی که با کاناپه و کوسنهای کم ارتفاع تنظیم شده بود، میزی که با عناصر تزئینی کوچک گلدوزی شده، سینی متشکل از قهوه جوش و فنجانها، دو پیپ و آلات موسیقی (ویولن سنبله ، تنبور و طبل) استفاده کرده بود. در قسمت نمایشی و ژستی این آتلیه، اشخاصی وجود داشتند که لباسهای ناشناختهای به تن کرده بودند و ظاهراً منظور آنها از این لباسها به نمایش گذاشتن فرهنگ پوشش مردم منطقه خاورمیانه بود و این افراد از جانب شخص فنتون با دقت و احتیاط فراوان آراسته شده بودند. در برخی از عکسها، در آتلیه فنتون که شبیه اتاق حرمسرای لندن بود، خارج از دکور و در قالب عکس مشاهده پردههایی که در طول ژست عکاسی پنجرههای سقف و پردههای نازک و طیران روی دست رقاصها را ثابت نگه میداشت ممکن بود. این نیز تقلبی بودن عکس را به وضوح آشکار کرده و روشن میسازد که واقعیت این عکاسی یک الگوی توریستی یا تجاری را داشته است. عکس های گرفته شده توسط فنتون برای اولین و آخرین بار با این مجموعه آلبوم در ششمین نمایشگاه سنتی انجمن عکاسی در لندن در سال ۱۸۵۹ به نمایش گذاشته شد. آنها هرگز دوباره در جاهای دیگر به نمایش گذاشته نشده و به فروش نرسیدند. بیشتر نمونههای برجای مانده از مجموعههای شرقشناسی فنتون که بین سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۲ در مزایدههای لندن فروخته شدند با این سه آلبوم تا به امروز باقی ماندهاند. در حالی که فنتون در لندن کار میکرد، عکاسان دیگر در شهرهای خاورمیانه مغازه باز میکردند. آنها متناسب با خواسته گردشگران و ساکنان شهر در حال گرفتن و فروش عکسهای سفارشی بودند. رابرت فنتون به دلیل فراوانی حضورش در کشورهای خاورمیانه نسبت به دیگر عکاسان برتری نسبی داشت. وی با تهیه عکس با لباسهای مرتبط برای کسانی که به موضوع حرمسرا علاقه داشتند، آثار با کیفیتی در لندن خلق کرد و عکس های خود را به مخاطبان زیادی فروخت. عکسهای حرمسرا که در محیط استودیوی خیالی گرفته شده بود، جامعیتی داشت که انتظارات گردشگران درباره آنچه را که در شرق به هنگام سفر به هر کشوری در خاورمیانه خواهند دید، برآورده میکرد! آنها آن را به عنوان یک راهنمای سفر عکسدار میدیدند. اما وقتی که گردشگران از صفحات کتاب به خیابانهای واقعی شهر قدم میگذاشتند، این عکسهای خیالی از زنان با لباسهای عجیب و جذاب با دکوراسیون حرمسرا هیچ فایدهای نداشت. زیرا دیدن زندگی شبیه حرمسرا در هر نقطه از زندگی اجتماعی مردم ساکن در خاورمیانه برای یک جهانگرد یا گردشگر غربی غیرممکن بود و از این رو این انتظار چیزی غیر از خیالات نمیشد. خانهها، بازارها، مردم و اقلام محلی که در خیابانهای واقعی شهرهای عثمانی میدیدند با عکسهای حرمسرای توریستی ایجاد شده در استودیوهای لندن، چقدر میتوانست هماهنگ باشد؟
از آنجایی که عکسهای حرمسرا در چارچوب استودیویی خیالی و کلیشهای ایجاد شده بود، پدیده حرمسرا باز هم اسرار و ناآشنایی خود را حفظ میکرد.
عکاسانی که با تزیینات و لباسهای حرمسرا برای گردشگران ساکن در غرب کار میکردند، مخاطبانشان جامعه مشتریانی بود که: ۱. پیش از این به کشورهای مشرق زمین رفته بودند و با این عکسها قصد زنده کردن خاطراتشان را داشتند. ۲. به فرهنگ شرق علاقه داشتند. ۳. به چنین عکسهای شهوت انگیز علاقهمند بودند.
عکاسی در آتلیهای با دکور حرمسرا
عکاسان شرق شناسی که در استانبول عکسهای با دکور حرمسرا میگرفتند، تحت تأثیر روبرت فنتون که در انگلیس زندگی میکرد و دیگر عکاسان شرق شناس غربی قرار گرفته بودند. بسیاری از نمونههای عکاسی با تزئینات متعدد حرمسرا را می توان از ۱۸۶۵ تا ۱۸۹۰ در استانبول و غرب یافت. دیدن چنین عکسهایی در کتابهای مسافرتی توریستی، بایگانی آتلیههای عکس قدیمی و کاتالوگ عکسهای تاریخی با صدها گزینه مختلف امکان پذیر است. برخی از مشاغل با چنین آلبومهایی، مکانهایی هستند که محققان و علاقهمندان میتوانند آلبومهای عکس آمادهای را تهیه نمایند که خیابانها، بناهای تاریخی، صحنههای موسیقی، مناظر و شخصیتهای انسانی آن دوره تاریخی را نشان میدهد. این آتلیهها همچنین آلبومهای شخصی یا شرکتی را برای نمایش بهتر تصاویر و انتخاب تصاویر از کاتالوگها ساخته اند.
ایجاد دکور حرمسرا
عکاسان آتلیهدار استانبول، علیرغم فضای داخلی محدود برای دکور در ایجاد محلی فوق العاده شبیه به حرمسرا ماهر بودند. به طور کلی از اشیاء تزئینی کوچک، میزهای منبت کاری شده، قلیان، انواع ظروف فلزی و محصولات نساجی در آتلیههایی استفاده میشد که تصویر حرمسرا را میدادند. شباهت این سبک دکور مصنوعی با یکدیگر در همه آتلیهها واقعیتی است که به وضوح در عکسهای حرمسرایی باقی مانده، مشاهده میشود. اگرچه برخی دکورها متفاوتتر از بقیه هستند اما در چارچوب محدوده فیزیکی حرمسرا، تصاویر آتلیهای بیشماری از این دوره به همراه پارچههای استفاده شده روی دیوار و زمین، ملیله کاریهای دیوارهای داخلی و کفپوشها کشف و مورد استفاده قرار گرفت. فضای فیزیکی آتلیه اغلب شامل یک پنجره بود (نور طبیعی از نظر فنی مهم است.). با این حال، نوری که از پنجره میآمد هرگز در صحنه حرمسرا قرار نگرفت. این هم باعث شد که حرمسرا به سبک آتلیه فضای داخلی خود را با نور منحصر به فرد ایجاد کند. چهرههای اصلی در مرکز عکسها نیز صد البته مربوط به زنان حرمسرا بود. چهره زنانهای که از عکس بیرون نگاه میکرد، بیش از حد وابسته به عشق شهوانی نبود، لباسی مناسب، معتبر و جذاب پوشیده بود و به صورت نجیب و اصیل مینشست، بسیار رایج بود.
عکاسان شرق شناس و حرمسراهای استانبول
به خصوص هنگام مقایسه اینگونه عکسهای مجموعههای دوازده تایی ساخته شده توسط سباح و ژویلر که در استانبول آتلیه داشتند، کسب اطلاعات بیشتر در مورد سبکی که ساختهاند، بسیار آسان است. تمام شیوههای ژستی و سبک دکوری آنها را نشان میدهد. به طور کلی، با توجه به شکل ظاهری مدل، لباس و دکور مناسب ساخته شده و ژستهای مختلفی در مکانی شبیه محیط حرمسرا و زنی شبیه یک زن حرمسرا با یک میز گلدوزی شده و یک قلیان داده میشد. در عکسهایی با تزئینات حرمسرا، متداولترین اشیاء کاناپه، قلیان، فرش دستباف و کف نقاشی شده است. این نوع دکوراسیون تنها نوع دکوری آتلیه است که به عکسهای سباح و ژویلر اشاره دارد حتی اگر عکسها هیچگونه امضایی نداشته باشند. لباسی که زنان مدل در عکسهای حرمسرا میپوشیدند، لباسهای مخصوص حرمسرا بود که به شکل بلند و گشاد از ابریشم و با طرحهای خاص دوخته شده و شبیه شلوار گشاد ابریشمی بود که ده سال پیش زنان ثروتمند اغلب میپوشیدند. از این رو، اگرچه در برخی عکسها هیچگونه امضائی مشاهده نمیشود اما از روی نوع دکوراسیون و سبک تزئیناتهای دیگر، سریعا میتوان تشخیص داد که عکس مورد نظر توسط کدام عکاس تنظیم و طراحی شده است.
دو مورد از فعالیتهای مشهور حرمسرای عثمانی، موسیقی و رقص بود. از این رو جهانگردان و هنرمندان شرق شناس در آثارشان زنانی را به تصویر میکشیدند که در حال رقصیدن یا نواختن ساز میباشند. در بیشتر تصاویر حرمسرا که توسط عکاسان شرق شناس سباح و ژویلر گرفته شده، مدلهای زیبایی از زنان دیده میشود که روی مبلمان یا فرش روی زمین در مرکز صحنه خوابیدهاند.
در چنین عکسهای حرمسرا وابسته به عشق شهوانی، به تصویر کشیدن یک زن حرمسرا که از اثر تنباکو و موسیقی روی زمین آرام گرفته و بطور شهوت انگیزی دستش را روی سرش قرار داده، کافی بود تا حس شهوت را برای کسانی که به این عکس نگاه میکنند، افزایش دهد. البته سباح و ژویلر تنها عکاسان حرفهای بی نظیری در استانبول نبودند که عکسهایی از صحنه های جذاب حرمسرا تولید میکردند. برای علاقه مندان، نگاه فراوان به عکسهای حرمسرائی آتلیهای از عکاسانی با سبکهای مختلف، بسیار آموزنده بود تا سبکهای مشترکی را که به صورت جداگانه و حرفهای ترسیم شده است، درک کنند.
برگرن
گیوم برگرن یک عکاس سوئدی بود که بین سالهای ۱۸۷۰-۱۹۱۰ در استانبول آتلیه داشت. او یکی از موفقترین و پرکارترین عکاسان آن دوره بود. بیشتر عکسهای برگرن تصاویر حرمسرا بود. او از میزهای کوچک چوبی، قلیان، گلدانهای نقرهای یا مسی، حداقل یک فرش، معمولاً مبلی برای دراز کشیدن و از همه مهمتر مدلهای زیبایی که به روی خود روپوش ابریشمی یا شلوار بلند و گشاد پوشیده بودند، استفاده میکرد. وقتی سبک برگرن را با سایر عکاسان استانبول مانند سباح و ژویلر مقایسه میکنیم، دشوار نیست که بفهمیم عبارات تصویری استفاده شده بسیار شبیه به هم هستند. با این حال، بررسی دقیق عکسها نشان میدهد که برخی از اشیاء استفاده شده (به عنوان مثال میز کوچک یا قلیان) از نظر زیبایی شناسی گاها متفاوت هستند. به همین ترتیب، مبلمان، فرش یا وسایل زمینهای که برای ایجاد محیط حرمسرا به کار رفتهاند تفاوت کمی در رنگ و فرم نشان میدهند. مشکل یکنواختی در حالی بوجود میآید که دکورها توسط عکاسان تجاری تنظیم شده است که هرگز زندگی خانگی حرمسرا یا عثمانی را ندیدهاند. در واقع تفاوت زیادی بین دکورهای عکاسی وجود ندارد. دیدن قلیان یکسان، فرش یکسان، میزهای هشت ضلعی در دکوراسیون هر عکاس به ویژه در عکسهای امضاء شده توسط سباح و ژولیر که این کار را به بهترین وجه انجام میدادند نیز امکان پذیر است. سباح، ژولیر، برگرن و بسیاری از عکاسان شرق شناس دیگر مدتها استودیوهای تجاری موفق را در استانبول اداره کردند. در میان مشتریان عکاسان شرق شناس استانبول این افراد وجود داشتند: گردشگران، دیپلماتها، بازرگانان خارجی، افراد محلی عثمانی، اشراف زادههایی که می خواستند پرترههای شخصی تشکیل دهند، محققان و حتی مقامات دولتی که آرشیو عکس توریستی و تاریخی ایجاد میکردند. صحنههای حرمسرا اساس آلبومهای خریداری شده توسط گردشگرانی بود که میخواستند با خاطرات خوب از شهر برگردند. اما از آنجا که این عکسها با تخیل غنی تولید شدهاند، دنیای قرن نوزدهم را از لحاظ هنری و تاریخی فراتر از تصور به نمایش گذاشتهاند. با نگاهی به بایگانی عکسها، میتوان تصاویر شگفت آور بسیاری را در اولین صحنههای مربوط به حرمسرا یافت. اگرچه در عکسهای گرفته شده توسط سباح و ژولیر پدیده حرمسرا با پارچههای رنگارنگ، قلیان و میزهای چوبی نمایندگی میشود اما الگوی مدلهای زنان زیبا همیشه برجسته است. برای مثال، در برخی از عکسهای تزئین شده با جلوههای حرمسرا، به شکل تعجب آوری به جای ژست احساسی یک زن با لباس زیبا اما ظاهری سنگین، بیشتر مدلهای زنی را میبینیم که از روی مبل به شکل وارونه به ما خیره شده و با لبخندی شیطنت آمیز نگاه میکنند. این عکس سبکی احمقانه، حتی کمی مضحک و کمی انقلابی دارد. این خطرناک است زیرا آن صحنه کلاسیک حرمسرائی عکاس و مدل زن، اساس کار عکاسی را از بین میبرد. استادانی که این نوع عکسها را امتحان میکنند با از بین بردن اصطلاح شناخته شده تصویر حرمسرا، از حد کلیشه فراتر رفته و فاش میکنند که این فرهنگ را درک کردهاند اما میخواهند نظرات خود را به طنز البته انتقادی اضافه کنند.
عکاسی سنتی حرمسرائی معمول شده بود. به خصوص وقتی تقاضای تجاری از طرف مشتریهای اروپایی افزایش یافت، استودیوهای حرمسرا با هدف صرفه جویی در وقت بدون این که دکوراسیون و لباسهای یکسان را خراب کنند، شروع به استفاده از آتلیههای حرمسرائی آماده برای تازه واردان کردند. عکس گرفتن با لباس حرمسرائی یک تفریح گردشگری لذت بخش بود. حتی در میان مردم عثمانی نیز مردان، زنان، نقاشان، عکاسان و نویسندگانی که خود را بیشتر مخفی میکردند به گرفتن یا بررسی چنین عکسهایی علاقهمند بودند. شاید هم گرفتن عکسهایی به سبک حرمسرائی شیوه چگونگی آزاد حس کردن خودشان بود. مد پوشیدن لباسهای مختلف و عکس گرفتن آزادانه فقط به ویژگی آتلیههای عکس تبدیل شد. بعضی اوقات ما فقط با دیدن عکسهای این نوع افراد میتوانیم اتفاقات زندگی فرهنگی و اجتماعی را بهتر بفهمیم. این عکسها همچنین به عنوان اسنادی تاریخی که آینده را روشن میکنند، عمل کردند. در برخی از عکسهای گرفته شده توسط برگرن، میتوان یک نقاش مشهور را که به همراه همسرش در سال ۱۸۸۵ به دیدار استانبول آمده بودند و همچنین یک سیاستمدار سوئدی و پسرش را که با پوشیدن لباس عثمانی در مقابل تزئینات حرمسرائی ایستادهاند، مشاهده کرد. این افراد در واقع برای تفریح به آتلیه عکس برگرن مراجعه کردند. همچنین در برخی از عکسهای برگرن مشاهده برخی از سیاستمداران که در کنار تاجر برده و برده دوست داشتنی ایستادهاند، بسیار ممکن است. این نوع عکسها را میتوان نوع بینظیری از عکسهای یادگاری توریستی و محبوب دانست که بازدیدکنندگان خارجی در آنها قرار گرفتهاند. این گردشگران میخواهند با پوشیدن لباسهای معمولی مردم عثمانی به طور موقت هم که شده باشد با هویت فرهنگی آنها آمیخته و شناسایی شوند. امتحان لباس حرمسرا برای زنان خارجی، ژست گرفتن با لباس حرمسرا و همچنین ژست گرفتن در محیط حرمسرائی آتلیه عکاسی با توجه به جذابیتی که ایده حرمسرا ایجاد میکرد، تقریباً مقاومت ناپذیر بود. تلاش برای تهیه لباس در استودیوی عکس (یا در خانههای ترکی که گاهاً توسط زنان خارجی بازدید میشد) روش قابل احترامی برای آزمایش هویتهای دیگر بود. این به عنوان نوعی خوشبینی جنسی نسبت به فرهنگ مقابل و تلاشی برای دستیابی به جذابیت عمیق زندگی لوکس مورد نظر آنها تلقی میشد. با این حال، اگرچه گرفتن عکسهای توریستی با این نوع تغییر لباس که با احساس علاقه غربیها به زندگی شرقی و تمایل به تغییر فرهنگی اتفاق میافتاد، بسیار لذت بخش بود اما این یک احساس موقتی بود. هویت غیر شرقی مدل در عکس و لباس متعلق به فرهنگهای شرقی باعث کاهش فاصله ادعایی بین فرهنگی شد. با این حال، در واقع هدف اصلی پوشیدن لباس حرمسرائی عکس گرفتن نبود. عکاسی لباس مستشرق راهی بود که غربی ها به هویت مرموز و اغواگرانه شرقی نزدیک کرده و از طریق عکاسی خاطرهای ماندگار میساخت. از همه مهمتر، این روش خوبی برای کاهش شکاف ارتباطی بین فرهنگها بود.
پایان قسمت اول.
در همین رابطه بخوانید: